تمام این مسائل منجر به بحثهای اجتماعی و اقتصادی زیادی شدهاست. فقر در تمام کشورهای جهان، چه توسعه یافته و چه در حال توسعه وجود دارد. فقر یا تنگدستی به معنای وضعیتی است که فرد فاقد میزان معینی داراییهای مادی است و همیشه مردم به دنبال راهکاری برای کاهش آن بوده اند. از طرفی، کارآفرینی نیز به طور گسترده به عنوان عاملی ضروری برای کاهش فقر مورد بحث قرار گرفته است، البته باید گفت که تحقیقات در این زمینه همواره رو به افزایش است. با این حال دیدگاه های متفاوتی در مورد نقش کارآفرینی درکاهش فقر وجود دارد.
کارآفرینی به عنوان یک راه کار برای کاهش فقر شدید، یک مفهوم وسیع است که اغلب توسط بسیاری از دانش پژوهان مورد استفاده قرار می گیرد. در حالی که فقر به طور معمول از لحاظ اقتصادی سنجیده می شود، در واقع، دارای ابعاد مختلفی است. فقر همچنین ممکن است شامل انواع مختلفی از جمله محرومیت از توانایی، حاشیه نشینی، تبعیض و ضعف جسمانی شود. فرآیند کارآفرینی نیز یکی از مفاهیم مهم در بحث رشد و توسعه اقتصادی است.
کارآفرینان در راس کسب و کارها قرار داشته و همواره در جستجوی فرصت ها بوده اند. کارآفرینان به فرآیند تغییر بعنوان یک پدیده معمولی نگریسته و همیشه در جستجوی آن بوده اند و از آن بعنوان فرصت استفاده می کنند. اخیرا، کارآفرینی به عنوان تغییرات تحول پذیر در نظر گرفته شده است که ممکن است به حوزه های اجتماعی یا نهادی گسترده شود. بنابراین، با ترکیب این تعاریف، ما مشاهده می کنیم که کارآفرینی به عنوان یک راه کار برای کاهش فقر شامل تلاش برای تغییراتی است که به دنبال تأثیر مثبت بر زندگی افرادی که در فقر زندگی می کنند، می باشد و این تغییرات باعث بهبود رفاه اقتصادی و غیر اقتصادی افراد یا جوامع می شود. می توان گفت: فقر ناشی از منابع کمیاب است و ارائه منابع به کارآفرین اجازه خواهد داد که شکوفا شود.
پیتر دراکر- پدر علم مدیریت، کارآفرین را کسی میداند که فعالیتی را با سرمایه اقتصادی خودش شروع میکند، ارزشها را تغییر میدهد و در محیط اطراف خود تحول ایجاد میکند و به سمت بهتر شدن میبرد. محرومیت و کارآفرینی می توانند با ایجاد تغییرات اجتماعی فقر را کاهش دهند. تحقیق در این دیدگاه، شناسایی فرصت ها، بهره برداری از فرصت و رشد کارآفرینی از نظر زمینه های اجتماعی و توان بالقوه آنها برای ترویج تغییر اجتماعی را به تصویر می کشد. از طریق بررسی مقالات مختلف، سه دیدگاه را مطرح می کنیم که اساس آنها، مقالات مختلفی است که در مورد نقش کارآفرینی در کاهش فقر می باشد.
این دیدگاه ها شامل بازسازی، اصلاحات و دگرگونی می شود. بازسازی، دیدگاهی است که از طریق آن می توان فقر را از طریق کارآفرینی با رفع کمبود منابع کاهش داد. دیدگاه دوم اصلاحات است، در این دیدگاه کاهش فقر از طریق کارآفرینی، شامل تغییرات چشمگیر در زمینه نهادی یا اجتماعی می شود. و در آخر دیدگاه دگرگونی، در این دیدگاه گونه ای جدید از فرصت ها به نمایش گذاشته می شود که می تواند از طریق کارآفرینی شناسایی شود. دیدگاه دگرگونی، به جای تمرکز بر فرصت های صرفا اقتصادی، قدرت تحول کارآفرینی برای جامعه را برجسته می سازد.
صفیه رجائی هرندی
safiyehrajaee@gmail.com