چرایی کودکان کار!
کودکان کار در هر جامعه ای از چالش ها و معضلاتی است که حاکی از نارسایی ها و مشکلات آن جامعه است. به نوعی می توان از آن به عنوان یکی از چالش های بسیار غمناک یاد کرد . متاسفانه این کودکان دارای مشکلات عاطفی و اجتماعی پیچیده ای هستند که نمی توان از آن براحتی گذشت.
کافی است تا چراغ قرمز شود، در چشم بر هم زدنی اطراف ماشین تان پر می شود از کودکان قد و نیم قدی که به بهانه ی فروختن گل و تمیز کردن شیشه ی ماشین در خیابان ها پرسه می زنند. همان کودکانی که به جای بازی و تحصیل محکوم به کار کردن در فضای سنگین جامعه اند. سرما و گرما هم ندارد. در گرمای طاقت فرسای این روزهای تابستان گرفته تا سرد ترین روزهای سال، پای کارند. البته این ها تنها بخشی از کودکان کارند، که ما هر روزه ملاقاتشان می کنیم . تعداد زیادی از کودکان کار نیز در مشاغل خانگی بدون مزد یا با مزدی ناچیز مشغول بکارند و انواع
آسیب های اجتماعی را تجربه می کنند و بسیاری از آن ها منزوی و جدا از خانه و خانواده ی خود روزهای سختی را سپری می نمایند.
عوامل ریشه ای و قانون گذاری ها و سیاست های جامعه در پدید آمدن این رویکرد تاثیر داشته و جامعه را با شرایط پیچیده ی کودکان کار مواجه می سازد. عوامل متعددی چون نارسایی نهادهای اجتماعی ، مثل خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی خانواده ها و ناتوانی آن ها در انطباق با شیوه های زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیب زا بودن محلات حاشیه ای شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سازمان های مسئول و الگوهای نادرست در به وجود آمدن و منشا کودکان کار نقش دارند، ولی دولت و سازمان های ذیربط وظیفه دارند، تحت چنین شرایطی، ناتوانی خانواده در پوشش دادن نیازهای کودکان در محرومیت های شدید جسمی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و روانی را پوشش دهند.
ایجاد رفاه عمومی برای بهبود وضعیت زندگی خانواده های محروم و ضعیف به منظور کاهش کار کودکان، منع کارهای دشوار برای کودکان و نظارت دقیق در این زمینه و توانمند سازی کودکان کار و خانواده های آنان برای رهایی از چرخه کار، آسیب های مرتبط با این معضل را کاهش می دهد. برخورداری کودکان از حق آموزش، بهداشت، بیمه و سایر حقوق اساسی آن ها و از همه مهم تر ، بها دادن به NGO های مرتبط با حقوق کودکان و خانواده ها و حمایت های دولت از این سازمان های مردم نهاد جهت استیفای حقوق کودکان و خانواده هایشان نیز از جمله راهکارهای مهم در کمتر کردن این پدیده می باشد.
کودکان ؛ آینده سازان و سرمایه های انسانی، آینده جامعه هستند و بی توجهی به آن ها می تواند باعث گسترش آسیب های اجتماعی شود. این کودکان میتوانند بازیچه دست بزهکاران باندهای توزیع مواد مخدر و سارقین قرار گیرند. از اثرات کار کودک افزایش سرمایه ی افرادی است که کودکان را استثمار می کنند و در نتیجه فقر و فاصله طبقاتی در جامعه را افزایش می دهند و در نهایت سلامت اجتماعی را به مخاطره میاندازد و مانع پیشرفت و توسعه جامعه میگردد. متاسفانه در ایران تعداد کودکان کار به دلایل مختلفی مثل درآمد پایین، مهاجرت از روستا به شهر، بی سرپرستی یا بدسرپرستی و… رو به افزایش است، البته آمار دقیقی در مورد این کودکان وجود ندارد.
کودکان معصومی که به اجبار عموما از تحصیل محروم مانده اند و در حاشیه ی معابر و یا کارگاه ها به دنبال نان آوری برای خانواده های خود هستند، از سنین پایین با سخت ترین شرایط دست و پنجه می کنند و با جثه های کوچک، قلب های بزرگی در وجودشان می تپد. بدون تردید زدودن گرد فقر از زندگی کودکان امری ضروری است و حمایت از این قشر و بهبود وضعیت معیشتی و یادگیری آن ها باید در اولویت برنامه ریزی های دولت و سازمان های ذیربط قرار گیرد.
خوشدل – کارشناس اجتماعی