یادداشت

سخت، اما گذرا…

یوسف مشفق

هنوز هم باور نکردنی است. هضم این خبر سخت و فکر کردن به فقدان رئیس‌جمهور و یارانش، طاقت‌فرساست اما انقلاب این قسم صحنه های حزن‌انگیز و حماسی به خود کم ندیده. از بزرگانی چون مطهری و بهشتی و رجایی و باهنر و صیادشیرازی و سلیمانی تا اکنون که رئیسی و امیرعبداللهیان و دیگر همراهانشان در راه انجام وظیفه به مقام شهادت نائل آمدند، با عروج حماسی‌شان موجب مستحکم‌تر شدن ریشه‌های انقلاب و اثبات حقانیت راهی شدند که ملت ایران ۴۵ سال قبل در آن قدم نهاد.

فقدان رئیس‌جمهور و یارانش سخت اما «چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان». وقتی راهبر و کشتیبان انقلاب در تلاطم طوفان‌ها و مصائب، با تالم و تدبر و در اوج طمانینه و اقتدار از حرکت رو به جلوی کشور می‌گوید، ما را غمی نیست. اندوه ما برای فقدان کسانی است که صداقت و گریز از آلودگی‌های ذاتی سیاست،‌ خصیصه اصلی‌شان بود. رئیسی را می‌توان جزو آن دسته از سیاسیونی تلقی کرد که موافق و مخالفش بر صداقت، پاکدستی، بی‌آلایشی، مردم‌داری، خدمت‌گزاری و سلیم‌النفس بودنش صحه می‌گذارند و چه تلخ است که در حجره سیاست چنین اجناسی به‌‌وفور یافت نمی‌شود.

گفتن و نوشتن از شهید رئیسی بدون نقل مظلومیتش، روایتی ناتمام است. خادم‌الرضا از روزی که ورودی رسمی به عرصه سیاست داشت، آماج تهمت‌ها و حملات بی‌امانی قرار گرفت که حتی تا آخرین روز حیاتش هم از آن مصون نماند اما موضعش، سکوت بود و سکوت و این نقطه افتراق او با دیگرانی است که کوچک‌ترین زخم‌زبان و انتقادی را بر نمی‌تابند و چه زیبنده است آخرین فصل زندگی او خدمت‌گزاری به خلق و عمل به وظیفه شد.

قطعاً شهادت، اجر مجاهدت‌های بی‌وقفه فردی است که بنا به تعبیر رهبر انقلاب، فردی مجاهد، مخلص، خستگی‌ناپذیر، فداکار و مقاوم در مقابل طعن و ناسپاسی‌ها بود و چه زیباست که آن مرشد شهید، او را شایسته چنین تعابیری می‌داند؛ تعابیری که منطبق بر دعای زیبای «اللهم لا نعلم منه الا خیراً» است.

دورانی که پیش‌روی ماست، سخت اما گذراست. آشفته‌خاطر ولی آسوده‌خیالیم چون ریشه‌ها مانده و فقط برگ‌هایی از درخت تناور افتاده است. ایمان داریم که برکت خون شهیدان، رویش جوانه‌هایی را موجب می‌شود و این ذات حقیقی انقلاب ماست.

منبع: الف

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا