گزارشات سالانه و آمارهای واصله خبر از آمار بالای قاچاق چوب در کشو را می دهد، که حاکی از آن است که روزانه بخش قابل توجهی از مساحت جنگل های ایران کاسته می شود، که البته عهده دار بخش عمده ای از آن ها قاچاقچیان چوب هستند که از سرمایه ملی ما سودهای میلیاردی به جیب می زنند. دلایل متعددی برای پدیده قاچاق چوب در کشور وجود دارد و یکی از این دلایل عبارت از کاهش واردات چوب به کشور از یک سو و افزایش قیمت چوب از سوی دیگر است. گرایش مردم به محصولات چوبی و ساخت ابزارآلات مختلف چوبی یکی دیگر از عوامل موثر در رشد قاچاق چوب در کشور است.
قاچاق چوب معضلی تکراری و نگران کننده که سال هاست تیشه به ریشه ی جنگل های ایران می زند.معضلی که سال هاست ادامه دارد و آسیب های ناشی از آن بسیاری از جنگل های ایران را به شرایط بحرانی نزدیک کرده است. چالش اصلی این است که آیا نمی توان جلوی قاچاق چوب را گرفت؟ نیروهای یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی برای حذف این مشکل عرصه های جنگلی شمال تلاش می کنند و اگر تلاشی صورت می پذیرد، پس مشکل اصلی کجاست که قاچاقچیان با داشتن پرونده های متعدد تعزیراتی بارها اقدام به قاچاق می کنند.
بیش از ۱۰۰ میلیون هکتار از ۱۶۵ میلیون هکتار مساحت کشور را سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور نگهداری و حفاظت می کند و می بایست برای این سازمان جایگاه و اعتبارات ویژه دیده شود. قصه ای تلخ و قدیمی که جنگل های ایران سال هاست تاوان عدم بازدارندگی قانون های قدیمی و خاک خورده ی این حوزه را می دهند. قانون هایی که می توان با هزار و یک ترفند آن ها را دور زد و قاچاقچیان چوب را برای تبر زدن به ریشه های درختان کهنسال جسورتر کرد. براساس ماده۴۸ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع، با متخلفان این حوزه در تعزیرات حکومتی و برابر نرخ مصوب برخورد میشود. اما مشکل از اینجا نشات می گیرد که افراد متعددی بازداشت و اموالشان توقیف می شود، اما چون جریمه ها پایین تر از میزان درآمدی است که فرد به دست میآورد، قدر مسلم این مجازات ها هرگز بازدارنده نخواهند بود.
متاسفانه آثار زیانبار قطع و نابودی درختان به وضوح و به سرعت قابل مشاهده و لمس نیست، اما به مرور خسارتهای جبران ناپذیر آن پیش روی چشمان ما قرار خواهد گرفت و اگر دست کم این گونه نباشد، نسلهای بعدی و فرزندان ما را با مشکل مواجه خواهد کرد. البته خشکسالی و کمبود آب در کشور ما که سرزمینی با اقلیم خشک و نیمه خشک است، بسیار حائز اهمیت تر است و تا جایی که اهمیت حفظ و توسعه پوشش گیاهی در آن نسبت به سایر سرزمینها دو چندان است.
باید در این حوزه اذعان داشت که پوشش گیاهی، مراتع، جنگلها و فضای سبز در هر کشوری جزو سرمایهها و ثروت آن جامعه به حساب میآیند و حفاظت از این گنجینه ارزشمند در توسعه و آبادانی کشور نقش مهمی ایفا میکند. .بدیهی است مادامی که حفاظت از منابع طبیعی تبدیل به یک فرهنگ عمومی نشود همچنان شاهد تخریب جنگل ها و مراتع خواهیم بود.