زانوی اصلاحات آمریکایی بر گردن دانش بومی آبخیزداری ایران
بررسیهای تاریخی نشان میدهد کنار گذاشتن دانش بومی آبخیزداری ایران و جایگزین شدن آن با سیاستهایی مثل چاههای عمیق در زمان پهلوی، حاصل سیاستهای استکباری امریکاست که طی مراحل مختلف در ایران اجرا شد.
به گزارش تسنیم؛ یکی از عوامل تضعیف و کنارگذاشتن دانش بومی مدیریت آب از چرخه مدیریتی و سیاستگذاری کشور در ایران که متناسب با نیازها و مسائل جامعه ایران در طی هزاران سال طراحی شده بود، سیاستهای استکباری آمریکا و اجرای آن توسط رژیم پهلوی بوده است. در آن سالها قنات و کاریز – به عنوان نماد کارآمدی دانش بومی آبخیزداری در مدیریت پایدار منابع آبی- نشانه عقب ماندگی تلقی شد؛ در این باره وزیر آب و برق رژیم پهلوی به شکل آشکار بیان می کرد که شیوه استحصال آب از کاریز و قنات، ناکارآمد و عقب مانده است و ما می بایستی به سمت بهره برداری از آبهای سفره های زیرزمینی با تکنولوژی جدید برویم و با احداث سدها ایران را به بهشت روی زمین مبدل سازیم.
کنار گذاشتن دانش بومی آبخیزداری قبل از انقلاب توسط رژیم پهلوی در حالی صورت گرفت که اغلب نویسندگان و محققانی که در مورد قنات و چاه در ایران تحقیق و تامل کرده اند، قنات را سازه ای هوشمندانه و بهترین و مناسب ترین تکنولوژی سازگار با محیط خشک ایران خوانده اند. تکنولوژی که معیارهای پایداری زیست محیطی را به طور کامل رعایت می کند و بدون اینکه منابع آب زیرزمینی را تهدید کند بیشترین استفاده را از آن می کند.
طراحی و اجرای سیاستهای امریکایی در ایران در قالب اصل 4 ترومن آمریکا و «مکتب نوسازی»که نتیجه آن حذف دانش سنتی مدیریت پایدارآب از نظام مدیریت آب کشور بود و تاکنون این رویه ادامه دارد را می توان در چهار دوره زمانی تفکیک کرد که گرچه در ظاهر تفاوتهایی با هم دارند اما در اساس و بنیاد یگانه هستند. این چهار دوره عبارت است از:
- مرحله اول: طراحی مبانی تفکری
در مرحله نخست، یعنی چند سال آغازین طرح مبانی تفکری پایه ریزی می شود که مبتنی بر آن رویکرد نوسازانه برای بهره برداری از منابع ترجیح داده می شود. یکی از مهمترین مبانی، توسعه چاههای عمیق و احداث سدهای بزرگ در کشور بود و قرار بر این شد این سیاست جایگزین دانش بومی مدیریت آبی شود که سابقه هزاران سال داشته و همواره کارآمد و موثر بوده است.
مبانی نظری این برنامه نه تنها در تمام سالهای اجرا تداوم یافته است، بلکه به عنوان یک الگو و رویکرد مطلوب برای برنامه های مشابه در سالهای بعد دنبال و اجرا شده است، به شکلی که گویی آموزه های جدید به گونه ای پایدار در ذهن تمام کنشکران مرتبط رسوخ و رسوب کرده است. شاید سخنان شاه ایران در سلام نوروز در سال 1338 شمسی که به طور مستقیم به مساله آب و لزوم مدرن کردن وسایل آبیاری اشاره می کند، گویاترین و مناسب ترین مثال از این واقعیت باشد.
آنچه مسلم است این است که بر پایه این مبانی، چاه عمیق در جهان و ایران، بعد از جنگ جهانی دوم گسترش یافت. فناوری چاه در ایران به همراه کمک توسعه ای آمریکا به ایران وارد شد. این نوع چاهها ابتدا در شهرها برای تأمین آب آشامیدنی (اسناد مختلف اصل 4) و سپس برای مصارف کشاورزی و باغهای مجاور شهرها احداث شد. برنامه اصل 4 طی 15 سال فعالیت خود در ایران حدود 1000 حلقه چاه نیمه عمیق و 100 چاه عمیق حفر کرد (آژانس آمریکایی توسعه بین الملل: 15) این در حالی بود گزارش رسمی هیئت آمریکایی (آژانس آمریکایی توسعه بین الملل) از نبود چاه عمیق و موتور پمپ در دهه 50 میلادی حکایت می کرد.
البته برنامه اصل 4 در آغاز فعالیت، بخشی از بودجه خود را حسب تقاضای مردم و مسئولین به مصرف تعمیر قنات، بخشی از بودجه خود را حسب تقاضای مردم و مسئولین به مصرف تعمیر هم اختصاص داد مثلا در رضاییه و کاشان.
- مرحله دوم: آموزش و نهادسازی
مرحله دوم دوره عملیاتی نمودن عمده برنامه های اصل 4 ترومن، از جمله آموزش مستقیم، نهادسازی و برنامه ریزی حفر چاههای عمیق است. کارشناسان آمریکایی که به مساله آب اعم از آشامیدنی و کشاورزی توجه ویژه داشتند، نظام آبیاری سنتی ایران را ناکارآمد و ابتدایی می دانستند. بنابراین خود را به تربیت کارشناسان و متخصصان آب متعهد می دانستند. بنابراین حدود 900 متخصص آبیاری را آموزش دادند که قادر بودند طرحهای مختلف آبیاری را اجرا کنند، به علاوه جغرافیدانانی را تربیت کردند که می توانستند در اقصی نقاط کشور منافع آبهای زیرزمینی قابل استحصال را بهره برداری کنند.
- مرحله سوم: نظارت و برنامه ریزی
مرحله سوم این مرحله که از آغاز دهه 1340 به تدریج شروع می شود و تا پایان برنامه تداوم می یابد، دوره تغییر اولویت از اجرا به نظارت و برنامه ریزی است. بدین صورت که به تدریج فعالیت های همسو با برنامه های اصل 4 گسترش می یابند و نقش خدمات مشاوره ای و برنامه ریزی آن پررنگ تر می شود. در خلال همین مقطع زمانی (سال 1342) آیین نامه پرداخت وام چاه عمیق تدوین می شود که اعتبارات آن را بانک اعتبارات کشاورزی و عمران روستایی تأمین می کند. در همین مقطع برنامه توسعه سوم کشور (1342-1346) با رویکردی برآمده از اصل 4 ترومن و در همسویی با آن تدوین می شود. رخداد بسیار بزرگ تر و مهمتر این دوره اصلاحات ارضی است که در چند وجه با برنامه های اصل 4 همپوشانی دارد. اصلاحات ارضی یکی از پیش شرط های برنامه پیشین را که تقسیم اراضی بود در دستور کار قرار داد که خود می توانست به هدف بنیانی اصل 4 یعنی جلوگیری از انقلاب دهقانی و نفوذ کمونیسم جامه عمل بپوشاند. ضمن اینکه در نهایت این برنامه نیز مبتنی بر رویکرد نوسازی بود و در آن الگوهای مدرن با شیوه های برداری سنتی جایگزین شدند.
- مرحله چهارم: نهادینه شدن
مرحله چهارم دوره پس از اتمام قرارداد اصل 4 در ایران است که تاکنون نیز ادامه داشته است. در این دوره برگرفته از آموزه های نوسازانه و مکتب نوسازی که از رهگذر اصل 4 به دست آمده و با برنامه های مشابه و مبتنی بر تفکرات نوگرایانه همسو ترکیب شده است، روندی در جامعه ما شکل می گیرد که می توان آن را «نهادینه شدن رویکرد نوسازانه از منابع از جمله منابع آب های زیرزمینی» دانست. در این دوره روند بهره برداری از منابع آب های زیرزمینی با وجود کاهش ملموس سفره های آب زیرزمینی، آن همواره با افزایش همراه بوده است، به گونه ای که در سه دهه اخیر سالانه بیش از 3هزار حلقه چاه جدید به بهره برداری رسیده است. به این ترتیب مشکل کم آبی کشاورز ایرانی قرنها با آن دسته و پنجه نرم کرده بود به طرفه العینی و با وردی جادوگرانه از طریق ارمغان چاه های عمیق حل شد. ولی دیری نپایید که ناسازگاری و ناکارآمدی چاه ها در قیاس با شیوه سنتی بهره برداری که آگاهان از دهه ها پیش گوشزد کرده بودند بر همگان آشکار گشت، زیرا به قول یک مقنی گمنام تبریزی، قنات شیر زمین را می دوشد و مثل چاه های عمیق نیست که خون زمین را می مکد.
در نتیجه باید گفت بر اساس اصل 4 ترومن و مبانی فکری مکتب نوسازی که با تبلیغات فراوان همراه بود از یک سو و تمرکز قدرت در دست کسانی که به توسعه همچون آرمان و ارزشی خلل ناپذیر می نگریستند از سوی دیگر، باعث جذابیت ایده ها و طرحهایی از جمله حفر چاههای عمیق به منظور بهره برداری از منابع آبهای زیرزمینی در رژیم پهلوی شد. نتیجه چنین رویکردی آن شد که شیوه بهره برداری جدید در رقابت با شیوه مرسوم و متناسب سرزمینی (قنات) در مدت کوتاهی پیروز و بر آن غلبه پیدا کرد و دانش بومی مدیریت آب ایران رو به افول نهاد. گرچه تعداد چاههای حفر شده قبل از انقلاب، در مقایسه با تعداد چاههای حفر شده در سالهای بعد بسیار اندک است، اما الگوی پی ریزی شده این طرح، مبنای روندی شده که این روند در نظام مدیریتی و تصمیم سازی کشور تاکنون ادامه داشته است و اثرات و پیامدهای ناگوار چنین رویکردهایی بر همگان کاملا مبرهن و واضح است.