روزهای سرد کتاب و کتابخوانی
کتاب و کتابخوانی تاثیر شگرفی بر ارتقای فرهنگ، علم و اقتصاد همه کشورها و به طریقی باعث رشد همه جوامع از جهات گوناگون می شود.به عبارتی حقیقت جهان، بدون کتاب ،حقیقتی غیرقابل انکار است و در واقع جهان بدون کتاب معنا و مفهوم ندارد.
روزهای سرد پایانی آبان ماه ،آغاز هفته ی کتاب و کتابخوانی است و به همین دلیل، فرصت مغتنمی است ،برای بررسی شرایط کتاب و کتابخوانی و از همه مهم تر، شرایطی که در این دو سال کرونا خواسته و ناخواسته بر این بازار مهم فرهنگی تحمیل کرده است. از عدم برپایی نمایشگاه کتاب دراین دوسال گرفته تا بالا رفتن قیمت ارز و گران شدن کاغذ و البته تعطیلی تعداد زیادی از چاپخانه ،همه و همه دست به دست هم داده تا اوضاع کتاب و کتابخوانی کساد شود و آمار سرانه ی مطالعه در کشور به پایین ترین حد خود برسد. اگر جامعه ی امروز ما درگیر بیماری کروناست، بازار کتاب مدت هاست که بیمار است. در این شرایط اقتصادی ،کسی هزینه ای برای کتاب پرداخت نمی کند، به همین دلیل ،کتاب کمتر مورد استقبال قرار می گیرد و از اینروست که می گوییم بازار کتاب بیمار است. ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه اولا به توجه بیشتر مسئولان فرهنگی و آموزشی کشور و ثانیا ، محتاج تلاشی همه جانبه و فراگیر از سوی خود مردم است. در کنار همه ی این مسائل، تکثر و تنوع کتاب ها، تخصصی شدن نشریات و روزنامه ها و تیراژ آن ها و شاید برخی از ممیزی ها نیز بی تاثیر نبوده و نیست. اما یک باور عمومی نیز در کشور ریشه دوانده است که اشاره به قیمت بالای کتاب دارد و گرانی کتاب را یکی از عوامل اصلی کاهش سرانه ی مطالعه در میان ایرانیان است.
البته دراین مسئله، شکی نیست که قیمت کتاب ها و نشریات با توجه به افزایش قیمت دلار و هزینه های تولید و از همه مهم تر به نسبت میزان درآمد خانوارها بالاتر رفته است. چرا که، بسیاری از ما ایرانیان به اکراه به مطالعه و خرید کتاب نگریسته و جایگاهی برای آن در اقتصاد خانوار قائل نیستیم. زیرا کالاهایی که جزء مایحتاج اصلی زندگی نبوده، گران هم هستند ،ولی خریدار دارند و اما کتاب با این همه فواید خود همواره در سبد خانوار مهجور واقع شده است. درواقع شاید گرانی کتاب ،بهانه ی خوبی است برای توجیه کتاب نخواندن و این در حالی است که امروزه هزاران نسخه کتاب الکترونیک با قیمت های نازل قابل دسترسی است، که متاسفانه به آن ها نیز کمتر رجوع می شود.
بنابراین، این نقیصه در جامعه ی ما ریشهها و علت های مختلفی می تواند داشته باشد که شاید در راس آن ها عدم احساس ضرورت است. چرا که انسان تا وقتی که احساس نیاز نکند، در پی رفع آن نیز نخواهد رفت. باید پذیرفت که قطع به یقین خانواده ، نقطه ی آغازین ایجاد عشق به کتاب و کتابخوانی در ذهن فرزندان و کودکان این مرز و بوم است. چرا که شخصیت و هویت کودک در گام نخست در چهارچوب خانواده شکل می گیرد و از اینرو ،پدران و مادران در یک خانواده ،به مثابه الگوهایی مهم و بنیادی هستند. قلب کودک ،صفحه ای آماده برای پذیرش عادات و رفتارهای نیکوست. حیف است، اگر این زمینه آماده را هدر دهیم و عادات نیکو را در آن شکوفا نکنیم. اما واقعا ساعاتی که فرزندانمان و حتی والدین در فضاهای مجازی چون اینستاگرام می گذرانند ،قابل مقایسه با زمان کتاب خواندن است؟ ماحصل چنین برنامه ریزی در خانواده هایی ایرانی، دستاوردی جز پدید آوردن ذهنی منفعل نخواهد بود که می تواند براحتی تحت تاثیر تبلیغات قرار گیرد و هر فکر و پیام تبلیغاتی را به او انتقال دهد. امری که دقیقا نقطه ی مقابل اذهان روشن و متفکر یک ملت تصمیم گیرنده برای آینده ای درخشان و متعالی قرار دارد.
توجه مسئولین بیش از پیش دولت جدید به حوزه ی کتاب و کتابخوانی از طرق مختلفی چون، توسعه و تعدد کتابخانه ها، سهل الوصول کردن دسترسی به کتب کتابخانه ها و از همه مهم تر، اوضاع آشفته بازار کاغذ و قیمت رو به صعودی کتاب ها می تواند دریچه ای از امید را در میان اهالی فرهنگ ایجاد نماید. چرا که میزان پیشرفت هر جامعه ای به شدت به میزان مطالعه فردی و برخورد مناسب افراد آن جامعه با کتاب و کتابخوانی دارد و توجه به این مهم ،موجب تربیت افرادی سالم و در نهایت شکلگیری جامعه ای سالم خواهد شد.
مهندس فاطمه یحیایی