سازگاری اجباری با تورم
تورم، فاجعهای اقتصادی است که در صورت عدم کنترل میتواند آسیبهای جبران ناپذیری به جامعه وارد سازد. محدود کردن اثرات تورم به مشکلات اقتصادی دروغ بزرگی است. تأثیرات این پدیده شوم بر روح و روان مردم بسیار بیشتر و مهمتر است. بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از فشار اقتصادی موجود است.
به گزارش تفاهم آنلاین، تورم را به جرأت میتوان فاجعهای اقتصادی تعریف کرد که بخش اعظم جامعه را در تنگنا قرار میدهد. جز معدود سوداگرانی که با انبار کردن کالاهای مورد نیاز مردم، چشم انتظار تورم هستند همه از این کابوس کشنده فراری هستند. این پدیده شوم که نشانه آشکار نارسایی سیستم اقتصادی کشورهاست با جهانی شدن اقتصاد بیش از پیش از کنترل دولتها خارج شده است.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مانند کشور ما این اتفاق مکرراً و در تمام دولتها رخ میدهد. متأسفانه تمام نهادها و مردم از این واقعیت تلخ تأثیر میپذیرند تأثیراتی که گاه ساختار جامعه را تغییر میدهد.
سازگاری اجباری با تورم
اولین و مهمترین تأثیر افزایش قیمتها بر زندگی مردم سازگاری با آن است. برای اغلب مردم امکان افزایش درآمد به موازات افزایش قیمتها وجود ندارد. لذا مردم به ناچار سبک زندگی خود را با تورم تنظیم میکنند.
هر بار افزایش قیمتها، سبد غذایی خانوار را کوچک کرده و مواردی را برای همیشه از آن حذف میکند. کاهش تفریحات، سفر و حتی خدمات پزشکی از دیگر تغییراتی است که در سبک زندگی مردم ایجاد میشود.
ناتوانی در حمایت از فرزندان
نهایت آرزوی هر پدر و مادری شادی و موفقیت فرزند است. بسیاری از والدین نیازهای فرزندان خود را بر نیازهای خود ارجح میدانند. ولی حتی فداکاری پدرانه و مادرانه نیز توان غلبه بر شیب تند تورم را ندارد. اغلب خانوادهها تنها توانایی تأمین نیازهای اولیه فرزندان خود را دارند و آرزوی فرزندان معمولاً هرگز برآورده نمیشود.
این امر همراه با بزرگ شدن بچهها روز به روز دشوارتر میشود. تا جایی که ناتوانی مالی پدر و مادر گاه موجب به تأخیر افتادن تحصیل، کار و ازدواج فرزندان میشود.
فرسایش روانی جامعه
وحشتناکترین اثر تورم بر جامعه را میتوان فرسایش روانی مردم نامید. در جامعهای که همواره دغدغه ناپایداری اقتصادی وجود دارد نوعی اضطراب و پریشانی، همنشین همیشگی مردم است. افرادی که بیارزش شدن دارایی و افزایش سرسامآور قیمتها را تجربه کردهاند همواره دلهره وقوع دوباره آن را دارند.
فکر و خیال دائمی و ترس از فقر و اتفاقاتی که در کنترل آنها نیست بر تمام ابعاد زندگی مردم تأثیرگذار است. افزایش تنش در جامعه، کم شدن صبر و حوصله و افزایش برخوردهای ناشی از خشم آنی از پیامدهای شوم این پدیده است.
مردان جامعه اگر شانس یارشان باشد و بیکار نباشند تمام روز در حال نبرد با غول تورم هستند. در بازگشت به خانه نیز فکر و خیال و ترس از آینده نامعلوم رهایشان نمیکند. چنین ذهن پریشانی بدون شک بر نقش همسری و پدری آنها اثرات منفی فراوانی دارد.
فرسایش هنجارها در جامعه
حقیقت این است که محدود کردن اثرات تورم بر شرایط اقتصادی جامعه ظلمی بزرگ و دروغی بزرگتر است. پیامدهای شوم تورم بر روح و روان مردم آنقدر زیاد است که بدون شک کنترل تورم را میتوان راهکاری برای حفظ سلامت جامعه عنوان کرد.
وقتی اولویت ذهنی مردم به ناچار مبارزه با غول تورم و رفع نیاز به هر قیمت باشد دین که هیچ ارزشهای اخلاقی در جامعه سست میشود؛ بنیان خانواده متزلزل میشود؛ دزدی، نزول، ربا و در واقع جنگ با خدا رایج میشود؛ حرمتها از بین میرود؛ همبستگی مردم کاهش مییابد و زندگی به جنگی برای بقا تبدیل میشود.
گرچه مثل همیشه ما به دنبال مقصر یا قهرمانی به نام دولت هستیم تا غول تورم را شکست دهد. اما نباید فراموش کنیم تمام نامردانی که با احتکار کالا و فروش آن روزگار میگذرانند زیردستانی از میان ما مردم دارند.
تمام فروشندگان، دلالان و حتی کارگرانی که در این پروسه نقشی هرچند کوچک دارند در درد و رنج و بدبختی مردم مقصرند. حذف هر یک نفر از این پروسه گامی رو به جلو برای ثبات و سلامت اقتصاد کشور است.