ضرورت تقویت هوش هیجانی درانجام کارهای تیمی
دردنیای مدرن و صنعتی امروز در شرایطی که بسیاری از غول های اقتصادی و صنعتی دنیا برای فتح بازارهای جهانی به سرمایه گذاری های مشترک و بزرگ دست می زنند، تا بتوانند بسیاری از پروژه های عظیم و بزرگ اقتصادی را اجرا نمایند، متاسفانه در ایران شرکت های بزرگ اقتصادی و حتی کسب و کارهای کوچک از کوچک ترین همکاری و یا ادغام شدن در سایه انجام کارهای گروهی و تیمی سرباز می زنند.
مدیران تراز اول جهان نیز براین عقیده اند که کسب و کارهای فوق العاده، برمبنای شراکت های فوق العاده بنیان گذاری می شوند و بسیاری از کسب و کارهای عالی نیز به واسطه مشارکت های بد به ورطه نابودی کشانده می شوند. دقیقا این همان نکته ای است که در کسب و کارهای ایرانی مغفول مانده و بدلیل فقدان کارهای تیمی، کسب و کارها در بسیاری از موارد با چالش های عمده ای روبرو می شوند. ایران در میان 70 کشور دنیا با توجه به شاخصه های فرهنگ کار تیمی از وضعیت ضعیفی برخوردار است. چرا که در ایران همه بر این عقیده اند که در یک کار تیمی خوب هیچگونه اختلاف نظری وجود ندارد. در صورتیکه یک تیم خوب به هیچ وجه یک تیم یکسان و هماهنگ نیست و اصولا هیچگاه چنین چیزی در هیچ کسب و کار گروهی وجود ندارد و یک تیم هم شکل، هرگز آن کارایی لازم مدنظر را نخواهد داشت. البته نبود کارگروهی دربین ما ایرانیان نه تنها در فرایندهای کسب و کار، بلکه به وضوح در بسیاری از سازمان های دولتی نیز مشهود است. کار جمعی یک مهارت است که باید آموخت. مهارتی که باید ابتدا توسط نهاد های اولیه که در جامعه پذیری کودکان نقش موثری دارند ،آغاز شود. خانواده ، نظام های آموزشی اولیه و رسانه شاید جز اولین نهادهایی هستند که می توانند ضعف در روحیه ی جمع گرایی را در آن ها جستجو کرد.
متاسفانه سیستم آموزشی ما دراین زمینه بسیار ضعیف عمل کرده و هیچ دغدغه ای برای تقویت مهارت ها و رشد خلاقیت و تقویت هر چه بیشتر کارهای تیمی در بین کودکان و نوجوانان ندارد. به همین علت، شکل دهی دوباره و ساختار فردی که به این صورت رشد کرده و با این خلای فرهنگی در جامعه حضور پیدا خواهد کرد، با کارهایی مثل آموزش در سازمان ها و برگزاری انواع استارتاپ و ذکر هزاران فواید کارهای گروهی فرایندی سخت و دشوار خواهد بود.
متاسفانه در کشور همه افراد می خواهند همه کار را خودشان انجام بدهند و حتی از سپردن کوچک ترین مسئولیت ها به سایر افراد واهمه دارند. عدم اطمینان به نتیجه کار افراد دیگر، وسواس، کمال گرایی، خودشیفتگی و ضعف مهارت از جمله عواملی است که سبب می شود، ما ایرانیان از انجام کارهای انفرادی، بیشتر از کارهای تیمی لذت ببریم و اجازه مشارکت به دیگران را نمی دهیم و ترجیح می دهیم همه کارها را خودمان انجام دهیم. البته عوامل دیگری همچون حس تحسین طلبی و خود رای بودن نیز در فرار افراد برای زیر بار رفتن کارهای گروهی بسیار موثر است. به همین علت در بسیاری از کسب و کارها مدیر یک تنه تمامی مسئولیت های کاری را برگردن می گیرد، چرا که در فضای سیستماتیک مدیران ایرانی هنوز شرح وظایف میان کارمندان روشن نبوده و این مطلب نشات گرفته از همان ضعف کار گروهی در واگذارکردن مسئولیت های موجود در کسب و کارهاست.
چرا که مدیرخوب کسی است ،چشم اندازی مشترک برای همه افراد تیم ترسیم کند تا از این طریق بتواند اختلاف نظرها را تا حد امکان کاهش دهد. همچنین با ایجاد یک محیط تیمی قوی، یک مکانیسم پشتیبانی عالی برای اعضای تیم خود ایجاد کرده و انگیزه ی قوی برای مشارکت و تعامل هر چه بیشتری اعضا را فراهم سازد.
از اینرو بسیاری از کسب و کارهای بزرگ دنیا با گذشت صدها سال و حتی فوت موسس اولیه همواره به فعالیت و کار خود ادامه داده و در روند اداره ی آن کوچکترین خللی بوجود نیامده است. چرا که بنیان و شالوده این قبیل از کسب و کارها نه بر یک فرد، بلکه بر پایه ی مجموعه و گروه نهاده شده است و ورود و خروج یک نفر حتی مدیر و یا موسس نمی تواند خللی در اداره ی آن ایجاد نماید، و متاسفانه کسب و کارهایی با چنین قدمت هایی در ایران بسیار کمتر به چشم می خورد. تحقیقات کارشناسی در این حوزه نشان می دهد که قدرت همکاری و انجام کارهای گروهی در حوزه ی هوش هیجانی قرار دارد که با تقویت آن از سنین پایین تر می توان شاهد موفقیت بسیاری از استارتاپ ها و کسب و کارهای ایرانی در این زمینه بود.