ارتباط شغل های تابستانی در نوجوانان و کارآفرینی
چه ایده ها و تفکرات نابی که استارت اولیه اش در همان سنین نوجوانی می خورد و در بزرگسالی بستر را برای تبدیل شدن به یک کارآفرین تمام عیار آماده می سازد. چرا که کارآفرینی نه تنها یک شیوه ی تفکر است، بلکه مجموعه ای از مهارتهاست که باید از همان دوران کودکی آموزش داده شود.
این روزها کمتر خانواده ی ایرانی را می توان نشان داد که با معضل بیکاری دست و پنجه نرم نکرده است. خانواده هایی که فرزندانی دارند که در سنین جوانی هنوز بیکارند و نتوانسته اند ، شغل مناسبی با توجه به حرفه و تخصص شان به دست آورند. درست است که سمت اصلی این پیکان به سمت دولتمردان ، سیاست ها و قانون گذاری های حکومتی است، اما نباید از نقش پررنگ و تاثیرگذار خانواده ها نیز در این حوزه غافل شد. حتما به خاطر دارید که در گذشته های نه چندان دور، اکثر خانواده ها ، نوجوانان و کودکان خود را به کار در تابستان و ایام فراغت تشویق می نمودند و علاقه مند به یادگیری حرفه ای خاص حتی از سنین کودکی بودند و این دقیقا مطلب مهمی است که خانواده های کنونی کاملا آن را به فراموشی سپرده اند.
شایان ذکر است که ما هرگز قصد مجاب کردن والدین برای ورود فرزندانشان به شغل و حرفه ی خاص را نداریم و نیاز به تمایز میان کار اجباری در کودکان و نوجوانان تحت عنوان کودکان کار داریم . چرا که کار اجباری و بدون علاقه نه تنها سودی به همراه نخواهد داشت، بلکه آسیبهایی را نیز در آینده ایجاد خواهد کرد. بلکه می خواهیم ، یادآوری کنیم که والدین در چگونگی گذراندن اوقات فراغت کودکانشان مسئول اند. آن ها باید مسئولیت پذیری و اعتماد به نفس را از همان سنین ابتدایی در فرزندانشان احیا نمایند و بدانند که هرموفقیتی که در بزرگسالی از آن فرزندانشان خواهد شد، همان بذرهای کاشته شده ی سنین کودکی و نوجوانی است.
بر خلاف باور خانواده های ایرانی که منتظر اتمام تحصیلات در سنین 25 به بعد ، برای ورود فرزندانشان به بازار کار برنامه ریزی می کنند، کارشناسان این حوزه بر این عقیده اند که سنین هفت تا چهارده سال ، بهترین سن برای کسب مهارت و سنین چهارده تا بیست و یک ، دوران طلایی کسب تجربه، ورود به دنیای اشتغال و خلاقیت است. شاید قدیمی ترها با احاطه به این مهم به دنبال شاگردی کردن نوجوانان در ایام تابستان در حجره های پدر و یا خویشاوندان دور و نزدیک بودند. جوانی که در دوران کودکی و نوجوانی ، کمترین تجربه ای درباره ی کار، پول و حتی یک کسب و کار کوچک و ابتدایی ندارد، چگونه می تواند پایه های یک کسب و کار موفق را در جوانی بنا نماید.
این تجربه ی شیرین از کار نوجوانان در ایام تابستان و اوقات فراغت در اکثر خاطرات کارآفرینان موفق قابل مشاهده است. قریب به اتفاق آن ها از آن ایام به عنوان نقطه ی شروع موفقیت خود یاد می کنند. وقتی که والدین با یک هدف گذاری درست و با آگاهی به علایق فرزندانشان آن ها را به سمت شغل و یا حرفه ای مناسب رهنمون می سازند، بطور غیرمستقیم ، توانمندی هایی برای فرزندانشان به ارمغان می آورند که فرصت برای کسب مهارت های این چنینی در سایر دوران زندگی کم پیش می آید. از کسب مهارت هایی چون، مهارت گفتگو با صاحب کار و مراحل یک مصاحبه شغلی گرفته تا امید به زندگی، خودباوری و فراهم شدن ارتباطات اجتماعی قوی و اعتماد به نفس می تواند از مزایای پیدا کردن شغل در این برهه ی سنی باشد. از همه ی مهم تر، این فضای مطلوب کاری ایجاد شده می تواند ، مسیر مناسبی برای تخلیه انرژی نوجوانان باشد و ساعات روزش را به شکل مطلوب تری پر کند. نا گفته نماند که استقلال مالی در این سن هر چند کم و ناچیز و درک ارزش پولی توسط نوجوانان باعث می شود، قدر و ارزش پولی که برایش زحمت کشیده اند را بیشتر بدانند و در آینده نیز برنامه ریزی مالی مناسب تری برای خود و خانواده هایشان داشته باشند.
یادگیری کارآفرینی، یادگیری برای کارآفرینی و یادگیری برای تبدیل شدن به یک کارآفرین می تواند در کنار هم ، همچون اضلاع یک مثلث از نوجوانانمان یک فرد موفق در حیطه ی شغلی و کاری خود بسازد. البته اکنون به لطف فضاهای مجازی ، شغل های زیادی برای این رده های سنی وجود دارد که به جای آنکه زمان طلایی نوجوانان در شبکه های اجتماعی تلف شود، می توان تنها با گذراندن دوره هایی کوتاه به شغلی مناسب در این فضاها دست یافت.
در هر صورت اگر خانواده های عزیز بر این عقیده اند که اگر کودکانمان را در پر قو بزرگ نماییم و یا به اصطلاح از گوشت مرغ تا شیر آدمیزاد را در اختیارش قرار دهیم ، در حق کودکان و نوجوانانمان خدمت نموده ایم ، سخت در اشتباهند. چرا که این سبک از زندگی ، نه تنها راهی برای کسب موفقیت نیست بلکه ضربه ای بزرگ به آینده ی شغلی و اجتماعی فرزندانشان است.
مصطفی یحیایی – کارشناس ارشد علوم ارتباطات