در قلب شهرهای بزرگ ایران، آسمانخراشهای شیشهای و بتونی قد برافراشتهاند که گویی از هر گوشه جهان آمدهاند جز ایران. این ساختمانهای بلندمرتبه که بیهویت و یکسان در کلانشهرهای جهان تکثیر شدهاند، امروز چهره شهرهای ما را نیز تحت سیطره خود گرفتهاند. در حالی که کمتر از یک قرن پیش، شهرهای ایران مملو از بناهایی بود که هر یک تابلوی هنر معماری اصیل ایرانی-اسلامی محسوب میشدند. مسجد شیخ لطفا…اصفهان با گنبد خوشنقش و نگارش، بادگیرهای یزد که نشانه نبوغ معماران ایرانی در خنکسازی طبیعی بودند، یا خانههای تاریخی کاشان با حیاطهای مرکزی و حوضهای فیروزهای، همگی گواهی میدهند بر سابقه درخشان معماری این سرزمین.
معماری سنتی ایران همواره بر سه اصل اساسی استوار بوده است: هماهنگی با طبیعت، توجه به نیازهای انسانی و بازتاب فرهنگ و اعتقادات مردم. بناهای تاریخی ما نشان میدهند که معماران گذشته چگونه با استفاده از مصالح بومی، دانش اقلیمی و ذوق هنری، آثاری خلق میکردند که هم کاربردی بودند و هم چشمنواز. برای نمونه، بادگیرهای یزد سیستمی هوشمند برای تهویه طبیعی هوا بودند که قرنها پیش از اختراع کولرهای امروزی طراحی شده بودند. یا ساباطهای کویری که سایهای خنک برای رهگذران فراهم میکردند، نشان از درک عمیق معماران از نیازهای مردم در اقلیم گرم و خشک داشتند. اما امروز چه بر سر این میراث گرانقدر آمده است؟ شهرهای ما به مجموعهای از ساختمانهای تقلیدی تبدیل شدهاند که نه با اقلیم ایران سازگارند، نه نیازهای واقعی مردم را پاسخ میدهند و نه هویت فرهنگی ما را بازتاب میکنند.
آپارتمانهای کوچک و تاریک با پنجرههای بیروح، برجهای بلند بدون هیچ المان ایرانی، و مراکز تجاری شبیه به نمونههای غربی، همه نشان از بحران هویت در معماری معاصر ایران دارند.این بحران چند دلیل عمده دارد. نخست آنکه پس از دوره قاجار و به ویژه در دهههای اخیر، معماری ایرانی تحت تأثیر جریانهای جهانی قرار گرفت بدون آنکه هوشمندانه بومیسازی شود. دوم آنکه نظام آموزشی معماری در ایران بیش از حد بر الگوهای غربی تأکید دارد و کمتر به تدریس اصول معماری سنتی میپردازد. سوم آنکه قوانین شهرداریها و نظام مهندسی ساختمان، اغلب به جای تشویق خلاقیتهای بومی، به یکسانسازی و استانداردهای جهانی تمایل دارند.
اما راه حل چیست؟ چگونه میتوانیم در عین بهرهگیری از فناوریهای مدرن، هویت معماری ایرانی-اسلامی را نیز حفظ کنیم؟ تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که تلفیق سنت و مدرنیته نه تنها ممکن است، بلکه میتواند به خلق آثار بدیعی بینجامد. برای نمونه، معماری معاصر در کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان میدهد که چگونه میتوان المانهای سنتی را در قالبهای مدرن بازتعریف کرد. برجالخلیفه در دبی اگرچه ساختمانی کاملاً مدرن است، اما در طراحی آن از عناصر معماری اسلامی الهام گرفته شده است. در ایران نیز نمونههای موفقی از این تلفیق وجود دارد. مجموعه فرهنگی باغ کتاب تهران که با الهام از معماری سنتی ایرانی طراحی شده، یا فرودگاه بینالمللی امام خمینی که در آن ردپایی از معماری اسلامی دیده میشود، نشان میدهند که این راه قابل پیمودن است. اما این نمونهها هنوز بسیار اندک هستند و نیاز به گسترش دارند.
برای احیای معماری ایرانی-اسلامی در شهرهای امروز، نیاز به اقدامات چندجانبه داریم. نخست آنکه باید نظام آموزشی معماری در ایران بازنگری شود. دانشکدههای معماری باید به جای تقلید صرف از الگوهای غربی، به تدریس اصول و فلسفه معماری سنتی ایران بپردازند. دانشجویان معماری باید با مفاهیمی مانند حیاط مرکزی، ایوان، گنبد، و بادگیر نه به عنوان عناصر موزهای، بلکه به عنوان راهکارهای هوشمندانه برای معماری امروز آشنا شوند. دوم آنکه قوانین و مقررات شهری باید به گونهای اصلاح شود که به جای محدود کردن معماران، آنان را به خلق آثار بومی تشویق کند. شهرداریها میتوانند با ارائه تسهیلات ویژه به ساختمانهایی که از عناصر معماری ایرانی بهره میبرند، این روند را تسریع بخشند.
سوم آنکه نهادهای فرهنگی باید بیش از پیش به ترویج ارزشهای معماری سنتی بپردازند. برگزاری نمایشگاهها، همایشها و مسابقات معماری با محوریت معماری ایرانی-اسلامی میتواند ذهنیت جامعه و به ویژه نسل جوان را نسبت به این موضوع حساس کند. چهارم آنکه معماران ایرانی باید به جستوجوی زبان مشترک بین سنت و مدرنیته بپردازند. این به معنای تقلید سطحی از فرمهای قدیمی نیست، بلکه درک عمیق فلسفه معماری سنتی و بازتولید آن در قالبهای امروزی است. برای مثال، میتوان از مفهوم “حریم” در معماری سنتی ایرانی که بر محرمیت و آرامش تأکید داشت، در طراحی آپارتمانهای امروزی بهره برد.
در پایان باید گفت که معماری تنها هنر ساختن بنا نیست، بلکه بیانگر هویت، فرهنگ و جهانبینی یک ملت است. شهرهای ایران اگرچه امروز با انبوهی از ساختمانهای بیهویت پوشیده شدهاند، اما هنوز امید بازگشت به معماری اصیل ایرانی-اسلامی وجود دارد. این مسیر هرچند دشوار، اما با عزم ملی و همکاری معماران، مسئولان و مردم، شدنی است.