ایران به عنوان یکی از جوان ترین کشورهای جهان با جمعیتی بالغ بر 25 میلیون جوان 14 تا 29 سال است، بستری از فرصت ها و چالش هاست. ولادت حضرت علی اکبر(ع) که روز جوان نامگذاری شده است، فرصت مناسبی است که قدر و منزلت این حجم از نیروی جوان کشور را گرامی بداریم و بدانیم اگر این چالش ها به فرصت تبدیل نشود، بتدریج بحران هایی در حوزه های مختلف مربوط به جوانان را تجربهگر خواهیم بود. حضور جوانانی که همواره نگاه منتقدانه سیر پذیرفتن مسئولیت های مدیریتی و اجتماعی را با خود به همراه داشته اند. کاهش مشارکت جوان امروزی در عرصه های مهم تصمیمگیری در کنار نگاه محافظه کارانه ی مسئولین نه تنها نوخواهی و نوگرایی را در نطفه کور خواهد کرد، بلکه به تدریج جسارت و شجاعت را در جوان ایرانی می خشکاند. باید به جوانان خلاق و مستعد اعتماد کنیم و به آن ها میدان دهیم تا بسیاری از نابسامانی ها و مدیریت های خسته در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی سامان یابد. اعتماد به جوانان؛ شکوفایی، هویت و شخصیت بخشی برای آن ها به همراه دارد و بی اعتمادی به آنها، باعث طرد شدن و ایجاد معضلات و مشکلات اجتماعی برای قشر جوان جامعه خواهد شد و غفلت در این زمینه باعث شده ،امروز نتوانیم جانشینان و مدیران خوب زیادی در کشور را به سرعت جایگزین کنیم. در حالی در دهه های پنجاه و شصت میانگین سنی مدیران ارشد کشور شاید به ندرت از 40 بیشتر میبود. اگر تفاوت نسل ها به خوبی هدایت شود، نسل جوان با بهره گیری از تجارب نسل گذشته میتواند بسیاری از محدودیت های کشور را به فرصت تبدیل کرده و به حرکت و توسعه ی کشور به سمت شکوفایی کمک نماید. ذات توسعه به همین معناست، توجه به نخبگان جوانی که از تجربه بیبهرهاند.
جونان کارآفرین و متعهد کشور به دلیل قدرت خلاقیت، ریسک پذیری و ابتکار عمل، ظرفیت بسیار بالایی برای حل بسیاری از مشکلات اقتصادی
پیش رو و توسعه ی اقتصادی کشور را دارا هستند. اما آنچه در طول یک دهه ی اخیر نادیده انگاشته شده، عدم حضور قناعت بخش نسل جوان در سطوح و لایههای مختلف مدیریتی در مسائل کلان کشوری است. بیگمان اگر تفاوت نسل ها به درستی هدایت شود، یک فرصت گرانبهاست، اما اگر تغییر به این پتانسیل و تغییر نسل را دنبال نکنیم و برای آن برنامهریزی جدی و سیاست های هدفمند تبیین نشود، طبعا مشکل آفرین بوده و عقب ماندگی کشور را در پی خواهد داشت. در همه دنیا بویژه در کشورهای توسعه یافته، اصل جانشین پروری و میدان دادن به حضور و مشارکت افکار بکر و نو در عرصه های اقتصادی و امور مدیریتی کلان کشور از ملزومات می باشد و به جوانان اجازه داده میشود که دیدگاه های خود را تشریح کرده و به ورطه آزمایش بگذارند.وقتی در دو برهه ی تاریخی، دو نسل زندگی می کنند، تجربه های متفاوتی خواهند داشت و اگر نسل جوان را به رسمیت نشناسیم، خود عاملی برای دامن زدن به این شکاف نسلی می باشد و اگر
غیر این باشد باید شاهد سرخوردگی جوانان این
مرز و بوم باشیم…ضرورت جوانگرایی در ساختار اجرایی کشور و استفاده از این پتانسیل نه تنها در بدنه ی دستگاه های حاکمیتی اجرایی بلکه در راس امور و اداره ی کشور از جمله مواردیست که باید مورد توجه کافی و وافی قرار گیرد. در تمام دنیا، وزیران و سایر مدیران اغلب نسل جوانی هستند که قدرت تصمیم گیری مطابق با شرایط روز را دارا باشند و متاسفانه هنوز کشور ما با تحقق این موضوع فاصله بسزایی دارد. جوانان با استعداد و نوابغ بی نظیری در کشور وجود دارند که توانایی حضور در رده های بالای مدیریتی را داشته که نباید مورد غفلت قرار گیرد. اعتماد به جوانان همیشه تاثیرگذار و مثبت بوده و اگر جوانان نتوانند برنامه های خود را اجرا کنند، آسیب ها و خسارت های سنگینی به جامعه وارد خواهد شد و در واقع دستاوردهای بدست آمده در حوزه ی جوانان و ایجاد تشکلهای جوان، با تلاش و کوشش خود جوانان مهیا خواهد شد. این در حالیست که انتخاب و جابجایی جوانان در بروکراسی حکومت، زمینه ای برای حکومت داری خوب و محو تدریجی فساد و ترویج خلاقیت را فراهم خواهد کرد. در بسیاری از موارد عدم تخصص و عدم آشنایی مدیران دولتی و اکتفای صرف به تجربه آن ها در سال های متمادی یکی از عوامل ناکامی دولت در ارائه ی خدمات و مصرف بودجه ی توسعه ای وزارتخانه ها میباشد. جوانگرایی صرفا به معنای توجه به جوانان نیست، از اینرو، جوانان خود باید یکدیگر را باور داشته باشند و بعضا خودشان نیز در شکل گیری این تفکر اشتباه مقصرند. اعتماد به جوانان و ایجاد فضای مناسب برای ورود جدی این قشر به مسائل مختلف کشور از نکات برجسته فرمایشات مقام معظم رهبری بوده است. مسئولین و دولتمردان در سال جهش تولید، باید به این جماعت جوان و با انگیزه ی داخل کشور برای حل مشکلات اقتصادی اعتماد کنند و در بسیاری از موارد برای ورود تکنولوژی ها به جای انعقاد قراردادهای پرهزینه با خارجی ها ، به دانش فنی نیروی جوان کشور تکیه نمود تا براحتی بتوانیم به قلههای رفیع علمی دست یابیم. نمونه های علمی که به میزان کم در کشور وجود نداشته و نشان از زیرکی، استعداد و توانمندی نیروهای داخلی دارد، و تا زمانی که مسئولین و مدیران اجرایی کشور به این موضوع باور و اعتماد نداشته باشند، راه به جایی نخواهیم برد. ظرفیت بسیار خوبی که در کشور از نظر جوانان تحصیلکرده، نخبه و علاقه مند به کسب و کارها
وجود دارد، می تواند نقطه ی قوتی باشد که بسیاری از جوامع دیگر از آن محرومند.