آیا ورود به دانشگاه پلی برای رسیدن به خوشبختی است؟
ورود به دانشگاه پلی برای رسیدن به خوشبختی از باورهای غلطی است که سالهاست در ذهن مردم ما تثبیت شده است. حتی خیل عظیم فارغ التحصیلان بیکار دانشگاهی نیز نتوانسته خللی در این باور عمیق ایجاد کند. آن هم در شرایطی که برگزاری کنکور و سبک آموزشی دانشگاهها نه در خفا که علناً مورد انتقاد قرار میگیرد. چه بسیار افرادی که از همین انتقادهای کوبنده به ساختار کنکور و نظام آموزش عالی کشور به شهرت رسیدهاند. در ظاهر نیز جمع کثیری از مردم طرفدار این انتقادات و افشاگریها هستند. اما در عمل هنوز آمار شرکت کنندگان کنکور و آمار فارغالتحصیلان دانشگاهی کاهش قابل توجهی نداشته است. با این اوضاع آیا میتوان به بهبود شرایط امیدوار بود؟
اگر ورود به دانشگاه پلی برای رسیدن به خوشبختی نیست پس راه درست کدام است؟
نکته ساده ولی بسیار مهمی در تغییر نگرش مردم نسبت به دانشگاه وجود دارد که مورد اغفال واقع شده است. وقتی قرار است مسیری که سالها مردم از آن استفاده میکردند مسدود شود قاعدتاً باید مسیر جایگزینی معرفی شود. آیا مسیر جایگزینی به جای عدم ورود به دانشگاه معرفی شده است؟ آیا اساساً چنین مسیر جایگزینی در دسترس تمام مردم قرار دارد؟ بدیهی است مسیر جایگزین ورود به دانشگاه، حرفهآموزی و کسب مهارتهای فنی است. مسئله این است که حتی اگر مردم قلباً بپذیرند ورود به دانشگاه پلی برای رسیدن به خوشبختی نیست مسیر جایگزین آن را نمیشناسند. حتی اگر مسیر را بشناسند آیا تعداد دبیرستانهای کشور با تعداد هنرستانها و مراکز فنی حرفهای کشور برابر است؟
البته در سالهای اخیر اقدامات بسیار خوبی در راستای سنجش استعدادهای دانشآموزان در پایه نهم و پیش از انتخاب رشته صورت گرفته است. اما علیرغم این اقدامات هنوز اخباری از ثبتنام دانشآموزان در دبیرستان بر مبنای ظرفیت رشتههای تجربی، ریاضی و انسانی منتشر میشود. این امر به دلیل عدم تناسب زیرساختهای آموزشی کشور با نیاز جامعه است. در حالی که اگر اثبات شده که جامعه به متخصصان فنی و حرفهای بیش از فارغالتحصیلان دانشگاهی نیاز دارد باید امکانات آموزشی بیشتری در اختیار این مراکز قرار گیرد.
آثار شکست غول کنکور
اما علیرغم تمام مسائل فوق، نشانههایی از شکست غول کنکور و حذف باور “ورود به دانشگاه پلی برای رسیدن به خوشبختی” نیز در جامعه دیده میشود. کاهش مداوم تعداد افرادی که اقدام به انتخاب رشته کنکور سراسری میکنند یکی از این نشانهها است. در کنکور 1400 و در ادامه سیر نزولی سالهای پیش، تنها 46 درصد از داوطلبان مجاز به انتخاب رشته برای این امر اقدام کردند. این آمار نشان میدهد که جامعه حداقل به کسب مدرک دانشگاهی به هر قیمتی و هر رشتهای باور ندارد. به عبارت دیگر جامعه پذیرفته است که تنها برخی رشتههای خاص و دانشگاههای خاص ارزش صرف زمان و هزینه برای تحصیل را دارند. این امر شروع بسیار خوبی است برای اینکه نسلهای بعدی انتخابهای بهتر و دقیقتری برای آینده خود داشته باشند. مضاف بر اینکه عدم اعتماد جامعه به یک مدرک دانشگاهی صرف، بدون مهارت و تخصص میتواند موجب ایجاد تحول در دانشگاهها شود. این نشانهها میتواند موجب ارتقاء سطح کیفی دانشگاهها و تحریک دانشگاهها برای تغییر سبک آموزشی شود. البته در این میان، ارتباط صنعت و دانشگاه و آموزش افراد بر حسب نیاز بازار کار نیز بسیار اهمیت دارد.
با وجود تمام این شرایط میتوان گفت خبرهای خوبی در راه است. همین که ترکهای عمیقی بر باور مستحکم “ورود به دانشگاه پلی برای رسیدن به خوشبختی” ایجاد شده میتوان به وقوع یک تحول در آموزش عالی کشور امیدوار بود.