ارتباط بین بیکاری و اعتیاد
اعتیاد به عنوان یک بلای خانمان سوز می تواند ، تمام عمر و زندگی نه یک جوان، بلکه یک خانواده را تباه نماید. بین بیکاری و مواد مخدر یک رابطه ی مستقیم و دو طرفه ای وجود دارد که البته تنها مختص به کشور ما نمی باشد. چرا که از یکسو ، مصرف مواد مخدر بر عملکرد فرد تاثیر گذاشته و چه افراد مستعد، باهوش و نخبه ای را که از چرخه ی کار و تولید خارج نکرده است . از سوی دیگر نبود کار، بیکاری و فشارهای روانی ایجاد شده ، شرایط را به گونه ای فراهم می نماید که زمینه های گرایش به مصرف مواد مخدر در میان جوانان را افزایش می دهد.
روز 5 تیر، روز جهانی مبارزه با مواد مخدر است و بررسی این معضل اجتماعی با پدیده ای همچون کار بسیار قابل توجه است. گویا بیکاری و مصرف مواد مخدر و یا به عبارتی اعتیاد ،علت و معلول هم اند. بیکاری و نداشتن کار می تواند سوق به مصرف مواد مخدر را افزایش دهد و از سویی اعتیاد منجر به بیکاری در افراد شاغل به کار باشد. زنجیره ای معیوب که می تواند جامعه ی جوان و پرانرژی یک کشور را به سمت تباهی سوق دهد.
در تمام جهان افراد بیکار و متناسب با آن فقیر با نرخ قابل توجهی بالاتر از اعتیاد مواجه هستند. چرا که بی ثباتی مالی، استرس و افسردگی را تقویت کرده و احتمال رفتارهای اعتیاد آور را افزایش می دهد. آمارها در آمریکا نشان می دهد که افرادی که کمتر از 20000 دلار در سال درآمد دارند، سه برابر بیشتر از افرادی که 50000 دلار درآمد دارند، به هروئین اعتیاد دارند. در واقع، دو عامل کلیدی بین اعتیاد و بیکاری وجود دارد که غیر قابل انکار است.
قطع به یقین می توان بیکاری را عامل اصلی اعتیاد به مواد مخدر دانست. این چرخه ی معیوب با بیکاری آغاز می شود که فقر یکی از پیامدهای آن است. حال که سطح درآمدی پایین ، فرد را از نظر مالی در تنگنا قرار می دهد، تحت تاثیر شرایط محیطی مختلف از جمله چالشها در کسب مدرک دانشگاهی و فقدان زیرساختهای شغلی در مناطق کم درآمد، پیدا کردن شغل به مراتب سخت ترخواهد شد. این چرخه استرس و اضطراب ناشی از بیکاری، می تواند بسترهای گرایش به مصرف مواد مخدر را افزایش دهد.
چرا که وقتی حقوق و دستمزد ، کفاف زندگی افراد را ندهد، آن ها از شغل خود ناراضی شده و نمی توانند کاری مرتبط با مهارت و تخصص خود بیابند. از این سو، آمار افسردگی ها افزایش یافته، فرد مدام در فکر و خیال خود غرق شده و سلامت روانش به شدت در خطر می افتد. قطع به یقین در چنین جامعه ای با افزایش معضلات و نارسایی هایی همچون اعتیاد و بزه کاری ها روبرو خواهیم بود. نتیجه آنکه ، نقش بیکاری در اعتیاد جوانان بسیار پررنگ بوده است و از آن می توان به عنوان یکی از عوامل اصلی گرایش جوانان به مواد مخدر نام برد. آمارها حاکی از آن است که افراد بیکار در مقایسه با افراد شاغل، ۸۷ درصد بیشتر احتمال دارد که به مصرف مواد مخدر روی آورند.
حال از زاویه ی دیگری به این بخش بنگریم . خود پدیده ی اعتیاد می تواند به بیکاری منجر شود. چرا که هیچ شرکت و یا سازمانی حاضر به استخدام یک فرد با سوء پیشینه ی اعتیاد نمی باشد، چه برسد که یک فرد معتاد را به استخدام در بیاورد. البته که باید به اعتیاد به دید یک بیماری نگاه کرد و از چسباندن هر گونه انگی به افراد رها شده از این بند آن ها را پذیرا بود. اما واقعیت جامعه حاکی از آن است که فرد وابسته به مصرف مواد مخدر همواره بیکار بوده و در یافتن شغل مورد نظر ناکام مانده و این خود از تبعات اعتیاد در دور ماندن از بازار کار در این افراد است. در واقع افرادی که در حال بهبودی هستند نیز بیشتر احتمال دارد به مصرف مواد برگردند، زیرا تحقیقات نشان میدهد که از دست دادن شغل ، محرک قابل توجهی برای برگشتن به شرایط اعتیاد است. در مجموع احساس می شود که تاثیر بیکاری بر گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر و بالعکس یکی از مقوله های غیر قابل انکار در حوزه ی مسائل اجتماعی است که باید به دقت توسط مسئولین این حوزه رصد شود.
خوشدل – کارشناس اجتماعی