یادداشت

بسیج؛ گنج بی‌انتها و علمدار بی‌ادعا

آرش حسینی

 

«بسیج» از دل فرمان ۵ آذر امام خمینی (ره) بیرون آمد،نه به‌عنوان یک نهاد اداری، بلکه مثل یک «فطرت جمعی». مثل آن نیروی نهفته‌ای که در لحظه خطر خودش را به میدان تحمیل می‌کند. امام یک حقیقت اجتماعی را خلق کرد و نامش را گذاشت «بسیج». از همان روز روشن بود که این پدیده نه قرار است سازمان موازی باشد، نه دکور تشریفاتی، بسیج قرار بود سنگر اوّل مردم و آخرین ذخیره نظام باشد. نه سهم‌خواه است، نه بوروکراسی می‌فهمد، نه منتظر تشویق‌نامه و بودجه می‌ماند؛ کار را می‌بیند و وارد می‌شود.

بسیج اگر گنج بی‌انتهاست، نه از آن‌ رو که تعدادش زیاد است، از آن ‌رو که جنسش چیز دیگری است. نیروهای تخصصی، اداری و سازمانی همه لازم‌اند، اما بسیج «جنس سوّم» است، همان ترکیبِ ایمان، غیرت و مسئولیت‌پذیری که در بزنگاه‌ها کار صد لشکر رسمی را می‌کند، آن‌هم بدون ادعا.

در سازندگی، آنجا که هیچ سازمانی رغبت نمی‌کند، بسیج اوّلین بیل را می‌زند. مناطق محروم و روستاهای کم‌برخوردار این ادعا را شاهدند، بسیاری از راه‌ها، خانه‌ها، کانال‌ها، مدرسه‌ها و شبکه‌های آبیاری محصول همین روحیه‌اند. بسیج همیشه آنجاست که امکانات نیست و این رفتار تصادفی نیست، هویت بسیج از روز اوّل همین بوده: «برو جایی که هیچ‌کس نمی‌رود».

در میدان امنیت نیز همین قاعده برقرار بوده است. نمونه‌اش فقط چند ماه پیش، در جنگ ۱۲ روزه. شهرها زیر فشار جنگ ترکیبی قرار داشتند، ولی بسیج با راه‌اندازی گشت‌های حفاظتی و امنیتی، با کم‌ترین امکانات، شبکه‌ای برای رصد و اقدام ساخته بود. ده‌ها جاسوس و عوامل مشکوک را همین داوطلبان بی‌نام‌ونشان شناسایی و بازداشت کردند. مقادیر قابل‌توجهی اسلحه، مواد منفجره و حتی انواع تجهیزات پرنده و پهپادی کشف شد،دستگاه‌هایی که اگر وارد چرخه عملیات خرابکارانه می‌شدند، امروز کسی درباره «موفقیت» در جنگ صحبت نمی‌کرد.

این نقش‌ها را نه می‌شود با بخشنامه تعریف کرد، نه با اضافه‌کاری پر کرد. این فقط از یک جنس انسان شرافتمند برمی‌آید به نام «بسیجی». در میدان دفاع مقدس، بسیج «عقلانیت انقلابی» را نمایندگی کرد. اگر بسیج نبود، نیروی نظامی تنها می‌جنگید و اگر نیروی نظامی نبود، بسیج امکان ایستادگی نداشت. اما تلفیق این دو، یعنی حرفه‌ای‌گرایی نظامیان و ایمان بسیج، معادله جنگ را عوض کرد. هیچ ارتشی در دنیا، بدون حضور بسیج مردمی، نمی‌تواند یک وجب خاک را در برابر تهاجم قدرت‌های جهانی حفظ کند. این واقعیت عریان تاریخ است و شعار نیست. با همین منطق، امروز نیز جایگاه بسیج فقط «نظامی‌گری» نیست. فقط «اجتماعی» نیست؛ بلکه ستون فقرات امنیّت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و هویتی کشور است. این‌که دشمن همچنان واژه «بسیج» را هدف می‌گیرد، دلیل قدرت آن است. نیروی بی‌اثر را تحریم نمی‌کنند. نیروی بی‌خاصیت را تخریب نمی‌کنند. بسیج درست در نقطه‌ای ایستاده که دشمن برای به‌زانو درآوردن ایران باید آن نقطه را بشکند و نمی‌تواند.

بسیج علمدار است، نه علمدار خشک و اداری، بلکه علمدار «ارزش‌ها». علمدار یعنی کسی که پرچم را می‌برد وسط میدان، نه پشت میز. مثل همان تصویری که پرچم ایران را میان گل و سنگر نشان می‌دهد؛ ترکیب زیبایی و اقتدار. بسیج همین است: هم باغبانی و کارگری بلد است، هم جنگیدن. و نکته مهم‌تر اینکه بسیج هیچ‌گاه «شغل» نبوده و نیست، یک عهد است. عهد مردم با انقلاب، عهد نسل‌ها با امام و رهبری، عهد انسان باوجدان. بسیج را نمی‌شود بازنشسته کرد، چون اصلاً استخدام نشده است. به قول رهبر انقلاب: «بسیج یک‌نفس است؛ نه جریان موسمی. یک امتداد تاریخی است؛ نه یک مقطع سیاسی».

امروز هم اگر گفته می‌شود بسیج مایه سربلندی نظام و انقلاب است، دقیقاً به همین دلیل است که هیچ ساختاری در جمهوری اسلامی به‌قدر بسیج در سخت‌ترین میدان‌ها کنار کشور نایستاده است و هیچ نیرویی به این اندازه ریشه‌دار، مردمی و تکثرپذیر نیست. دانشجو، پزشک، کشاورز، کارگر، طلبه، کارمند، ورزشکار، هنرمند… همه می‌توانند بسیجی باشند و هستند. بسیج یعنی همان نیرویی که وقتی همه محاسبات دنیا به ضرر ایران است، معادله را عوض می‌کند. ایران اگر امروز همچنان پرچم‌دار عزت و استقلال است، یکی از دلایل اصلی‌اش وجود همین «علمدار بی‌ادعای انقلاب» است.

بسیج سرمایه مالی نیست، بلکه سرمایه معنوی و تمدنی کشور است،گنجی بی‌انتهاست، ذخیره راهبردی نظام و پشتوانه‌ای که تا وقتی هست، این کشور خم نمی‌شود.

هفته بسیج بر ملت بزرگ و بسیجی ایران مبارک باد!

 

منبع:روزنامه تفاهم

 

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا