انتخاب شغل همواره با نکاتی همراه است که می تواند آینده خوبی را برای ما در زندگی رقم بزند .بنابراین دقت نظر در این امر را نباید به هیچ عنوان بی اهمیت تلقی کرد.به نوعی باید اعتراف کنیم درواقع کسی که شغل انتخابی خود را دوست داشته باشد و در صورتی که احساس رضایتمندی نسبت به آن داشته باشد، زندگی با کیفیت تر و ایده آل تری خواهد داشت. هرکسی متناسب با نوع تیپ شخصیتی خود، انگیزه مشخصی از یافتن شغل دارد .باید در انتخاب شغل ،توقعات نابه جا از شغل آینده خود را کنار بگذاریم و واقع نگر باشیم .
انتخاب شغل یک از مهم ترین مراحل تعیین کننده آینده و سرنوشت انسان هاست. انسان های بسیاری در انتخاب شغل خود تنها فاکتور علاقه را مدنظر قرار می دهند و یک عمر با نارضایتی از شغل فعلی خود، با حسرت از علایق شان صحبت می کنند. البته موارد برعکسی را هم به وفور می توان مشاهده نمود. افرادی که به دنبال علاقه ی خود در انتخاب شغل رفته اند و تا پایان عمر، مدام افسوس افرادی با وضعیت مالی و کاری مناسب تر را می خورند. براستی بین علاقه و یا شغل های موفق از نظر مالی و کاری، کدام یک عامل مهم تری در رسیدن به موفقیت اند.
در این راستا حتما شما هم با افرادی برخورد کرده اید که عنوان می کنند ، من عاشق ادبیات هستم ، ولی حالا حسابدار ساده ی یک شرکت هستم . همیشه از خواندن اشعار حافظ و سعدی لذت می برم و هرگز متوجه گذر زمان نمی شوم . اما اکنون مجبورم ساعت های طاقت فرسا و طولانی را در میان اعداد و ارقام و ترازهای مالی وقت بگذرانم. این ها بخشی از تفکرات آشنای بسیاری از آدم های دور و بر ماست که شغل کنونی شان در بازار کار از زمین تا آسمان با علاقه و استعدادشان و حتی تحصیلاتشان فاصله دارد. پزشکی که عاشق کامپیوتر است. وکیلی که دوست داشت نقاش شود و نمونه های فراوانی که انگار مسیر انتخاب شغل شان را به اشتباه طی نمودند.
گویا افراد بسیاری در این دوراهی قرار دارند. از یکسو سخنرانی های انگیزشی افراد را به سمت علایق شان سوق می دهد و با این شعار به افراد اطمینان می دهند که چنانچه اگر بر مبنای علایق تان حرکت کنید ، قطع به یقین موفق خواهید شد و در نقطه ی مقابل ، عده ای از کارشناسان موفقیت های کاری را به شدت تابعی از شرایط محیط و بازار می دانند. آن ها به شدت به این جمله معتقدند که به دنبال کاری بروید که درآن نان باشد و علایق تان را بگذارید پای کوزه و آبش را بخورید.
اما دراین میانه ، عده ای از کارشناسان نیز بر این عقیده اند که هیچگاه نمی توان بصورت مطلق انتخاب یکی از فاکتورهای علاقه و بازار کار را پیشنهاد نمود و از آن دیگری بصورت مطلق چشم پوشی نمود. داشتن نگاه صفر و صد به هر مقوله ای قطع به یقین اشتباه است و می تواند شما را از تصمیم گیری های درست دور نماید.
در این میان موفقیت از آن کسانی است که با نگاه خلاقانه و خلق ارزش های نو در بازار اقتصادی دنیای مدرن پیش رو با علاقه شان می توانند خلق پول نمایند و از این بابت احساس رضایتمندی داشته باشند، این علاقه به آن ها پول می دهد، و این پول و درآمدزایی به آن ها امنیت می دهد و در نتیجه علاقه، پول، امنیت و احساس رضایت نتایج این انتخاب خواهند بود. چرا که علاقه زمانی که بصورت تخصصی دنبال شود، به پول منتهی خواهد شد و این علاقه ی تخصصی عاملی برای رسیدن به موفقیت خواهد شد.
عده ای هم معتقدند، پول علاقه می آفریند. آن ها تنها بازار کار را حتی بدور از علاقه ،عامل موفقیت شغلی افراد می دانند.این افراد پول را مبنای موفقیت، امنیت، آرامش و به تبع آن ایجاد علاقه می دانند. آنان معتقدند ، تنها با داشتن یک کار موفق با درآمد مکفی، عامل ایجاد علاقه خواهد بود و در این راستا ، به تبع آن رضایت شغلی نیز اتفاق می افتد. آن ها بر این عقیده اند، اول پول در بیاورید، علاقه در راستای این رضایتمندی و موفقیت ایجاد خواهد شد.
در میان این آشفته بازار و شرایط اقتصادی سختی که با آن روبرو هستیم، طبیعتا هر چه افراد استعدادها و مهارت هایشان را بهتر و دقیق تر رصد نمایند، می توانند پیش بینی درست تری از آینده ی شغلی خود و مسیر موفقیت شان داشته باشند. انتخاب آگاهانه ، شما را به موفقیت و پیشرفت نزدیک تر می کند ، اما نیازمند فاکتورهایی است که بازار کار می تواند یکی از آن ها باشد و قطع به یقین استعداد ها، شرایط اجتماعی و خانوادگی در آن بی تاثیرنبوده و نیست.
