گیلان

سحوری بر سرای خالی!!!!!!!!!

یادداشتی به قلم نقی هدایتی در مورد استاندار گیلانتفاهم آنلاین_ استاندار گیلان در روز چهارشنبه مورخه سیزدهم اسفندماه نود و نه در جلسه کارگروه اقتصادی، اشتغال و سرمایه‌گذاری شورای برنامه ریزی و توسعه استان اظهار داشت:

نسبت به عملکرد برخی بانک‌ها، انتقاد دارم و لازم است دقت کافی برای آن که بدانیم به چه مردم بزرگی خدمت می‌کنیم، صورت گیرد.

عملکرد ضعیف مدیران به مسئولان ملی و وزرای مربوطه انعکاس داده می‌شود.

باید نظم، سرلوحه فعالیت همه باشد و بدانیم به مردم بزرگ و با فرهنگ غنی گیلان خدمت می‌کنیم و قدر این فرصت، به شایستگی دانسته شود.

در خصوص اظهارات استاندار گیلان، توجه به نکات زیر را لازم وضروری می دانم:

۱- از خدمات همه دستگاه ها و مدیران و کارشناسانی که در شرایط رکود تورمی موجود، شیوع ویروس ویرانگر کرونا، به هم ریختگی بازار و معیشت مردم، صادقانه خدمت کرده اند، تشکر می کنم. هم چنین باید از آن دسته مدیران دستگاه هایی که صرفا نام مدیر را یدک می کشند و باعث تنزل جایگاه دستگاه اداری خود و تضییع حقوق مردم گردیدند، حساب کشی کرد و انتظار داشت که با انان برخوردهای قانونی صورت پذیرد و…

۲- تهدید مدیران دستگاه ها از سوی استاندار گیلان که چند ماهی به پایان کار دولت دوازدهم نمانده است را می شود یک شوخی تلقی کرد. استاندار گیلان به رغم اطلاع از وضعیت ضعیف بودن برخی از مدیران دستگاه ها فقط سکوت کرد و لبخند زد. گو این که حفظ خود ایشان در مقام استانداری گیلان اهمیت بیشتری داشته است و می تواند مشمول تهدید ایشان شود.

۳- در زمان‌های قدیم که ساعت و بلندگو و تلویزیون نبود، مردم سحرها با بانگ (سحوری)از خواب برمی‌خاستند و بر سجاده نماز یا گرد سفره سحری می‌نشستند. (سحوری)بانگی بود که بر در یک‌یک خانه‌ها می‌زدند تا کسی در خواب نماند. مولوی در دفتر ششم مثنوی می‌گوید: مردی (سحوری)‌زن، نیمه‌شب بر در خانه‌ای بانک می‌زد که برخیز که صبح در راه است. همسایۀ آن خانه، بیرون آمد و گفت: اولا اکنون نیمه‌شب است و هنگام نماز نیست؛ ثانیا در این خانه کسی نیست تا از بانگ تو برخیزد. مرد سحوری‌زن گفت: آری؛ اما مگر شما آنگاه که به حجاز می‌روید تا گرد کعبه طواف کنید، نمی‌دانید که در آن خانه نیز کسی نیست؟ مگر مؤمنان که برای خدا مسجد و خانقاه می‌سازند و برای او جهاد و انفاق می‌کنند، خدا را دیده‌اند؟ آنان نیز بر درهای بسته

می‌کوبند و فرجام‌های ناپیدا می‌جویند. من سحوری نمی‌زنم که صاحب خانه را بیدار کنم؛ (سحوری) من برای آن است که از پا ننشینم و هر دری که یافتم بکوبم؟! و…

آن یکی می‌زد (سحوری)بر دری
درگهی بود و رواق مهتری
نیم‌شب می‌زد (سحوری) را به‌جد
گفت او را قایلی کای مستمد

 

✍یادداشتی به قلم نقی هدایتی

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا