وقتی مدرنیته کودکان را می بلعد
با مدرنیته شدن زندگی در جوامع، بالاخص جوامع در حال توسعه که همواره مورد هجمه اطلاعات و تکنولوژی ها قرار دارند، دسته جدیدی از کودکان کار نیز ظهور نموده اند. اتفاقی که این روزها در فضای مجازی و به خصوص اینستاگرام به شکل دیگری در حال رخ دادن است، منتهی این بار نه با لباس های کهنه و بی رنگ و رو ، بلکه با لباس های پر زرق و برق و لباس های مارک دار. کودکان کار اینستاگرامی که تعدادشان نیز روز به روز افزایش می یابد، مادران جوانی که با همه گیر شدن فضاهای مجازی و بالاخص اینستاگرام ، تصاویر فرزندان خود را به امید کسب فالور بیشتر به اشتراک می گذراند تا از این طریق با گرفتن تبلیغات درآمدی جدید برای خود دست و پا کنند. کودکانی که باید هر روز با کفش ها و لباس های رنگارنگ جلوی دوربین های عکاسی والدین و آتلیه ها عکس بگیرند تا با لایک های فالورها طرفداران زیادی پیدا کنند و از سوی دیگر بازاری برای محصولات مورد استفاده ی کودک پیدا شود و عکس فرزندش را با معرفی آن برند در صفحه ی اینستاگرام به اشتراک بگذارد. گرفتن جشن تولدهایی با هزینه های گزاف که عمده ی آن ها را شرکت ها و برندهای تبلیغاتی تقبل می نمایند و بدعت هایی که روز به روز از دل این صفحات مجازی بیرون می آیند و میان مادران ساده انگار نفوذ می کنند که تنها می خواهند برای فرزندانشان بهتر مادری کنند.
متاسفانه صفحات اینستاگرام مملو از کودکانی شده که با اینکه عمده ی آن ها، زیر 5 سال سن دارند، مجبورند شبیه مانکن های بزرگسال در انواع و اقسام حالات با لباس های مختلف ژست بگیرند و خود را درآتلیه های مختلف به نمایش بگذارند. بسیاری از روانشناسان بر این عقیده اند که بیشتر افرادی که در اینستاگرام بیش از حالت معمول فعالند، نظر دیگران نسبت به خودشان برایشان اهمیت زیادی دارد. حال این والدین نه تنها از کودک خود به عنوان یک کالا برای کسب درآمد بهره کشی می کنند، بلکه هرگز نمی پندارند که در سال های آتی چه حواشی و مصائب و مشکلاتی برای کودکانشان به بار می آورند. کودکانی که معلوم نیست در آینده چه عاقبتی منتظر آنهاست، چرا که از کودکی تربیت می شوند که به جای بچگی و شیطنت های کودکانه، تلاش کنند که شبیه برترین سلبریتی ها باشند، تا بتوانند مورد تایید قرار گرفته و لایک بیشتری دریافت نمایند، تا پرچم پیروزی را برای ارضای روح والدین شان بالا ببرند. این کودکان می آموزند که بدون هیچ تلاش و کوششی می توان به شهرت و موفقیت دست یافت و همین مطلب می تواند تاثیرات منفی و مخربی در زندگی آینده ی آن ها داشته باشد و هویتی که فضای مجازی به آن ها می دهد، هویتی مصنوعی، ظاهری و سطحی بوده و خود این موضوع می تواند کودک را آسیب پذیر تر نماید. کودکانی که هیچ گونه حریم خصوصی نداشته و از غذا خوردن تا خوابیدن شان در دید و قضاوت همگان قرار می گیرد و والدین، هویت مجازی آن ها را هر طوری که خودشان می خواهند، حتی شیک و غیرواقعی به منظر دید فالورها قرار می دهند. البته عده ای از والدین این کودکان به این مطلب اذعان دارند که از بدو ورود به فضاهای مجازی و اینستاگرام به دنبال کسب درآمد نبوده اند و تنها تعداد فالور بالا برای پیروزی و حس افتخار در بین اطرافیان شان مورد توجه بوده که البته این موضوع نیز خود صدمات جبران ناپذیری بر پیکره ی شخصیتی این کودکان وارد می نماید. اما نکته ی تاسف بار از آن جا شروع شد که این صفحات پرمخاطب مورد توجه برندهای مختلف مد و لباس قرار گرفت و محلی برای تبلیغات انواع شرکت ها و برندهای پوشاک و آتلیه ها و حتی رستوران ها قرار گرفت و در واقع این کودکان، محلی برای کسب درآمد شده اند.
اما آنچه خطرناک است، الگو شدن این سبک مادر و فرزندی والدین اینستاگرامی است که به عنوان مادران موفق در فضای مجازی مورد تحریف و تمجید قرار می گیرند. والدینی که بیش از آنکه برای فرزندانشان پدر و مادر باشند، به فکر صفحات اینستاگرامی خود هستند تا بتوانند با جذب بیشترین مخاطب و گرفتن تبلیغ از کودکانشان کسب درآمد نمایند. کودکانی که آینده ی آن ها در هاله ای از ابهام قرار دارد و استفاده ی افراطی و نادرست از تکنولوژی همراه با بسیاری از آسیب های شخصی و اجتماعی، گویا بهای ناچیز ورود مدرنیته به زندگی این کودکان است.
دکتر سیده نگار موسوی