اجتماعی

بی‌اعتمادی مردم نیاز به مرهم دارد نه انکار

بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت یکی از تبعات فساد مسئولین در رده‌های مختلف نظام است. بنابراین نمی‌توان تنها فرد یا جناح خاصی را برای این موضوع مقصر دانست. در واقع تمام مسئولین در تمام ادوار سهمی در شکل‌گیری این بی‌اعتمادی دارند. اعتماد مردم به کارایی نظام در تمام سطوح خدشه‌دار شده و نیاز به یک اقدام انقلابی برای اصلاح دارد.

بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت اتفاقی نیست که یک شبه رخ داده باشد بلکه روند ارتباط مردم و نظام در طول زمان چنین تبعاتی داشته است. بدون تردید شیطنت دشمنان کشورمان به خصوص در قالب رسانه‌ای در این زمینه بسیار تأثیرگذار بوده است.

اما اگر کوتاهی و خطای مسئولان نبود خنثی کردن توطئه رسانه‌های معاند امکان‌پذیر بود. اگر مبانی اعتماد مردم به حکومت را بشناسیم می‌توانیم دلیل بی‌اعتمادی مردم و راهکار اصلاح آن را نیز بیابیم.

مبانی اعتماد مردم به حاکمیت

هر حکومتی با هر بینش و گرایشی برای تقویت و دوام خود به اعتماد عمومی جامعه نیاز دارد. شکل‌گیری این اعتماد بر مبنای سه قاعده صورت می‌گیرد:

– مبانی اعتقادی

یک مبنای اعتقادی می‌تواند مایه اعتماد مردم به حکومت شود. به عنوان مثال مردم مسلمان ایران بر مبنای اعتقادات خود شرایط خاصی برای حکومت در زمان غیبت دارند. بر این اساس حکومت فقیه عالم، عادل و مدبر در زمان غیبت می‌تواند از لحاظ اعتقادی مردم را برای پذیرش و اعتماد به نظام حاکمیت متقاعد سازد.

– قانون اساسی

کلیه جوامع بشری برای بقا به قوانین عمومی نیاز دارند که تمام اعضای جامعه موظف به اجرای آن باشند. در نتیجه زمانی که حکومتی مطابق با قوانین یک جامعه تعیین می‌شود مردم با استناد به قوانین موجود به آن اعتماد می‌کنند.

– کارایی نظام

نظام حاکم در هر جامعه در قبال مردم خود وظایفی دارد. وظایفی از قبیل برقراری نظم، عدالت، امنیت، رفاه و ارائه خدمات آموزشی، درمانی، رفاهی و… از جمله وظایف حکومت است. بدیهی است کارایی هر نظامی از طریق ارزیابی این موارد سنجیده می‌شود.

رضایت مردم از عملکرد حکومت که مردم بی‌واسطه با آن سر و کار دارند مهمترین مبنای اعتماد عمومی است. اگر در این زمینه اخلال ایجاد شود و به عبارت ساده‌تر از نظر مردم حکومت، کارایی خوبی نداشته باشد بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت پدید می‌آید.

دلیل بی‌اعتمادی مردم به نظام چیست؟

عدم کارایی؛ دلیل بی‌اعتمادی مردم

انقلاب ما بر مبنای اصول اعتقادی و قانون اساسی کشور شکل گرفته است بنابراین دلیل اصلی بی‌اعتمادی مردم را باید در کارایی نظام جستجو کرد. برخی اصرار دارند که انتخاب غلط مردم در انتخابات یا حاکمیت حزبی خاص موجب بی‌اعتمادی مردم شده است.

در حالی که بررسی شرایط جامعه در ادوار مختلف نشان می‌دهد حتی در اوج محبوبیت مسئولین، نیز شواهدی مبنی بر بی‌اعتمادی مردم وجود دارد. یک نمونه اخیر از این اتفاق، تلاش دولت یازدهم برای انصراف مردم از دریافت یارانه است.

این درخواست در زمان اوج محبوبیت آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور صورت گرفت؛ در اقدامی کاملاً نادر حتی صدا و سیما نیز کاملاً همراه با دولت از نهایت توان خود برای ترغیب مردم به انصراف استفاده کرد و حتی برخی مراجع نیز تلاش کردند مردم را به این مسئله تشویق کنند.

امّا متأسفانه نتیجه‌ای از این تلاش و وفاق در حاکمیت حاصل نشد. این تنها یک نمونه از مواردی است که به وضوح نشان می‌دهد بی‌اعتمادی مردم به تمام حاکمیت رسوخ پیدا کرده است و مردم به جمیع مسئولین و حاکمان بی‌اعتماد هستند.

مقصر بی‌اعتمادی مردم به حکومت کیست؟

حقیقت این است که برخلاف ادعای سیاستمداران، مسئله مردم مسئله حضور شخص یا جناح سیاسی خاصی نیست. در طول سالهای بعد از انقلاب مردم به تدریج دور شدن سیاستمداران و مسئولان از اصول و آرمان‌های انقلاب را احساس کردند.

متأسفانه این امر در تمام جناح‌های سیاسی و در تمام قوا رخ داده است. تا فضای مجازی و اینترنت رواج نداشت بسیاری از حرف و حدیث‌ها به گوش مردم می‌رسید. حال که با رواج فضای مجازی، انکار فسادی که در تمام سیستم حاکمیت رسوخ پیدا کرده غیرممکن است.

اختلاس‌های میلیاردی و حکایت آقازاده‌ها و مسئولینی از مقام خود سوءاستفاده کردند چنان رو به افزایش است که مردم وجود افراد سالم در میان مسئولین را شایعه می‌دانند.

این شکاف و بی‌اعتمادی حاصل عملکرد یک حزب یا یک دولت خاص نیست. تمامی مسئولین در این چهار دهه هریک سهمی در این بی‌اعتمادی عمومی دارند. به گفته بزرگان، فراموش کردن واجب امر به معروف و نهی از منکر به بهانه‌های واهی نظیر مصلحت کشور دیوار بی‌اعتمادی مردم را چنین سخت کرده است.

تنها راه از بین بردن این بی‌اعتمادی نیز نهی از منکر صریح و شفاف در همه سطوح و برخورد قاطعانه با تمام خاطیان بدون تبعیض و استثنا است. شاید با راه‌اندازی یک جریان انقلابی برای اصلاح امور، مردم بار دیگر مانند سال 57 احساس کنند کسانی که در رأس امور هستند آنها را ولی نعمت خود می‌دانند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا