بیاعتمادی، آفت پیوند جوانان و اشتغال
معضل جوانان و اشتغال آنها یکی از مسائلی است که توسعه کشور بدون حل آن امکانپذیر نمیباشد. در کنار مشکلات و موانع اشتغال جوانان برخی باورهای غلط فرهنگی نیز در این زمینه بسیار تأثیرگذارند. باور عمومی جامعه در مورد جایگاه جوانان، بیاعتمادی به جوانان و حمایت بی چون و چرا خانواده از جمله این باورها هستند.
به گزارش تفاهم آنلاین، معضل جوانان و اشتغال آنها یکی از مسائلی است که توسعه کشور بدون حل آن امکانپذیر نمیباشد. تجربه کشورهایی مانند چین گواه این مطلب است که توسعه اقتصادی منوط به استفاده بهینه از نیروی ارزشمند جوانان یک کشور است.
امروزه در کشورهای توسعه یافته نیمی از جمعیت کشور شاغل هستند در حالی که این رقم در کشور ما چیزی در حدود یک چهارم جمعیت کشور است.
در کنار تمام مشکلات و موانع اشتغال جوانان، برخی باورهای غلط فرهنگی نیز نقش پررنگی در این مسئله دارند که شاید کمتر مورد توجه قرار دارند. باورهای غلطی از سبک زندگی سنتی ما که شاید ناخودآگاه معضل جوانان و اشتغال را پیچیدهتر میسازند.
جایگاه جوانان در جامعه
در جوامع شرقی از دیرباز بزرگان و افراد باتجربه اعتبار و حرمت خاصی در سطح خانواده، محله و روستا یا شهر خود دارند. در مقابل، جوانان، مظهر بیتجربگی و خامی هستند و سپردن امور مهم به آنها مقبولیت چندانی ندارد.
به تبع چنین باوری، وابستگی جوانان به خانواده امری عادی تلقی شده و از جانب هر دو طرف پذیرفته شده است. به عبارت سادهتر خانواده همواره برای حمایت و تأمین مالی جوان آماده است و جوان نیز به پشتوانه حمایت دائمی خانواده انگیزهای برای اشتغال و کسب درآمد ندارد.
از سوی دیگر در چنین جامعهای از ایدههای نو و ریسکپذیری بالای جوان نه در خانواده و نه در جامعه استقبال نمیشود. در نتیجه کارآفرینی و تولید فراموش شده و همه جوانان در صف استخدام در ادارات دولتی و دریافت مستمری بیدردسر پیر میشوند.
بیاعتمادی، آفت پیوند جوانان و اشتغال
باور غلط دیگری که در فرهنگ جامعه ما ریشه دوانده است بیاعتمادی و پیشداوری در مورد جوانان است. جامعه ما گرچه در ظاهر، ساختاری مدرن و امروزی دارد ولی در مسئله جوانان و اشتغال هنوز همان نگاه غلط سنتی برقرار است.
هنوز کارفرمایان برای استخدام به دنبال نیروی کار باتجربه هستند و هیچ کس نمیداند جوان جویای کار کجا باید سابقه کار کسب کند تا برای استخدام مورد استقبال قرار گیرد.
زمانی مدرک تحصیلی به عنوان پیشنیاز برای اشتغال جوانان محسوب میشد ولی با رشد بیرویه دانشگاههای گوناگون و تکثیر جوانان با مدرک لیسانس حالا این مدارک هم ارزشی ندارند.
به ویژه آن که در گذشته حجم عمده فارغالتحصیلان دانشگاهی در نهادهای دولتی استخدام میشدند و حال در راستای کوچک نمودن دولت این مشاغل نیز به شدت محدود شده است.
جهش انتظارات جوانان
وجه دیگر ماجرای جوانان و اشتغال این است که باورهای غلط فرهنگی در خانواده و جامعه، جوانان را تنها به کسب مدارج بالای تحصیلی سوق میدهد. غافل از اینکه اصرار به ادامه تحصیلات بدون کسب تجربه عملی، حاصلی جز بالا رفتن انتظارات جوانان ندارد.
همزمان با کسب مدارج عالی تحصیلی و تحسین خانواده و جامعه، انتظارات جوانان به گونهای افزایش مییابد که حال هر شغلی را سزاوار شخصیت عالی خود نمیدانند. به خصوص انجام کارهای فیزیکی و فنی را به دور از شأن خود دانسته و به دنبال شغلی تر و تمیز با حقوق و وجهه اجتماعی بالا هستند.
بنابراین معضل جوانان و اشتغال تنها ناشی از کمبود فرصتهای شغلی در جامعه نیست. سردرگمی خانواده و جامعه در گذر از سنت به مدرنیته در کشور ما موجب شده پرورش جوانان با اشکالات جدی روبرو شود.
ترویج ارزش کار و تولید و فرهنگ کارآفرینی در کنار اعتماد به شور و نیروی جوانی لازم است تا اشتغال جوانان به عاملی برای توسعه کشور تبدیل شود.