لطفا “ژن خوب” و “دست نامرئی” بارور کنید
نیاز روز صنعت و تولید کشور ما "ژن خوب" است؛ ژنی که از مراکز تحقیقاتی براساسِ نیاز جامعه به خطوط تولید رسیده.
تفاهم آنلاین_”حسن روحانی” بی تردید یکی از بدشانس ترین روسای جمهور تاریخ کشور است. در دولت دوم او، از زمین و آسمان بارید. اوباما رفت ترامپ آمد. معدن فروریخت، زلزله شد، سیل آمد، پاندمی جهان را بلعید، ترور، سقوط، سانحه و… یکطرف، مجلس انقلابی و ریاست سردار قالیباف یکطرف! اصلا قصد ماله کشی روی گافهای بزرگِ رئیسِ دولت دوم تدبیر و امید را نداریم. چرا که هنوز نفهمیدیم “حسن روحانی” ٤ سال اول در دور دوم چه شد؟
هنوز هم جای تغییر وزیر اقتصادی که تورم بالای ٤٥ درصد را طی دولت نخست، به تورم تک رقمی کاهش داد، درد می کند. هنوز دو نرخی کردن ارز، بنزین و اضافه کاری در اموری که با شعار واگذاری به ملت، رای او را به صندوق انتخابات رقم زد اندازه ی دلار جهانگیری خنده دار است.
با این همه وقتی نگرش جامعه چیزِ دیگریست، اصلاح امور رویایی بیش نیست. به نظر اصلاح امور را باید از خود شروع کرد. از رویکرد، نگرش و مطالبه ی آحاد ملت. روزی نیست که خبر تجمعی از صنفی در مقابل نهادی دولتی به گوش نرسد. در هفته گذشته کار به جایی رسید که ریزش ٣٤ واحدی سهام در بورس، ملت آسیب دیده را برآن داشت که پرچم سازمان بورس را پایین آورند، مرگ بر مفسد اقتصادی و … سر دهند.
گرفتاری اینجاست که اصلا روزگار فعلی بازار سرمایه ماحصل دخالت دولت است. این نگرش که دولت را در آسیب ها مقصر کنیم و در سودها خود را اقتصاددان، چیزی جز اوضاع کنون به بار نخواهد داشت. در صنعت و تولید هم این فرمول صادق است. حمایت از تولید ملی به معنای بستن مرزها اشتباه بزرگی است. ما وقتی پیچ را اشتباه پیچیدیم که حمایت از کالای ایرانی و رونق اقتصادی را با بستن مرزها آغاز کردیم.
حمایت از تولیدات وطنی گرچه میتواند چرخههای صنعت را به کنش واداشته و درپیِآن، رونق اقتصادی را پدید آورد؛ اما آیا میتوان برای تحققیافتن آن مرزهای کشور را به رویِ هر کالای خارجی دیگری ببندیم و ملت را مجبور کنیم تا کالای تولید داخل را با هر کیفیت و قیمتی مصرف کنند؟ آیا پدیدآوردن فضای گلخانهای در بازار مصرف، راه مناسبی برای گذار به رونق اقتصادیست؟
بیتردید اتخاذ چنین تصمیماتی نه رشد اقتصادی خواهد داشت و نه به پیشرفت و توسعه صنعت کمک خواهد کرد. فضای گلخانهای دُوریست باطل که صنعت بیمارِ «خودرو» امروز بدان مبتلاست. در جهان امروز، «کیفیت» اصل پایه و ابتدایی ورود به بازار رقابت است. برندهای برتر دنیا، اصل اولیه رقابت در بازار را در ارائه خدمات پساز فروش میدانند و باتکیهبر تبلیغات هدفمند و وسیع؛ از بازار مصرف سهمخواهی میکنند. اما رقابت و دوام در بازار، «ژن خوب» میخواهد و این، همان عنصریست که تولیدکنندگان کشور به آن توجهی ندارند.
نیاز روز صنعت و تولید کشور ما “ژن خوب” است؛ ژنی که از مراکز تحقیقاتی براساسِ نیاز جامعه به خطوط تولید رسیده.
تولید وطنی پس از کیفیت لازم است از حیث قیمت و خدمات پس از فروش قابل رقابت با نمونههای فرنگی خود باشد.
چرخه ی صنعت در کشور سازش کوک نیست و این پیکره هر عضوش ساز خود را می زند. پژوهشهایمان کاربردی نیست و با نیاز تولیدکننده فاصله بسیار دارد. نه تولیدکننده به تحقیقات چشم دارد و نه پژوهشگر برای تولید، تره ای خورد میکند. تعامل این دو بخش است که تولید را به ژن مرغوب، آبستن میکند.
تولید باید براساس نیاز مصرفکننده و درجهتِ رفاه او باشد و البته قیمت محصول نیز متناسب با جیب جامعه! تولیدکنندهای که در تولیدش این دو لحاظ نشده؛ پایدار نخواهد بود. ژن این تولیدکننده مرغوب نیست و وزش هر باد و نسیمی برایش سونامی برهمزنندهای خواهد بود. از سویی بنگاهها مادامیکه چشم به دستان دولت دارند، بیراهه رفتهاند. دولتیها نیز حامی خوبی نیستند. بستن درهای واردات حتی مُسَکنِ مقطعی هم نیست. دولت تنها اگر دست از دخالت های بروکراتیک بردارد، هنر کرده.
در جهان غول های صنعتی، «اقتصاد لیبرال» را می توان پله ی اول و کلنگ خودکفایی برشمرد. اما این سنگِ بنای صنعتی شدن با “ژن خوب” بارور شده. در چنین اقتصادی، مصرفکننده است که قیمت محصول را تعیین میکند نه بنگاهدار!
آدام اسمیت (فیلسوف و نظریهپرداز شهیر اسکاتلندی) با ارائه نظریه «دست نامرئی»، صنعت و اقتصاد را در نظام سرمایهداری دگرگون کرد. وی در کتاب «ثروت ملل»، دست نامرئی را هماهنگکننده منافع شخصی و منافع اجتماعی عنوان میکند.
در نظرِ او، دست نامرئی در جامعهای دارای بیشترین کارایی خواهد بود که از شرایط رقابت کامل برخوردار باشد. اگر به هر فرد این آزادی داده شود که به هر اندازه که میخواهد، تولید کند و نیز بهمیزانِ دلخواه تجارت کند و اگر همه بازارها رقابتی شوند، منافع شخصی با اندک تلاش دولتمردان، ثروت جامعه را افزایش می دهد. این همان “دست نامرئی” است که اقتصاد بازار را دگرگون کرد.
واقعیت این است که دولت هرگز حامی خوبی نبوده و صنعت و اقتصاد وابسته به دولت محکوم به نابودی است. دولت تنها باید در مواردی همچون دفاع از ملت، آموزش عمومی، خدمات عمومی (زیرساختهایی مانند ساخت جاده، پل و سد)، اجرای قوانین (قانون حق مالکیت و قراردادها) و مجازات مجرمین، خدمات اولیه بهداشتی و سلامت و خدمات قضائی و دادرسی بطور شفاف و یکسان برای تمام اقشار جامعه تلاش کند. نفوذ دولت در سطوح مختلف به معنای بزرگ کردن دولت است و این نخستین پیامدش اعمال انواع بوروکراسی های دستوپاگیر است. آدام اسمیت معتقد است: «هیچ هنری بالاتر از آن نیست که یک دولت بتواند مانع از خشکیدن پول در جیب مردم شود».
نتیجه اینکه؛ بارورشدن تولیدکنندههای کشور به ژن خوب، تنها راه گذار به اقتصاد پویا و درونزاست. در چنین شرایطی، هیچ تحریم و قطعنامهای نمیتواند چرخه صنعت را باز داشته و رونق را از اقتصاد برگیرد. سونامی واردات چینی، نسیمی خنک است و البته فرهنگ عمومی نیز باید بهدنبالِ کالای خوب روی گردانده و مرغ همسایه را غاز نپندارد. آنگاه اخلالگران اقتصادی و سوداگران بازار فرصتی برای عرضِاندام نخواهند داشت.
«ژن خوب»، بله ژن خوب؛ این است حلقه مفقوده صنعت و اقتصاد کشور. پس لطفا اندکی ژن خوب با دست نامرئی به کشور تزریق کنید.
محمد دانشور
روزنامه نگار و فعال رسانهای