زیر خط فقر در جامعه اسلامی وجود ندارد
خط فقر یکی از تعاریف اقتصادی است که با در نظر گرفتن معیارهای اقتصادی جامعه محاسبه میشود. به این معنا که افرادی که در تأمین هزینه حداقل نیازهای اساسی خود ناتوان هستند زیر خط فقر قرار میگیرند. در حالی که در تعالیم اسلام تعریف جامعتری با عنوان نیازمند وجود دارد که شایسته است نیاز او توسط جامعه اسلامی برطرف شود.
به گزارش تفاهم آنلاین، نظریهپردازی در زمینه عدالت اجتماعی پیشینهای به اندازه تاریخ بشر دارد. اما وجود معیاری به نام خط فقر در جامعه نشانه آن است که هیچیک از این نظریهها آن طور که باید و شاید تحقق نیافته است.
اما عدالت که یکی از مفاهیم پایه در ادیان ابراهیمی و نیز نظرات فیلسوفان مختلف دنیا است در دین اسلام جایگاه ویژهای دارد. تا آنجا که هدف از دین اسلام و رسالت پیامبر (ص) برقراری عدالت میان مردم عنوان شده است.
لذا در آموزههای اسلامی حتی تعریف نیازمند لزوماً معادل فقیر نیست و هرکس با توجه به طبقه اجتماعی خود ممکن است در شرایط خاصی نیازمند محسوب شده و وظیفه جامعه اسلامی رفع نیاز او باشد. برای درک بهتر موضوع بهتر است تعاریف مختلف خط فقر و پس از آن راهکار اسلام برای ریشهکنی فقر در جامعه اسلامی را مرور کنیم.
تعریف خط فقر در علم اقتصاد
در علم اقتصاد از دو مبنای درآمد و مصرف برای تبیین فقر استفاده میشود. به این صورت که اگر درآمد فرد کفاف حداقل نیازهای مصرفی او را ندهد زیر خط فقر جامعه قرار میگیرد. اما مشکلاتی در محاسبه خط فقر وجود دارد که دقت آن را زیر سؤال میبرد. تعیین دقیق درآمد افراد و پس از آن تعیین نیازهای اساسی به سختی امکانپذیر است.
کارشناسان به طور کلی نیازهای اساسی را حداقل هزینههای مصرفی برای تأمین غذا، پوشاک، مسکن و خدمات بهداشتی تعریف میکنند. اما تفاوت هزینهها به عنوان مثال در بخش مسکن (تفاوت هزینه اجاره یا خرید مسکن و تفاوت قیمت مسکن در مناطق مختلف) دقت و کارایی این مسئله را زیر سؤال میبرد.
به همین دلیل نظریههای دیگری در این حوزه مطرح شده است. یکی از این نظریهها “خط فقر نسبی” است که این گونه تعریف میشود:”در هر جامعه پنجاه درصد میانگین درآمد خانوارهای آن جامعه را میتوان به عنوان خط فقر نسبی در نظر گرفت.” نظریه دیگر ” فقر قابلیتی” نام دارد که اینطور تعریف میشود: “افرادی که زمینه شکوفایی قابلیتهایشان فراهم نباشد فقیر نام دارند.”
خط فقر در اسلام
در دین اسلام از سه واژه فقیر، مسکین و بائس برای توصیف فقرا استفاده شده است که به اصطلاح در تأمین مؤونه یا هزینه مصرفی زندگی خود مشکل دارند. اما به جای خط فقر از عنوان “حد کفاف” برای تعیین محدوده نیازمندی و بینیازی استفاده شده است. به این معنا که اگر فردی به سطحی از روزی دسترسی داشته باشد که او را از مردم بینیاز سازد نیازمند نیست.
نکته مهم این است که این تعریف به گونهای است که نیازمندان واقعی در هر یک از طبقات اجتماعی را هدف قرار داده است. به عبارت دیگر در تعالیم اسلامی نه تنها برای فقرا که برای نیازمندان هم سهمی در نظر گرفته شده است.
حال تعالیم اسلامی با تعریف فقر و نیازمندی به بیان راهکار اسلام برای حل این موضوع میپردازد. دین مبین اسلام صریحاً اعلام میکند در اموال ثروتمندان حقی برای فقرا وجود دارد. برای اجرایی نمودن این امر نیز خمس و زکات را واجب اعلام کرده و گرهگشایی از کار مردم و پرداخت صدقه را برترین اعمال توصیف میکند. حتی کفاره برخی گناهان را کمک به نیازمندان و به ویژه اطعام آنها قرار میدهد تا از هر بهانهای برای کمک به نیازمندان جامعه بهره گیرد.
در همین راستا و برای ارائه نمونه عملی به مردم، ائمه اطهار به عنوان الگوی مسلمانان همواره در کمک به نیازمندان و رسیدگی به فقرا پیشقدم بودند. حتی حرکتهای نمادین مانند داستان روزهداری آل عبا و اعطای غذای خود به مسکین و یتیم و اسیر در قالب آیات قرآن برای مردم ذکر میشود تا مسلمانان اوج بخشش و کرامت را نیز بشناسند.
تصور کنید اگر جامعه اسلامی در برابر شبهات ایستادگی کند و هرکس مطابق تعالیم اسلامی سهم خود برای نیازمندان را بپردازد آیا خط فقر معنایی خواهد داشت؟