کارآفرینان بر خلاف بسیاری از مدیران سازمان ها در وسط میدان اند و تفکرات تاثیرگذارشان در بسیاری از تصمیم گیری ها نقش اساسی را ایفا می کند. در این بین زمانی که از واژه ی تفکر استراتژیک استفاده می شود، تداعی گر جلسه های رسمی مدیرانی است که در نهایت تنظیم صورت جلسه ای اتفاق می افتد و منتشر می شود. در حالیکه تفکر استراتژیک در فعالیت های کارآفرینانه بسیار فراتر از این شوآف های جلسات مدیران است و گونه ای از تفکر است که دغدغه ی آن، مسائل و موضوعات و اهداف و شاخصهای کلیدی و تعیین کننده در فرایند کسب و کارهاست.
برای شروع هر کسب و کاری باید نیم نگاهی به منابع ، امکانات و بطور کلی محدودیت های پیش رو داشت. از اینرو مدیری که از تفکر استراتژیک در اکوسیستم های کسب و کار بهره می گیرد، مانورهای بیشتری در تصمیم گیری های مدیریتی خواهد داشت و در نهایت به موفقیت بیشتری دست می یاید. در واقع تفکر استراتژیک ؛ فرایندی است که طی آن کارآفرینان می آموزند که چگونه چشم انداز خود را بوسیله فاکتورهایی چون کارگروهی و داشتن تفکر انتقادی بهبود بخشند.
اما تفکر استراتژیک چگونه به کمک مدیران کارآفرین می آید و در نظام بخشی کسب و کارها در حوزه های مختلف نقش ایفا می نماید. یکی از مهم ترین مباحث این حوزه ، شناسایی فرصت هاست. کسب و کارها بطور پیوسته در حال برنامه ریزی و تصمیم گیری اند و از اینرو نیازمند رصد کردن پیوسته شرایط بیرونی و درونی کسب و کارها می باشند. تفکر استراتژیک به کارآفرینان کمک می کند تا در رویارویی با فرصت های طلایی و مقابله با تهدیدات محیط بیرونی رویه ای هماهنگ و یکپارچه اتخاذ کند و اینگونه پلن های رشد خود را برنامه ریزی نمایند. چرا که کسب و کارهایی که از تفکر استراتژیک بی بهره اند، عموما به دنیال راه حل های مقطعی و کوتاه مدت هستند که به دنبال آن مشکلات عدیده تری برای کسب و کارها بوجود می آید و به دلیل این عدم ثبات زودتر از پای در می آیند.
یکی از مهم ترین دلایل شکست کسب و کارهای نوپا را می توان در عدم وجود تفکر استراتژیک جستجو کرد و شاید به همین دلیل است که نوع مدیریت در بسیاری از کشورهای در حال توسعه همواره چالش های فراوانی را تجربه می نماید. تفکر استراتژیک در فعالیت های کارآفرینانه کسب و کارها را به سمت هدف گیری و هدف گرایی سوق می دهد و در هر فرایند و اتفاقی به دنبال فرصت هاست تا شرایط را به نفع سیستم تغییر دهد. در شرایط کرونایی که پشت سر نهادیم ، بسیاری از کسب و کارهایی که از تفکر استراتژیک بهره مند بودند، تاب آوری بیشتری در برابر تغییرات محیطی داشته و در مقابل بسیاری از کسب و کارها ورشکستگی را تجربه نمودند.
فعالیت های کارآفرینی توام با خطرپذیری ، فعالیت در انبوهی از مشکلات، جستجوی فرصت ها و مزایا، انعطاف پذیری، تنوع، رقابت در پیچیدگی و هماهنگی محیط است و رویارویی با تمام این گزینه ها تنها با یک تفکر استراتژیک امکان پذیر است. فرهنگ کارآفرینی در فرصت ها، خواسته ها و شکاف متمرکز است.
در هر صورت در دنیای مدرنی زندگی می کنیم که در آینده ای نه چندان دور، کسب و کارهای کارآفرینانه کل جهان را فرا می گیرد و کسانی که از این دور رقابت جا بمانند، قطعا برای ادامه ی حیاتشان با مشکل روبرو خواهند شد. تکنولوژیهای جدید در فناوری اطلاعات، بازاریابی های هوشمند و … شرایطی نوین را رقم خواهند زد تا بسیاری از شرکت های کوچک حتی در دورترین شهرها و روستاها بتوانند خود را به سیل عظیم جهانی شدن و توانمند شدن برسانند. با این وجود، حتی زمانی که تکنولوژی، فرصت های جدیدی را ایجاد میکند، مسائل دیگری پویایی تغییرات ایجاد شده را افزایش می دهد. با رشد توانمندی کسب و کارهای نوپا، تاریخ انفضای تفکرات مدیریتی سنتی خواهد رسید و تفکر استراتژیک کارآفرینانه، به عنوان راه حلی مشخص و مبرهن برای حل مسائل و مشکلات حوزه های کارآفرینی، مورد توجه قرار میگیرد.