علامه طباطبایی، نیاز امروز ما
به گزارش پایگاه خبری تفاهم آنلاین ، همزمان با چهلویکمین سالروز ارتحال علامه طباطبایی، مرتضی نجفی قدسی مدیر سابق دارالقرآن علامه طباطبایی و از خادمان قرآنی کشور، در یادداشتی به تبیین شخصیت جاودان صاحب تفسیر المیزان پرداخته است که در ادامه میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
«العلماء فی الارض کالنجوم فی السماء»
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مثل عالمان در زمین همانند ستارگان در آسمان است
بیستوچهارم آبان ماه سالروز ارتحال مفسر کبیر قرآن مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (رض) است که با توجه به ابعاد وجودی این شخصیت بزرگ لازم است همیشه یاد و نام و رسم و مرام او زنده و جاوید باشد.
علامه طباطبایی را میتوان الگویی کامل و تمام عیار برای روحانیت شیعه بر شمرد که در جامعیت علم و عمل کم نظیر بود و آثار علمی گرانبهایی را به یادگار گذاشت و شاگردان بسیار برجستهای را هم تربیت کرد. او در فقه و اصول به مدت ده سال از محضر بزرگانی، چون شیخ محمد حسین نائینی، شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) و سید ابوالحسن اصفهانی کسب فیض کرده بود.
در فلسفه و حکمت از شاگردان برجسته آیتالله سید حسین بادکوبهای در نجف اشرف بود و در اخلاق و عرفان هم از محضر عارف بزرگ و عظیمالشأن مرحوم آیتالله میرزا علی آقا قاضی (قدس سره) طوری بهرهمند شده بود که میفرمود: ما هر چه داریم از مرحوم قاضی داریم!
شاکله علامه طباطبایی در تفسیر قرآن نیز متأثر از مرحوم میرزا علی آقا قاضی بود بهطوری که میفرمایند: مرحوم قاضی در تفسیر قرآن کریم و معانی آن ید طولایی داشتند و این سبک تفسیر آیه به آیه را مرحوم قاضی به ما تعلیم دادند و ما در تفسیر از مسیر و ممشای ایشان پیروی میکنیم و در فهم معانی روایات وارده از ائمه معصومین (ع) ذهن بسیار باز و روشنی داشتند و ما طریقه فهم احادیث که «فقه الحدیث» گویند را از ایشان آموختهایم.
علامه طباطبایی از اوان جوانی کسب علم و تهذیب نفس را به موازات هم پیش برده بود و بسیاری از شبها در مسجد کوفه و یا مسجد سهله و یا حرم امیر المؤمنین(ع) در نجف به عبادت و تفکر و تزکیه نفس میپرداخت. او به دستورات اخلاقی و سیر و سلوکی مرحوم قاضی به شدت عمل میکرد و صفحه دل وجودش را آماده پذیرش اشراقات و الهامات غیبی مینمود.
*دعوت آمریکا از علامه طباطبایی
او در حکمت و فلسفه سرآمد فیلسوفان محسوب میشد بهطوری که در هفتاد سال پیش آمریکاییها به عظمت علمی او پی بردند و تلاش داشتند او را برای کرسی تدریس فلسفه به آمریکا ببرند و ایشان قبول نمیکرد حتی دولت آمریکا برای انجام این کار متوسل به شاه ایران شد تا بلکه ایشان به آمریکا برود و محمدرضا شاه هم درخواست آمریکا را به مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی مرجعیت اعلای شیعه در قم منتقل کرد و آیتالله بروجردی هم پیغام رسانی کردند، ولی علامه طباطبایی با این سفر و اقامت در آمریکا موافقت نکردند!
*عظمت تفسیر المیزان
یکی از شاهکارهای علامه طباطبایی نگارش تفسیر المیزان در ۲۰ جلد است که بیست سال هم به طول انجامید. روش علامه طباطبایی در تفسیر بر این بوده است که آیات را بر مبنای «ان القرآن یفسر بعضه بعضا» با استفاده از آیات دیگر تفسیر کرده و البته علاوه بر آنها بحثهای روایی، فلسفی، علمی، اجتماعی و تاریخی هم به طور مجزا دارد.
در تعریف و تمجید از تفسیر المیزان، علما و بزرگان سخنان بسیاری گفته اند، مرحوم شهید آیت الله مطهری میفرماید: من میتوانم ادعا کنم که تفسیر المیزان بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است!
شهید مطهری در توصیف علامه طباطبایی میافزاید: این مرد واقعاً یکی از خدمتگزاران بسیار بسیار بزرگ اسلام است، او به راستی مجسمه تقوا و معنویت است و در نهایت تهذیب نفس مقامات بسیار عالی را طی کرده است… مردی است که صد سال دیگر تازه باید بنشینند و افکار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند.
مرحوم شیخ جواد مغنیه از محققان و نویسندگان بزرگ شیعه در لبنان گفته بود از وقتی که تفسیر المیزان به دست من رسیده است، عملاً کتابخانه من تعطیل شده، چون پیوسته مطالعه من المیزان شده است.
تألیف کتابهای درسی «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه»، «اصول فلسفه و روش رئالیسم» با حواشی مرحوم شهید مطهری از آثار ارزشمند علمی علامه طباطبایی در بخش حکمت و فلسفه است که بسیار برای طلاب و فضلا و دانشجویان و اساتید قابل استفاده است.
تألیف «رسالة الولایه»، شیعه در اسلام، حکومت در اسلام، وحی یا شعور مرموز، قرآن در اسلام و سنن النبی (ص) نیز از دیگر تألیفات ارزشمند علامه طباطبایی است که بحمدالله تاکنون به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
*مسلمانشدن پروفسور هانری کربن فیلسوف فرانسوی
یکی از تلاشهای مهم و بینالمللی علامه طباطبایی، مجموعه مصاحبههایی است که با فیلسوف معروف فرانسوی پروفسور هانری کربن داشتهاند و مجموع بیانات علامه طباطبایی در این جلسات که در تهران تشکیل میشد ضبط و منتشر میشد و هانری کربن نیز آنها را در اروپا منتشر میکرد.
هانری کربن معتقد بود که یگانه مذهب زنده و اصیل که هنوز در دنیا نمرده است، مذهب شیعه است، چون قائل به وجود امام حی و زنده است و اساس اعتقاد خود را بر این مبنا میگذارد و با اتکاء و اعتماد به حضرت مهدی(عج) پیوسته زنده است.
مرحوم مهندس عبدالباقی فرزند علامه طباطبایی نقل میکند که یک روز بدون اینکه ما سؤالی از پدر کرده باشیم رو به ما کرد و با بشاشت و نشاط خاصی فرمودند: این پروفسور کربن به اسلام مؤمن شده، ولی رویش نمیشود که ایمانش را به زبان بیاورد! چند صباحی از این جمله پدرم گذشت و یک روز پروفسور کربن در یک کنفرانس در خارج، سخنرانی جنجالی کرد و درباره امام زمان(عج) سخنان پرشوری ایراد کرد و ضمن آن گفت: «من بخاطر بحث درباره اسلام و رسیدن به این حقایق، نزدیک بود پست تحقیقی خودم را از دست بدهم، یعنی کلیسا مرا از این پست خلع کند!» پدرم وقتی از این موضوع مطلع شدند بسیار مسرور و مشعوف شدند و گفتند: نگفتم این پروفسور کربن مؤمن به اسلام شده، ولی رویش نمیشود که صریحاً اعتراف کند؟!
*کمرنگشدن درسهای اخلاق در حوزهها
همانطور که اشاره شد یکی از دلایل اصلی موفقیت علامه طباطبایی، آشنایی او با عالم ربانی و مهذب نفوس مرحوم آیت الله میرزا علی آقا قاضی در نجف بود.
تهذیب نفس قطعاً نیاز به استاد دارد چرا که باید بر اساس قواعد شرعیه باشد و با استفاده از معارف قرآن و اهلبیت(ع) بتوانند به عرفان واقعی مورد نظر اسلام دست یابند و تا یک روحانی مهذب نباشد و متخلق نباشد و مؤدب به آداب اسلامی نباشد هیچگاه نمیتواند مبلّغ اسلام باشد، حتی ممکن است عملکرد دون اخلاق و شأن روحانیت او آبروی روحانیت را هم ببرد!
ما باید به روزی برسیم که در دادگاههای ویژه روحانیت حتی یک پرونده هم از روحانیون نباشد و مردم روحانیت را همانند گذشتهای طولانی همواره نورانی و با اخلاص و پشت و پناه خود ببینند.
قبل از انقلاب تقریباً همه ورودیهای حوزه در درجه اول به فکر انسان شدن و تهذیب نفس بودند و مرتب به سراغ بزرگانی مانند علامه طباطبایی میرفتند تا بلکه معنویتی پیدا کنند.
یکی از فضلای حوزه برایم نقل کرد که در اوایل طلبگی که تازه وارد حوزه شده بودم یک روز به درب خانه علامه طباطبایی رفتم و عرض کردم آقا من تازه طلبه شدم و دوست دارم اهل معنویت باشم، خواهش میکنم به من توصیهای بفرمایید که علامه طباطبایی در جواب درخواست من فرمودند: شما به ذکر «یونسیه» مداومت داشته باشید (منظور از آیه شریفه «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»).
آن طلبه گفت من دیدم که این ذکر را بلدم، به علامه عرض کردم آقا جان! یک ذکر دیگر هم بفرمائید، علامه طباطبایی در جواب فرمودند: شما باید اول بر این ذکر مداومت داشته باشید تا آثار آن پدیدار شود، هر وقت آثارش پدیدار شد تشریف بیاورید ذکر بعدی را عرض کنم، او میگوید من به علامه گفتم آثارش چی باید باشد تا من بفهمم اثرش از ذکر یونسیه حاصل شده که در اینجا علامه به خیابان صفائیه اشاره کردند و فرمودند: «اثرش باید این باشد که هر وقت شما از خیابان صفائیه رد شدید، صدای تسبیح این درختان را بشنوید؟!».
تهذیب نفس باید این گونه باشد که مانند خود علامه صدای تسبیح موجودات را بشنوی آن وقت خواهید دید که مردم چنین روحانیون نورانی را چگونه عزت و احترام و تکریم کنند، چون باید آثار «سیماهم فی وجوههم من اثر السجود» که کنایه از نورانیّت و معنویت است در چهره مؤمنین پدیدار باشد.
در اوایل انقلاب به یاد دارم که در همین مسجد اعظم وقتی حضرت آیتالله مشکینی یا حضرت آیتالله مظاهری درس اخلاق میگفتند، هزاران شیفته اخلاق چه مخلصانه پای این درسها مینشستند!
در تهران مرحوم آیت الله میرزا عبدالکریم حق شناس هفتهای دوبار درس اخلاق میگفتند و صدها جوان شیفته اخلاق و عرفان گوش فرا میدادند و اشک میریختند!
خلاصه علم به تنهایی فایده ندارد، در مدارس هم همینطور است، تعلیم و تربیت باید با هم باشد، آموزش و پرورش باید با هم باشد، متأسفانه سالهاست که نسبت به تربیت و اخلاق بی توجهی میشود!
*تأکید حضرت آیتالله سیستانی بر عدم نهالفروشی در حوزه!
کلام آخر خاطرهای از محضر شریف مرجع عالیقدر حضرت آیت الله سیستانی است که چندین سال پیش در معیت حضرات آیات: مقتدایی، استادی و رسولی محلاتی به عتبات مشرف شده و دیداری در بیت معظمله داشتیم، «ایشان در آن جلسه رو به آقایان کرده و سخنی بدین مضمون فرمودند چرا در حوزه نهال فروشی میشود! طلبهای را که در حوزه مشغول درس است و هنوز به ثمر نرسیده چرا به کارهای مختلف مشغول میکنید! این کار هم به ضرر آنهاست و هم کارایی ندارد، چون به مثابه یک نهال تازهای است که باید سالها زحمت بکشد تا بارور شود.»
جالب است که در اینجا یکی از آقایان در مقام توضیح برآمد و عرض کرد، برای همه این اتفاق نمیافتد و تنها یک عدهای شاید درس را رها کنند به مسئولیتها گمارده شوند که در اینجا بلافاصله حضرت آیت الله سیستانی فرمودند: «من از خودم نمیگویم، این مطلب فرمایش حضرت آیت الله جوادی آملی است! شما سخن ایشان را توجه کنید!» هم اکنون در بسیای از شهرها نسل عالمان ربّانی تمام شده است و حال آنکه دیانت و ایمان مردم مرهون حضور چنین روحانیون با معنویت در متن مردم و کوچه و بازار است، سخن در این مقوله بسیار است و باید روحانیت اصیل به رسالت اصلی خودش که هدایت مردم و جامعه است، بیشتر بپردازد.
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» مسلماً کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند به زودی خدای رحمان محبت آنها را در دل مردم قرار میدهد. (سوره مریم آیه ۹۶)