اجتماعی

خدمات اجتماعی؛ مدعی بسیار و نتیجه اندک

با گسترش جوامع و توسعه شهرها، خدمات اجتماعی نیز بسیار گسترده و پیچیده شده است. امروزه در کشور ما در کنار نهادهای دولتی صدها نهاد غیر دولتی نیز در این عرصه فعالیت می‌کنند. اما نتیجه این اقدامات با تلاشهای صورت گرفته همخوانی ندارد. اگر مشکلات بنیادین در این عرصه حل شود حتی با همین بودجه فعلی نیز می‌توان خدمات مؤثرتر و کارآمدتری ارائه نمود.

به گزارش تفاهم آنلاین، با گسترش جوامع و توسعه شهرها، خدمات اجتماعی نیز بسیار گسترده و پیچیده شده است. امروزه خدمات اجتماعی که یکی از حقوق اساسی شهروندان محسوب می‌شود به یکی از معیارهای سنجش عملکرد دولت‌ها تبدیل شده است.

البته گستردگی نیازهای مردم و کمبود منابع و ناتوانی دولت موجب شده سازمان‌های غیردولتی و مردم‌نهاد نیز در این عرصه حضور پررنگی داشته باشند. صرف نظر از تقصیر دولت یا کمبود بودجه، حوزه خدمات اجتماعی در کشور ما با مشکلاتی بنیادین مواجه است که میزان اثربخشی آن را به شدت کاهش می‌دهد.

مشکلات بنیادین خدمات اجتماعی در ایران

مسئول واحد

نه تنها مردم که خود مسئولین دولتی هم نمی‌توانند مسئول اصلی خدمات اجتماعی در ایران را مشخص کنند. سازمان تأمین اجتماعی، سازمان بهزیستی، شهرداری، کمیته امداد، هلال احمر و مجموعه‌ای بی‌پایان از سازمان‌های مردم‌نهاد در این عرصه فعالیت می‌کنند.

در نتیجه از یک سو موازی‌کاری این نهادها زحمات آنها را بر باد می‌دهد از سوی دیگر سردرگمی مردم در مراجعه به این نهادها موجب می‌شود بخشی از نیازمندان حقیقی تحت پوشش هیچ‌یک از این نهادها قرار نگیرند.

در همین راستا قوانین، آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌های فراوان و موازی نیز تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی در این حوزه را سخت و بی‌نتیجه نموده است.

ارزیابی دقیق

در کشور ما نهادهای مختلفی که در حوزه خدمات اجتماعی فعالیت می‌کنند موظفند در دوره‌های مشخص شش ماهه و یک ساله گزارش عملکرد خود را ارائه کنند. این سیستم گزارش محوری در این نهادها تنها آمار و ارقام اقدامات این نهادها را مشخص می‌سازد.

در حالی که هیچ ارزیابی دقیقی از میزان اثرگذاری این اقدامات وجود ندارد. در نتیجه بسیاری از مشکلات همواره لاینحل باقی می‌مانند و خدمات اجتماعی دولت تأثیر محسوسی در رفاه و رضایت مردم ایجاد نمی‌کند.

اهمیت نیازسنجی در حوزه خدمات اجتماعی

نیازسنجی

دیگر مشکل بزرگ سیستم خدمات اجتماعی در این است که نیازسنجی اصولی در این عرصه انجام نمی‌شود. شناخت دقیق جامعه هدف و نیازهای آنها پیش‌نیاز ارائه خدمات اصولی است.

اما به دلیل فقدان بانک اطلاعاتی جامع و یکپارچه نهادهای مسئول بدون نیازسنجی، اقدام می‌کنند. در نتیجه بودجه و اقدامات انجام شده در این حوزه با اثرات آن قابل مقایسه نیست.

در واقع بخشی از منابع صرف شده در این حوزه هدر می‌رود و بخشی از نیازمندان حقیقی هرگز خدمات مورد نیاز خود را دریافت نمی‌کنند.

قدرت اجرایی

نکته دیگری که در حوزه خدمات اجتماعی وجود دارد این است که نهادهایی که در این حوزه مسئولیت دارند از قدرت اجرایی کافی برای تأمین زیرساخت‌های ضروری برخوردار نیستند.

بخشی از خدمات اجتماعی به ویژه در قالب فعالیت‌های فرهنگی نیاز به زیرساخت‌هایی نظیر توسعه فضاهای فرهنگی دارد. اما توسعه فضاهای فرهنگی در حیطه وظایف این نهادها نیست و آنها بودجه‌ و توان اجرایی لازم برای این کار را ندارند. در نتیجه برنامه‌ها و تصمیمات این نهادها هرگز در مکان و زمان مناسب محقق نمی‌شود.

توسعه روابط اجتماعی، ارتقاء سطح کیفی زندگی مردم و رفاه اجتماعی، برقراری عدالت اجتماعی و رفع فقر و محرومیت‌زدایی اهداف ارزشمندی است که با ارائه خدمات اجتماعی مناسب محقق می‌شود.

تدوین ساختار قانونی و اجرایی مورد نیاز برای ارائه بهترین خدمات، پیش‌نیاز ساماندهی این حوزه است. با ساماندهی اصولی سیستم خدمات اجتماعی حتی با همین منابع و بودجه فعلی نیز می‌توان خدمات بهتر و کارآمدتری ارائه نمود.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا