یادداشت

نيمه شعبان و وجوه دينداري مردم

*دلنوشته‌‌اي از مرتضي نجفي قدسي

ما هيچ وقت منهاي مردم قدرتي نداريم هرچند قدرتمند‌ترين باشيم! امروز جمهوري اسلامي در ابعاد نظامي پيشرفت‌هاي زيادي به دست آورده است و ليكن هيچگاه اين پيشرفت‌ها ما را از پشتوانه مردمي نظام بي‌نياز نمي‌كند، ما از خلوتي مساجد بايد بترسيم، بايد به فكر چاره باشيم، بايد به فكر آشتي نسل جوان با مباني ديني و مسجد باشيم، البته مطمئناً شرايط اقتصادي كشور و نابرابري‌ها و ناكارآمدي و سوء عملكرد بعضي از دستگاه‌ها بي‌تأثير در اين واگرايي فعلي نيست. به انگيزه نيمه شعبان و وجوه دينداري مردم، مرتضي نجفي قدسي در يادداشتي چنين آورده است!

بسم‌الله الرحمن الرحيم

نيمه شعبان از ديرباز براي مردم مسلمان و دوستدار اهل  بيت(ع) در كشورمان ايران بسيار زيبا و شادي آفرين بوده است. از سال‌هاي دور قبل از انقلاب به ياد دارم كه در آستانه نيمه شعبان زادروز امام دوازدهم حضرت صاحب‌الزمان(عج) چه شور و غوغايي در هر كوي و محله برپا مي‌شد، تمام كوچه‌ها و خيابان‌ها و معابر توسط مردم آذين‌بندي مي‌شد و تمام مردم از كوچك و بزرگ در اين چشن عمومي و همگاني همكاري و همياري داشتند.

با شروع انقلاب اسلامي اين احساسات و شور و شوق‌ها به اوج خود رسيد، در آن زمان تمامي مساجد مملو از جمعيت بود و در اكثر مساجد صفوف نماز به خيابان‌ها كشيده مي‌شد اما به مرور از اين رغبت عمومي نسبت به شعائر دين كاسته مي‌شد و ما متأسفانه توجه نداشتيم كه اين واگرايي دليلش چيست؟!

امروزه متأسفانه سرخوردگي مردم از مسائل ديني به اوج خود رسيده است، اكثر مساجد كشور خالي از جمعيت هستند، حتي مساجد بزرگي كه زماني نماز جماعت‌هاي هزاران نفري در آن برگزار مي‌شد، هم اكنون تعداد نمازگزاران از چند ده نفر پيرمرد و پير زن تجاوز نمي‌كند!در رژيم گذشته قاطبه مردم سعي مي‌كردند تدين خود را حفظ كنند و عليرغم تلاش رژيم شاه براي گسترش فساد و فحشاء در كشور، اما اكثريت قريب به اتفاق مردم مواظبت مي‌كردند و در رعايت دستورات ديني كوشا بودند.

*نمونه‌هايي از دينداري مردم در گذشته

يكي از عالمان بزرگ كه در كودكي به او علاقمند بودم مرحوم آيت‌الله العظمي سيدعلي بهبهاني (متوفي 1354 شمسي) از مراجع بزرگ تقليد بود كه شش ماه در اصفهان و شش ماه در اهواز سكونت داشت. اين عالم بزرگ در ماه مبارك رمضان در مسجد بزرگ ميدان نقش جهان اصفهان كه از يادگاري‌هاي عهد صفوي است نماز جماعت مي‌خواند، براي من كه در آن زمان كودكي در مرحله دبستان بودم تماشاي اين همه جمعيت بسيار جذاب بود و هر روز ظهر به آنجا مي‌رفتم و مي‌ديدم تمام صحن‌ها، شبستان‌ها و راهروها و حياط بسيار بزرگ آن مسجد كه هزاران نفر را در خود جاي مي‌دهد، مملو از جمعيت است و حتي صفوف نماز جماعت به ميدان نقش جهان كشيده مي‌شد و گاهي امتداد اين صفوف تا جلوي عمارت عالي قاپو در وسط ميدان نقش جهان مي‌رسيد! يعني شايد جمعيتي حدود يكصد هزار نفر! اين جمعيت براي يك نماز جماعت آن هم در پنجاه سال پيش اصفهان كه شايد كل جمعيت اين شهر سيصدهزار نفر بود، خيلي زياد است و اين نشان از رغبت زايد الوصف مردم به شعائر ديني و علاقه و اعتقادشان به روحانيت داشت.

مرحوم آيت‌الله بهبهاني وقتي در سال 1354 شمسي در 93 سالگي در اهواز از دنيا رفتند، تشييع جنازه‌اي يكصد هزار نفري براي او در اهواز برگزار شد كه  شايد كل جمعيت اهواز در آن زمان دويست هزار نفر بيشتر نبود و اين نشانگر پيوند عميق مردم و روحانيت بود.

از اين نمونه‌ها در آن زمان فراوان داشتيم، هنگامي كه در همان سال 1354 شمسي مرحوم آيت‌الله سيدابوالحسن شمس آبادي به دست گروهك منحرف مهدي هاشمي معدوم مظلومانه به شهادت رسيد، به طوري كه سحرگاهان هنگام عزيمت به مسجد جهت اقامه نماز صبح وي را ربوده و سپس او را به بيرون شهر برده و خفه كردند و جسدش را در حاشيه خيابان درچه پياز اصفهان رها كردند، از همان صبح كه جنازه ايشان كشف شد و خبرش سينه به سينه نقل مي‌گرديد تا عصر نشد كه تمام شهر اصفهان يكپارچه تعطيل و عزادار شد و پرچم‌هاي سياه بر سردر مغازه‌ها و بازار و خيابان‌ها نصب شد و چند روز بعد تشييع جنازه باشكوهي با حضور بسياري از مردم اصفهان و شهرهاي مختلف برگزار شدكه شايد قريب دويست هزار نفر بودند و تنها از شهر اهواز شنيدم كه شصت اتوبوس آدم آمده است.

مردم ايران هميشه ديندار بودند و در مراسم‌هاي مذهبي مانند اعياد و عزاداري‌ها سنگ تمام مي‌گذاشتند كه توصيف آنها از حوصله اين نوشتار خارج است.

نيمه شعبان است و امام زمان(عج) خود شاهد است كه از سر دلسوزي براي اين انقلاب و كشور كه خون‌هاي زيادي به پاي آن ريخته شده است مي‌گويم ما هيچ وقت منهاي مردم قدرتي نداريم هر چند قدرتمندترين باشيم! امروزه جمهوري اسلامي در ابعاد نظامي پيشرفت‌هاي زيادي به دست آورده است و ليكن هيچگاه اين پيشرفت‌ها ما را از پشتوانه مردمي نظام بي‌نياز نمي‌كند، ما از خلوتي مساجد بايد بترسيم، بايد به فكر چاره باشيم، بايد به فكر آشتي نسل جوان با مباني ديني و مسجد باشيم.

مطمئناً شرايط اقتصادي كشور و نابرابري‌ها و ناكارآمدي‌ و سوء عملكرد بعضي دستگاه‌ها بي‌تأثير در واگرايي فعلي نيست.

در چنين شرايطي شما هر چقدر تبليغات ديني داشته باشيد اگر نتيجه عكس ندهد فايده‌اي هم ندارد! ابتدا بايد به فكر نان مردم باشيم، بايد به فكر اجراي عدالت باشيم، مردم بايد اخلاص را در مسئولان ما مشاهده كنند و سطح زندگي‌شان بايد پايين‌تر از مردم باشد تا مردم همچنان وفادار بمانند و ايستادگي كنند.

* خاطره‌اي از دوران وزارت مرحوم استاد سيدعلي اكبر پرورش

در زمان وزارت مرحوم استاد سيدعلي اكبر پرورش در دهه 60 روزي صبحانه‌اي در منزل ايشان بودم كه سيني نان و چاي آوردن و گفتند ببخشيد پنير نداريم و كوپن پنيرمان تمام شده است! او وزير آموزش و پرورش بود ولي در خانه‌اش پنير يافت نمي‌شد! او گاهي مخفيانه و به دور از چشم محافظين با شهيد رجايي سوار بر موتور مي‌شدند و در شهر مي‌چرخيدند و از نزديك با مردم در تماس و ارتباط بودند و حتي خود من را چند بار با موتور به مقصد رساند در حالي كه وزير مملكت بود!

يك بار او را ديدم كه كپسول گاز را خودش به دست گرفته و به منزل مي‌برد و دو محافظش در طرفين او راه مي‌روند، من با ديدن اين منظره به محافظان گفتم شما  جوان هستيد، كپسول گاز را از حاج آقا بگيريد و كمك ايشان كنيد كه در اينجا استاد پرورش گفتند خير! هركسي بايد بار خودش را خودش بر دوش بكشد و ما نبايد بار خود را بر دوش ديگران بگذاريم!

او يك منتظر واقعي و عاشق دلباخته امام زمان (عج) بود و مردم قول و فعل او را با هم مطابق مي‌ديدند و ايمان مي‌آوردند.

سلوك روحانيت و پيوستگي آنها با مردم هميشه طوري بود كه مردم نه تنها شيفته آنها بودند، حتي جانشان را فداي آنها مي‌كردند، آيا امروز هم اينطور است؟!

*پيوند عميق مردم شوشتر و آيت‌الله حاج شيخ محمدتقي شوشتري در زمان جنگ

يكي از عالمان بزرگ كه در جواني توفيق ديدارش را داشته‌ام مرحوم آيت‌الله محمدتقي شيخ شوشتري يا تستري است كه در شهر شوشتر اقامت داشت و مردم خوزستان و شوشتر او را خيلي قبول داشتند به طوري كه بدون اجازه او كاري نمي‌كردند!

در ابتداي جنگ كه مردم مناطق مرزي شهرها را تخليه مي‌كردند و مي‌رفتند، مردم شوشتر گرد خانه آيت‌الله شوشتري تجمع كرده و از او كسب تكليف كردند، گفتند جنگ شروع شده و زندگي‌مان در خطر است، ما چكار كنيم؟ بمانيم يا برويم؟!

مرحوم آيت‌الله شوشتري به آنها گفت فردا جواب مي‌دهم! فردا مجدداً مردم شوشتر گردخانه جاج شيخ تجمع كرده و منتظر فرمان او بودند كه بمانند يا بروند كه حاج شيخ به آنها گفت: بمانيد! اين دستور حاج شيخ به ماندن مردم در شهر آنچنان دلها را گرم و خاطر جمع كرد كه تقريباً همگي مردم شوشتر در زمان جنگ در شهر ماندند و زندگي عادي‌شان را داشتند و البته از عجايب روزگار اين شهر در طول جنگ هيچگاه بمباران نشد و گلوله و توپي هم به آن اصابت نكرد با اينكه فاصله مرزي‌اش ايجاب مي‌كرد مورد حمله موشك‌ها و توپخانه و بمباران‌ها باشد ولي معجزه آسا هيچ اثري از جنگ در اين شهر نبود و همين امنيت موجب شد بعضي از تيپ‌ها و لشكرها عقبه خود را براي استراحت در اطراف اين شهر مستقر كنند كه البته مراكز آنها گاهي مورد حمله دشمن قرار مي‌گرفت ولي شهر شوشتر هيچگاه مورد حمله قرار نگرفت و آسيبي نديد و اين را مردم از بركت وجود حاج شيخ مي‌دانستند و بي‌حد و اندازه به او اعتقاد و ايمان داشتند به طوري كه بعضي از ماشين‌هاي شوشتري‌ها را مي‌ديدم كه بر بالاي ماشين مي‌نوشتند: يا شيخ شوشتر! اين نمونه‌اي از باور و ايمان مردم به قداست علماست كه تا پاي جان گوش به فرمان آنها بودند و هم اكنون نيز مقبره اين عالم رباني زيارتگاه مردم عزيز شوشتر است.

بنده اگر بخواهم از وجوه دينداري مردم در گذشته بنويسم كتاب‌ها مي‌شود وليكن اين‌ها را به عنوان شاهد مثال آوردم تا بدانيم هم اكنون به كدام نقطه رسيده‌ايم!

مسلماً كاهش ارزش پول ملي و گراني‌ها وجوه دينداري مردم را تضعيف كرده است و در روايات هم تأكيد شده است كه فقر و ناداري كفر و بي‌ايماني مي‌آورد، پس بنابراين ما اگر مي‌خواهيم مردم متدين باشند و يا لااقل از دين برنگردند، لازمه آن ايجاد رفاه و قسط و عدل در جامعه است و سرمايه‌هاي اصلي را هم خدا به كشور ما داده است به طوري كه يك درصد جمعيت جهان را داريم و در عوض حدود 10درصد منابع انرژي جهان را هم در اختيار داريم و بحمدالله اين كشور پهناور پر است از ظرفيت‌هاي بالقوه‌اي كه بايد بالفعل شود و به بهره‌وري برسد و البته لازمه آن مديران پاك و شايسته به معني واقعي و غيرشعاري است.

اگر دلسوز كشور هستيم بايد جلوي رانت‌ها و ويژه خواري‌ها و بي‌عدالتي‌ها را بگيريم  تا اعتماد مردم دوباره حاصل شود و همچنان به آرمان‌هاي انقلاب و امام و شهداء وفادار بمانند.

ما اگر بتوانيم الگوي اسلامي ايراني پيشرفت را در همه ابعاد به موازات هم محقق كنيم، به آموزش و پرورش بها دهيم و نسل جوان را دريابيم اميد است كه انشاء‌الله از خطراتي كه در كمين ما هستند عبور كرده و مدينه فاضله جمهوري اسلامي را محقق كنيم. بعون‌الله تعالي

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا