ثروتمندان، معاف از مالیات !
مالیات و چرایی پرداخت آن از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی در همه جوامع در واقع روشی است که باعث کاهش فاصله طبقاتی و همچنین ارائه خدمات و برآوردن نیازهای عمومی افراد یک جامعه می شود. اگر توجه داشته باشیم در سال های گذشته ، آنطور که باید و شاید سیستم مالیاتی کشور توجه خاصی به دریافت مالیات و فرار مالیاتی نمی کرد ، دلیل این امر نیز در آمد حاصل از نفت ، تکیه گاه اصلی دولت ها بود. اما همزمان با کاهش درآمدهای نفتی به دلایل مختلف از جمله تحریم ها به فکر حل چالش درآمدهای دولت از طریق مالیات افتادند. و در این راستا از سوی مردم نیز خصوصا ثروتمندان احتمالا با مقاومت هایی یا همان فرار مالیاتی مواجه خواهند شد.باید توجه داشته باشیم امتناع از پرداخت مالیات باعث ضعف ساختارهای حمایتی خواهد شد.چون مسلما بخشی از پرداخت مالیات صرف حمایت از کسب وکارها و به تبع باعث ایجاد فرصت های جدید و رونق اقتصادی خواهد شد.
بسیاری از کارشناسان اقتصادی، ایران را بهشت مالیاتی ثروتمندان می دانند. در حالی که مالیات بر درآمد کارگران و کارمندان قبل از پرداخت حقوق ، طبق قانون به طور کامل کسر می شود، بسیاری از سرمایه داران و ثروتمندان به طور گسترده مالیات پرداخت نمی کنند و از ده ها راه قانونی و غیرقانونی، از پرداخت مالیات سر باز می زنند. بعضی از مشاغل کارت خوانشان را قطع می کنند و برای پرداخت وجه مورد نظر شماره حساب دیگری را به متقاضیان می دهند .برخی اموال و حساب هایشان را به اسم اقوام و خواهر و برادرشان می زنند. ناعدالتی مالیاتی در کشور سبب شده تا قانون و قانون گذار، همه و همه دست به دست هم دهند تا پولدارها مالیات ندهند.
از اوضاع نابسامان اقتصادی که این روزها با آن درگیر هستیم تا افزایش غیر منتظره قیمت دلار ، سکه و تورم بی سابقه شاید ده ها دلیل داشته باشد. اما بخش اعظم آن را می توان نشات گرفته از سیاست های نادرست مسئولان و عدم توجه به ظرفیت های داخلی جستجو کرد. قریب به اتفاق کارشناسان حوزه ی اقتصاد و سیاست بر این عقیده اند که یکی از کلیدی ترین بخش های اقتصاد ایران یعنی درآمد زایی از طریق دریافت مالیات مغفول مانده است. اگر هم پرداخت مالیاتی وجود داشته باشد ، مختص کارمندان و کارگران است و بخش اعظمی از ثروتمندان کشور از خلاء های مالیاتی بهره مندند و ریالی مالیات به دولت پرداخت نمی کنند.
بسیاری از منتقدین در باره وضعیت اخذ مالیات در کشور بر این عقیده اند که دولت از اکثریت مطلق جامعه اعم از کارمند ، کارگر و معلم ، سفت و سخت مالیات دریافت می کند و از اقلیت چند درصدی که بیشترین ثروت جامعه را در دست دارند، کمترین ضمانت های اجرایی اخذ مالیات را به کار می بندد. در واقع قانون گذاری و از آن مهم تر ، ضمانت اجرایی قانون های موجود شرایط را به نحوی رقم زده است که منفعت اقلیت در اولویت است و کمترین میزان مالیات را سرمایه داران و ثروتمندان پرداخت می نمایند. نه خانه های خالی شمال شهرشان، نه ویلاهای چند ده میلیاردی شان، نه ماشین های لوکس شان ، هیچکدام مشمول مالیات نیستند. اگر هم تحت شرایطی لیست یک صدم اموالشان به دست اداره ی مالیات بیفتد، چنان رندانه قانون را دور می زنند که آب از آب تکان نخورد.
نتیجه این می شود که حقوق بگیران با حداقل درآمد باید مالیات بدهند و جور زندگی اشرافی ثروتمندان را بکشند. ثروتمندانی که به خوبی می دانند با ساده ترین گردش های پولی چگونه قانون را دور بزنند و خود را از پرداخت مالیات معاف نمایند. همین امر بستری را فراهم نموده است که عدهای از افرادی که درآمدهای میلیاردی دارند و گردش مالی آنها قابل پیگیری نیست، فرار مالیاتی کنند و نتیجه ی آن فشار به طبقه متوسط و پایین میشود که این روزها با آن روبرو هستیم و پولدارها روز به روز پولدارتر شده و افراد محروم ضعیف تر می شوند.
این ها همه نشانه های یک اقتصاد بیمار است. چرا که در یک اقتصاد درست و سالم و البته قانونمند، درهای پولشویی با اجرای سفت و سخت قوانین ، بسته می ماند و دولت تمام سعی خود را دارد که با اخذ مالیات عادلانه با جلوگیری از کسری بودجه ، تورم را کنترل نماید. اخذ مالیات از ثروتمندان و سرمایه داران کشور، راهکار بسیار مناسبی در راستای بهبود وضعیت اقتصاد و معیشت افراد جامعه بالاخص قشر آسیب پذیر است.
سیده مینا دیوبند – سردبیر روزنامه تفاهم