کارآفرینی

آیا مسئولان از اثرات مخرب بیکاری باخبرند؟

نگاه یک سویه و فرار از پذیرش مسئولیت شاید مهم ترین عامل افزایش بیکاری در کشور ما باشد. در شرایطی تمام مسئولیت این موضوع بر دوش دولت قرار می‌گیرد که اثرات مخرب بیکاری تمام جامعه را درگیر می‌سازد. بررسی این اثرات می‌تواند اهمیت حضور همه نهادها و همکاری آنها در حل معضل بیکاری اثبات نماید.

به گزارش تفاهم آنلاین، وجود بیکاری به عنوان یکی از مشکلات گریزناپذیر جوامع حتّی در کشورهای توسعه یافته، قابل پذیرش است. ولی عدم کنترل و کاهش آمار بیکاری در یک جامعه حاکی از مشکلات ساختاری در آن است. حتّی اگر مردم به نحوی آن را بپذیرند این امر، پیامدهای منفی متعددی برای جامعه به بار خواهد آورد.

لذا حل معضل بیکاری و حداقل کنترل و ممانعت از افزایش آن ضرورتی است که باید در اولویت امور قرار گیرد. مهم این است که هریک از نهادها سهم خود در این موضوع را بپذیرند. شاید مرور اثرات مخرب بیکاری از آن تلنگری باشد برای همه افرادی که به نحوی در این زمینه نقش دارند.

اثرات مخرب بیکاری

اختلالات روانی

افراد بیکار به طور طبیعی دچار احساس سرخوردگی، پوچی و ناتوانی می‌شوند. این امر از یک سو می‌تواند موجب افسردگی و انزوای آنها شده و از سوی دیگر موجب تخریب باورها و ارزش‌های اخلاقی در آنها شود. فرد بیکار با مقایسه خود با هم‌سالان و دوستانی که مشغول به کار هستند در معرض آسیب روحی قرار گرفته و ممکن است ساده‌ترین راه یعنی دوری از جامعه را انتخاب کند.

دوری از دوستان، اقوام و ارتباطات اجتماعی و ذهن فعال ولی بیکار، زمینه مناسبی برای ایجاد اختلالات روانی فراهم می‌کند. افسردگی، وسواس فکری و سوء‌ظن از اختلالات رایج در میان بیکاران است که می‌تواند به جرم و جنایت و یا خودکشی نیز منجر شود.

آسیب‌های اجتماعی

بیکاری جوانان پیامدهای منفی اجتماعی فراوانی از جمله افزایش سن ازدواج، کاهش آمار ازدواج، فروپاشی نهاد خانواده و کاهش جمعیت را به همراه دارد. هریک از موارد فوق به تنهایی برای اثبات اهمیت موضوع کافی است. زیرا این آسیب‌های اجتماعی در بلندمدّت به تغییر ساختار اجتماع منجر می‌شود.

جوانان در اوج شور و انگیزه و توانایی، وقت گرانبهای خود را به کارهای بیهوده‌ای مثل بازی‌های آنلاین، وب‌گردی و خیابان گردی می‌گذرانند. چنین نسلی چگونه می‌تواند مسئولیت تشکیل خانواده‌ای سالم و تربیت نسل آینده را بر عهده بگیرد.

بزهکاری

سوء‌ظن نسبت به جامعه و عدالت اجتماعی زمینه سرکشی و یا به زعم خودشان تظلم‌خواهی را در افراد بیکار بیدار می‌کند. فرد بیکار با زیر پا گذاشتن ارزش‌های اخلاقی و عرف جامعه اعتراض خود را نسبت به ظلمی که به او شده اعلام می‌کند.

تمایل فرد بیکار به بزهکاری نیز اثبات شده است چرا که به قول معروف “ذهن بیکار دکان شیطان است.” فرد بیکار پس از مدتی به این نتیجه می‌رسد که باید به هر طریق ممکن به رفع نیازها بپردازد. در چنین شرایطی بزهکاری آسان‌ترین، سریع‌ترین و البته شاید تنها گزینه موجود است.

چرخه باطل عدم نوآوری

در حالت عادی، جوانان پس از پایان تحصیل و به عبارتی کسب دانش و مهارت باید وارد بازار کار شوند. امّا بیکاری اولیه و وجود فاصله زمانی بین فارغ‌التحصیلی و اشتغال به کار مشکلات فراوانی به همراه دارد. اوّلین پیامد چنین اتفاقی فقدان مهارت کافی و دانش روز در افرادی است که پس از سالها شاغل شده‌اند.

چنین فرایندی اثرات بلندمدّت بر سیستم کاری جامعه خواهد داشت. یعنی به مرور زمان، جامعه از سطح بالای دانش و مهارت نیروی انسانی خود بهره‌ای نمی‌برد. در نتیجه چرخه باطلی از عدم نوآوری و خلاقیت در فعالیت‌های ارزش‌آفرین، مانع رشد و توسعه اقتصادی جامعه می‌شود.

نتیجه‌گیری

پرداختن به موضوع بیکاری تنها از منظر اقتصادی بزرگ‌ترین اشتباه است. همان طور که اثرات منفی بیکاری کل جامعه را درگیر می‌سازد ارائه راهکار برای حل معضل بیکاری نیز باید از جانب تمامی بخش‌ها صورت بگیرد.

به عنوان مثال قوه قضائیه به عنوان راهکاری برای پیشگیری از جرم و جنایت، وزارت بهداشت به عنوان عاملی برای تضمین سلامت جامعه و سازمان تأمین اجتماعی به منظور کاهش پرداخت بیمه بیکاری باید در حل معضل بیکاری نقش داشته باشند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا