وقتی اجماع نباشد!
دولت ایت الله رئیسی ، تب معرفی استاندار در استان بالا گرفت و گروه های مختلف اصولگرا افرادی را برای تصدی استانداری گیلان به مرکز معرفی کردند اما با توجه به تجربه های گذشته ، پیش بینی می شد که بین دوستان اجماعی نشود و دمای اختلافات بالا گیرد و هر کس راهی را که درست می داند، می رود. من در چند یادداشت نسبت به تبعات این اختلافات هشدار داده بودم و معتقد بودم شکل گیری نوعی اجماع حول محور نماینده محترم ولی فقیه ، می تواند مشکلات موجود را مرتفع کند اما چنین نشد تا به وضعیتی رسیده ایم که نمی دانم چه نامی بر روی آن بگذارم ؟!
شیخ اجل، سعدی شیراز در حکايت یک از باب چهارم در فواید خاموشی، در گلستان می فرماید : یکی را از دوستان گفتم: امتناع سخن گفتنم به علت آن اختيار آمده است که غالب اوقات در سخن نيک و بد اتفاق افتد و ديده دشمنان جز بر بدی نمی آيد. گفت: دشمن آن به که نيکی نبيند.
زیادی نمی نویسم و صرفا به چند نکته اشاره می کنم :
۱- عدم اجماع نیروهای اصولگرای استان در انتخاب استاندار و نبود یک سازوکار مشخص ، یک هشدارباش جدی برای این دوستان است و جامعه این دعواها را صرفا برای کسب قدرت می داند و نه بیشتر. بزرگان بنشینند و چاره کار کنند .
۲- به نظر می رسد آقای کربلایی به اندازه کل بیانیه های حزب موتلفه در کشور در یکسال، این چند هفته اطلاعیه صادر کرده است؟! اصولا درک نمی کنم چرا ایشان لازم می بیند هر روز بیانیه صادر کند؛ یعنی موتلفه استان کار دیگری جز صدور بیانیه های افشاگرانه کار دیگری ندارد؟!.
۳- آقایان متوجه هستند که دارند چه تصویری از مردم گیلان ارایه می دهند؟ آیا اصولا افراد باشخصیت و فرهیخته، جرات می کنند برای خدمت به گیلان پیشقدم شوند؟ آیا استاندار بومی و یا غیر بومی می تواند در این فضای متلاطم و پرآشوب ، کارکند؟
۴- گیلان فرزندان متخصص و مومن و فرهیخته فراوان دارد و انتخاب یک نفر از بین این همه افراد ، کار سختی نیست فقط باید دوستان اصولگرا بنشینند و اجماع کنند و به نفع مردم و گیلان از علایق شخصی و حزبی خود بگذرند. فرصت اجماع نباید از دست برود. فردا خیلی دیراست.
*نقی هدایتی