در پاسخ به اظهارات یکی از اعضای کمیته نظام رتبهبندی مطبوعات مطرح شد: صاحبان روزنامه ها را تحقیر نکنید!
رتبهبندی در بستری شکل پذیرفت و آغاز شد که برخی از رسانههای مورد ارزیابی، خود برآمده از تبعیض بودند، برخی از منابع عمومی و دولتی استفاده میکردند و عدهای نیز بدون برخورداری از شانس و موقعیت ذکرشده با دستانی خالی و دلی پر عشق فعالیت رسانهای داشتند که همه این نا ترازیها میطلبید اجرای این طرح تدریجی و پلکانی و با ملاحظاتی که در مباحث مربوط به مدیریت تحول است اجرا شود.
* اصغر نعمتی- بازرس انجمن صنفی روزنامه نگاران غیر دولتی و مدیر عامل موسسه فرهنگی عصر ایرانیان
روز دوشنبه 29 آذرماه مصاحبهای از روزنامهنگار ارزشی آقای علیرضا خانی که نماینده روزنامه های دولتی در کار گروه نظام رتبه بندی روزنامه ها است در خبرگزاری ایسنا منتشر شد بااین عنوان «نظام رانتی پاشنه آشیل مطبوعات / آمریکا 4 روزنامه سراسری دارد، ایران 171 روزنامه!!»
مطالعه متن مصاحبه که بهنوعی همه روزنامهها مخاطب این گفتوگو بودند حقیر را که سالها در عرصه مطبوعات فعال بوده و ازقضا صاحبامتیازی و مدیرمسئولی چند رسانه ازجمله روزنامه را بر عهدهدارم بر آن داشت تا نقدی بر این گفتوگو داشته باشم شاید پاسخ ودرد مشترک غالب روزنامه ها باشد.
1ـ آقای خانی بهعنوان عضو کمیته ارزیابی کیفی روزنامهها گفته است؛171 روزنامه سراسری وجود دارد که اغلب وجود خارجی ندارند!! در خصوص این اظهارنظر باید به وی خاطرنشان کرد که موجودیت یک روزنامه به دیدن یا ندیدن من و شما ارتباط نمییابد، (ایبسا بسیار پدیدههایی که در کائنات وجود دارند، اما ما هیچ اطلاعی از وجود آنها نداریم اما هستند ومنشا اثرند)، این نوع قضاوت منطقی و عقلایی به نظر نمیرسد، بلکه اثبات اثربخشی وجود و نبود چیزی نیازمند پژوهش و بررسی کارشناسانه است. لذا نگاه اینچنینی به موجودیت روزنامهها و تنزل سطحفعالان صنعت رسانه باهدف دفاع از عملکرد کمیته ارزیابی به نظر بی انصافی است!
وانگهی مگر زیستبوم رسانهای ما با زیستبوم رسانهای کشور آمریکا ازنظر ساختار، هدف، شکل و محتوا و… قابل قیاس است؟ ما چه شرایط و ویژگی مشترکی با آمریکای متخاصم داریم ؟ درچه شاخص های کشورمان را با شاخص های آمریکایی مقایسه میکنیم که امروز جنابعالی محدودیت و تعطیلی روزنامهها را با معیار رسانههای آمریکایی محک میزنید؟!آمریکا خود در عرصه رسانهها واجد چنان استیلایی است که لازمه این استیلا و هژمونی وجود تنوع و تکثر رسانهای در پلتفرمهای مختلف است. این چه قیاسی است که در توجیه نظام رتبهبندی از آن بهره میگیرید؟!
در گفتههای جنابعالی به نقل از یکی از معاونین مطبوعاتی آمده است که نمایندهای از ایشان در خصوص یارانه روزنامهاش درخواست مساعدت داشته اما از نام روزنامه خود آگاه نبوده است!! بنظر این روایت بیشتر شبیه شوخی است، شما چرا باور کردید؟!آیا نماینده مجلس که ازنظر اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جایگاه رفیع داشته و طبیعتاً واجد سواد رسانهای مطلوبی است از نام روزنامه خود بیخبر بوده است؟!
شما خود آگاهید روزنامهها یکی از ابزارهای قوی سیاسیون در عرصه رقابتهای انتخاباتی هستند، چگونه است فردی در این جایگاه حتی نام روزنامه خود را نداند، به نظر شوخی تلخی است!نکته دیگر اینکه ندانستن نام روزنامه توسط یک فرد، اگر هم واقعیت داشته باشد میتواند دلایل مختلفی را در ذهن متبادر کند، بنابراین اتفاق فوق چه ربطی به وجود نظام رانتی مورد نظر شما دارد که چوب آن را نثار روزنامههای بی پناه میکنید؟!
2ـ اگر روزنامهها و بنگاههای رسانهای را یک واحد اشتغال و کارآفرینی تلقی کنیم که چنین نیز باید باشد، هیچگاه نباید از عبارت خلقالساعه در خصوص رسانههای تازهوارد بهره بگیریم. واقعاً ازنظر جنابعالی که خود دستی در آموزش دانشگاهی دارید، چنانچه رسانهها توسعه نیابند و تنوع پیدا نکنند، خیل فارغالتحصیلان رشتههای ارتباطات، روزنامهنگاری و رسانه و… در کجا باید مشغول شوند؟! جای شگفتی است برخی پیشکسوتان مطبوعات کشور از تعطیلی روزنامهها استقبال میکنند! تعطیلی یک رسانه، به معنای خاموشی چراغ یک واحد اشتغال است حتی این اشتغال اگر به دلیل تحمیل شرایط، خانگی باشد، حتی اگر توسط اعضا یک خانواده اداره شود، لذا باید نگاه خود را از تعطیلی رسانهها به سمت توسعه و ارتقاء آن چرخش دهیم. بهجای شاخصها و معیارهای ارزیابی که در کنترل رسانهها و مدیران آنها نیستند، نگاه منعطف و حمایتگرانهای را جایگزین کنیم. خوشحال نباشیم که نظام رتبهبندی موجب غربال دهها روزنامه شده است. بیندیشم چه راهکاری را در پیش بگیریم تا 171 روزنامه که از نگاه شما وجود خارجی ندارند، وجود خارجی پیدا کنند! بدانیم که تعطیل کردن روزنامهها کار سادهای است و پاک کردن صورتمسئله سادهتر!!.
نظام ارزیابی و رتبهبندی در شرایط بحران برای بهبود عملکرد و ارتقاء رسانهها کارساز نیست، مانند این میماند که در شهری زلزلهزده تأمین حداقل نیازهای ضروری شهروندان را منوط به مسابقه «دو استقامت» و کسب رتبه و مقام در مسابقه تحت شرایط بحران پس از زلزله کنیم!! جنابعالی آیا میدانید طی دو سال اخیر قیمت کاغذ چند صد درصد رشد کرده و در جریان هستید که قیمت هر ورق زینک 70 هزار تومان شده است؟ مطلع هستید که به دلیل پاندمی کرونا روزنامهها امکان توزیع سراسری نداشتند؟ آیا از این آگاهید کار رسانهای که لازمهاش فعالیتی مبتنی بر کار تیمی است به دلیل چالشهای کرونایی دچار خلل جدی شدند؟ عدهای از مدیران مسئول و خبرنگاران پر کشیدند؟ و عدهای داغدار عزیزان خود شدند؟ نظام رتبهبندی خوب است، ارزیابی عملکرد لازمه مدیریت صحیح است، اما چه وقت و در چه شرایطی؟!!خود واقف و آگاهید که در سازمانهای رسانهای نظام ارزیابی عملکرد بهجای رویکردهای اثربخشی باید مبنای انگیزشی داشته باشد. اینکه روزنامهای در شرایط بحرانی فوق نتوانسته در بسیاری از شاخصها، عملکرد مطلوبی کسب کند که اجرای بیشتر آنها در کنترل مدیران مسئول نبوده است؛ گناهکار است؟مبتکر و خلاق نیست؟ کار بلد نیست؟! رانتخوار است؟! نمیدانم آیا تابهحال برای خرید یک رول کاغذ این در و آن در زدهاید؟واقعاً یارانه پرداختی به رسانههای به قول شما خلقالساعه چه مقدار است که اینهمه هیاهو به پا کرده است؟با یک محاسبه سرانگشتی متوجه خواهید شد این یارانه شاید در حد ناچیزی از هزینههای یک روزنامه را پوشش میدهد، بسیاری از مدیران مسئول به چاپخانهها بدهکاری هنگفت دارند، بسیاری دیگر وسایل نقلیه و داراییهای منقول و غیرمنقول خود را فروخته تا شرمنده کارمندهایشان نشوند، لطفاً همکاران خود را تحقیر نکنید و نمک بر زخم آنها نپاشید!
3ـ در خصوص رتبهبندی بایداذعان کنم که همه اهالی فهیم و فرهیخته مطبوعات بر طرح و اجرای آن موافقت دارند، اختلاف بر سر شیوه اجرا و شاخصها است.اگر هدف از ارزیابی عملکرد بهبود است که رتبهبندی اخیر و نمرات اعلامی خلاف این را ثابت میکند و اگر هم هدف غربالگری و تعطیلی است که باید گفت نظام رتبهبندی به این هدف نائل شده است!مبنای ارزیابی با شعار توسعه مطبوعات آغاز شد نه تعطیلی آنها، ارزیابی عملکرد فرایند است نه عمل دفعتی و آنی! اجرای آن نیز نیازمند کارهایی ازجمله آگاهی واحدهای مورد ارزیابی از شاخصها، مشخص نمودن استانداردهای مطلوب عملکرد، پشتیبانی و مباحثه…. است. آیا شما در فرایند ارزیابی عملکردورتبه بندی روزنامه هاکه همزمان با سونامی تغییرات محیطی سازمانهای رسانهای همراه بود، اثری از پشتیبانی آموزشی مشاهده کردهاید؟ چقدر در خصوص ارزیابی عملکرد و شاخصها دوره برگزارشده است؟ چقدر مدیران آموزشدیده و توجیه شدهاند؟ چقدر برای توسعه مطبوعات و کارکنان آن برنامه اجراشده است؟ واقعیت این است یک نظام رتبهبندی غیر منعطف صرف بدون در نظر گرفتن اقتضائات زمان و مکان نتیجهای بهتر از این را رقم نمیزند!
4-و اما اشاره داشتیدحمایت از روزنامه های ضعیف مغالطه وضعیف پروری است اگر اینگونه است که بایداصل” بقای اصلح” داروین را بعنوان معیار تصمیم گیری خود قرار دهیم ودر جایگاه طبیعت سعی در معدوم کردن ضعفا بعنوان گونه های نامناسب کنیم !! باید یادآوری نمایم روزنامه داری نیازمند منابع زیادی است. یکی از آنها «بلد بودن» است، یعنی داشتن عنصر انسانی خلاق و مجرب، اما سایر عناصر اگر نباشد، صرف صلاحیت دانشی موجب استمرار انتشار روزنامه نمیشود.
5-نکته دیگر اینکه رتبهبندی در بستری شکل پذیرفت و آغاز شد که برخی از رسانههای مورد ارزیابی، خود برآمده از تبعیض بودند، برخی از منابع عمومی و دولتی استفاده میکردند و عدهای نیز بدون برخورداری از شانس و موقعیت ذکرشده با دستانی خالی و دلی پر عشق فعالیت رسانهای داشتند که همه این نا ترازیها میطلبید اجرای این طرح تدریجی و پلکانی و با ملاحظاتی که در مباحث مربوط به مدیریت تحول است اجرا شود که در چنین حالتی همه با آگاهی و پذیرش شاخصها داوطلبانه و باانگیزه وافر و مشارکتجویانه در جهت توسعه و تحول گام مینهادند. از شما دوست وهمکار قدیمی انتظار میرفت بهعنوان چهرهای موجه، ارزشی و صاحبنظر، عملکرد اقلیتی فرصتطلب را بهحساب اکثریتی علاقهمند و مشتاق کار نگذارید و با تحلیلی تحقیرآمیز در شرایط سخت کنونی نمک بر زخم اهالی مطبوعات (روزنامهها) نپاشید.