اقتصادی

اثرات تورم بر معیارهای اخلاقی جامعه

تورم تنها یک مسئله اقتصادی نیست بلکه موضوعی است که حتی می‌تواند اخلاق در جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. عطش پول، احساس زیان، رواج سوداگری، تشدید فاصله طبقاتی و ظهور افراد نوکیسه در جامعه از تبعات شوک‌های تورمی در جامعه است. هریک از این تبعات، اثرات مستقیمی بر اخلاق عمومی جامعه و تغییر ارزش‌ها خواهد داشت.

به گزارش تفاهم آنلاین، بزرگترین اشتباه در قبال ارزیابی اثرات تورم بر زندگی مردم، محدود کردن آن به مسائل اقتصادی است. افزایش افسارگسیخته قیمت‌ها از لحاظ اخلاقی و روانی نیز پیامدهایی برای جامعه دارد که اهمیتی کمتر از بعد اقتصادی آن ندارد. کمترین تأثیر واکاوی این مسئله، آگاه‌سازی مردم و مسئولین برای مراقبت بیشتر و اتخاذ تصمیمات درست‌تر است.

پیامدهای اخلاقی تورم در جامعه

عطش پول

تورم عاملی است که پول و ثروت را به موضوع اصلی مراودات مردم تبدیل می‌کند. پیگیری مداوم قیمت‌ها، تلاش برای پیش‌بینی بازار و خرید سریع‌تر و بیشتر، نتیجه تداوم و افزایش تورم در جامعه است. در این شرایط مردم گرفتار عطش پول می‌شوند زیرا مدام نگرانند که ارزش پول و سرمایه‌شان از بین برود.

در چنین جامعه‌ای این خطر وجود دارد که پول به معیار اصلی ارتباطات انسانی تبدیل شود. ارتباط بین فرزندان و والدین تحت تأثیر حمایت‌های مالی آنها قرار می‌گیرد، ثروت به یکی از معیارهای اصلی ازدواج جوانان تبدیل می‌شود و ارتباط زوجین تحت تأثیر مسائل مالی قرار می‌گیرد.

احساس شکست

یکی از تبعات تورم در جامعه، احساس شکست و زیانی است که به مردم القا می‌شود. با افزایش مداوم قیمت‌ها مردم حتی اگر مصرف کننده آن کالاها نباشند احساس زیان می‌کنند. از نظر روانی مردم ناخودآگاه روند قیمت‌ها را دنبال می‌کنند و با محاسبه میزان سود از دست رفته خود حسرت می‌خورند.

شوک‌های تورمی اوج این احساس شکست است که افراد احساس می‌کنند چه فرصت ارزشمندی را برای ثروت‌اندوزی از دست داده‌اند. این مسئله جایی حیاتی می‌شود که این احساس زیان بر تصمیمات اقتصادی مردم تأثیر می‌گذارد.

اثرات مخرب شوک‌های تورمی بر جامعهرواج سوداگری

مخرب‌ترین تأثیر افزایش مداوم تورم، تخریب ارزش و جایگاه کار و تلاش در جامعه است. ثروت‌های بادآورده برخی افراد را یک شبه ثروتمند می‌کند و باقی افراد جامعه باید فشار ناشی از آن شوک تورمی را تحمل کنند. در چنین شرایطی دلالی و سوداگری رواج یافته و ارزش کارآفرینی و تولید روز به روز کاهش می‌یابد.

در نتیجه مردم به امید سود باد آورده حاصل از تورم، ریسک بالای سرمایه‌گذاری در ارز، طلا و حتی احتکار کالا را به سرمایه‌گذاری اصولی برای رونق صنعت و تولید داخلی ترجیح می‌دهند.

تشدید اختلاف طبقاتی

تلخ‌ترین پیامد تورم این است که ثروتمندان را ثروتمندتر و فقرا را فقیرتر می‌سازد. زیرا طبقات مرفه جامعه دارایی‌های متنوعی دارند که اگر ارزش یکی بر اثر تورم کم شود ارزش دیگری بر اثر همان تورم چند برابر می‌شود.

بنابر این احتمال زمین خوردن و ورشکستگی طبقات مرفه بسیار کم است. در مقابل، اقشار محروم جامعه که دارایی و سرمایه خاصی ندارند روز به روز قدرت خریدشان کاهش می‌یابد و پس انداز و آینده روشن برایشان به رؤیایی دست نیافتنی تبدیل می‌شود.

ظهور طبقه نوکیسه

همیشه در شوک‌های تورمی، هستند معدود افرادی که با خوش شانسی به یکباره ثروتمند می‌شوند. آنها بدون هیچ تلاش و زحمتی به یکباره ثروت زیادی کسب می‌کنند که اثرات فراوانی بر اخلاق، رفتار و منش ایشان دارد. این طبقه نوکیسه اثرات مخرب فراوانی برای جامعه دارند.

آنها مصداق عینی ثروت بادآورده هستند که الگوی بسیار بدی برای مردم و به خصوص جوانان را ایجاد می‌کنند. صحبت از ارزش کار و تولید برای جوانان در برابر رفاه و تجمل وسوسه‌برانگیزی که این افراد در اختیار دارند بسیار کار مشکل و حتی غیرممکنی است.

چاره چیست؟

قاعدتاً تحلیل‌گران اقتصادی باید ساز و کارهای اصولی برای پیشگیری و کنترل تورم در جامعه را ارائه کرده و دولت و مسئولین اقتصادی با تکیه بر این اطلاعات کارشناسی، تصمیمات خود را اتخاذ کنند.

اما شاید بهتر باشد جایی برای جامعه‌شناسان و روان‌شناسان نیز در این پروسه در نظر گرفته شود تا با واکاوی اثرات روانی تورم بر اخلاق و رفتار مردم، مسئولین اقتصادی را از عمق فاجعه آگاه کنند. شاید آگاهی از این اثرات مخرب موجب شود مسئولین در تدوین سیاست‌ها و اتخاذ تصمیمات خود دقت و حساسیت بیشتری صرف کنند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا