کارآفرینی

صنایع دستی ایران ؛ گنجینه‌ های خاک‌ خورده

دکتر مهسا صالحی

 

صنایع دستی ایران، از فرش دستباف تا میناکاری، از خاتم‌کاری تا سفالگری، همواره نماد هنر، اصالت و فرهنگ غنی این سرزمین بوده‌اند. با این حال، علی‌رغم پتانسیل بالای اقتصادی و اشتغال‌زایی، این صنعت نتوانسته جایگاه واقعی خود را در بازارهای داخلی و جهانی پیدا کند. درحالی که کشورهایی مانند ترکیه، هند و حتی برخی از کشورهای اروپایی با تکیه بر صنایع دستی خود، کسب‌وکارهای پرسودی راه انداخته‌اند، چرا ایران با چنین پیشینه‌ی درخشان فرهنگی و هنری، هنوز در حاشیه مانده است؟ پاسخ این سئوال را باید در مجموعه‌ای از عوامل ساختاری، فرهنگی و اقتصادی جستجو کرد.   یکی از مهم‌ترین مشکلات، ضعف در بازاریابی و برندسازی است. صنایع دستی ایران غالباً به‌صورت سنتی و محلی عرضه می‌شوند، بدون آنکه برنامه‌ای منسجم برای معرفی آنها به بازارهای جهانی وجود داشته باشد. در حالی که کشورهای رقیب با استفاده از ابزارهای دیجیتال، شبکه‌های اجتماعی و نمایشگاه‌های بین‌المللی، محصولات خود را به دنیا معرفی می‌کنند، بسیاری از هنرمندان ایرانی حتی وب‌سایتی برای نمایش آثار خود ندارند. این ضعف در بازاریابی باعث شده صنایع دستی ایران نتوانند از مرزهای جغرافیایی فراتر روند و در انزوای نسبی باقی بمانند.

مسئله دیگر، عدم حمایت کافی از هنرمندان و تولیدکنندگان است. بسیاری از صنعتگران و هنرمندان ایرانی با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کنند و دسترسی محدودی به تسهیلات بانکی یا مشاوره‌های کسب‌وکار دارند. در حالی که در کشورهای پیشرو در این حوزه، دولت‌ها و نهادهای خصوصی با ارائه‌ی وام‌های کم‌بهره، برگزاری کارگاه‌های آموزشی و ایجاد مراکز فروش بین‌المللی، از هنرمندان حمایت می‌کنند، در ایران این حمایت‌ها یا وجود ندارد یا به‌صورت پراکنده و ناکارآمد اجرا می‌شود.

نتیجه آنکه بسیاری از استادکاران به دلیل نبود بازار فروش و درآمد پایین، به مشاغل دیگری روی می‌آورند و این میراث فرهنگی به‌تدریج در حال فراموشی است.   مشکل زنجیره‌ی تأمین و توزیع نیز یکی از موانع اصلی است. در بسیاری از مناطق ایران، هنرمندان صنایع دستی به‌صورت پراکنده و غیرمتمرکز فعالیت می‌کنند و شبکه‌ی یکپارچه‌ای برای جمع‌آوری، بازاریابی و فروش محصولات آنها وجود ندارد. این پراکندگی باعث می‌شود که حتی اگر تقاضایی از داخل یا خارج کشور وجود داشته باشد، تأمین سفارش‌ها با دشواری همراه باشد. در مقابل، کشورهایی مانند هند با ایجاد تعاونی‌های هنری و مراکز تجمیع محصولات، توانسته‌اند زنجیره‌ی تأمین منسجمی ایجاد کنند که هم به نفع تولیدکننده است و هم خریدار.

علاوه بر این، کمبود نوآوری در طراحی و تطابق با سلیقه‌ی بازارهای جهانی نیز یک چالش بزرگ است. درحالی که صنایع دستی ایران از نظر کیفیت و اصالت بی‌نظیرند، بسیاری از طرح‌ها و محصولات هنوز به سبک سنتی و بدون توجه به نیازهای روز بازار تولید می‌شوند. برای مثال، فرش ایرانی با وجود شهرت جهانی، در سال‌های اخیر به دلیل عدم تطابق با دکوراسیون مدرن خانه‌ها، بخشی از بازار خود را از دست داده است. درحالی که کشورهای رقیب با ترکیب هنر سنتی و طراحی مدرن، محصولاتی جذاب برای نسل جدید مصرف‌کنندگان خلق کرده‌اند.

اما شاید بزرگ‌ترین مانع، فقدان نگاه کارآفرینانه به صنایع دستی باشد. بسیاری از فعالان این حوزه، صنایع دستی را صرفاً یک هنر می‌بینند، نه یک کسب‌وکار. این نگاه باعث می‌شود که مسائل کلیدی مانند قیمت‌گذاری، مدیریت مالی، برندینگ و توسعه‌ی بازار نادیده گرفته شود. در حالی که در کشورهای موفق، صنایع دستی به‌عنوان یک صنعت پول‌ساز شناخته می‌شود و با همان جدیتی که یک استارتاپ فناوری مدیریت می‌شود، به آن پرداخته می‌شود.

صنایع دستی ایران ؛ گنجینه‌ های خاک‌ خورده
صنایع دستی ایران ؛ گنجینه‌ های خاک‌ خورده

اما راه‌حل چیست؟ اولاً باید بازاریابی و برندسازی صنایع دستی ایران را به‌صورت حرفه‌ای تقویت کرد. ایجاد پلتفرم‌های دیجیتال برای فروش بین‌المللی، حضور فعال در نمایشگاه‌های جهانی و استفاده از ابزارهای دیجیتال مارکتینگ می‌تواند به معرفی بهتر این محصولات کمک کند. ثانیاً، حمایت‌های دولتی و خصوصی باید افزایش یابد: از ارائه‌ی تسهیلات مالی تا ایجاد مراکز آموزشی برای هنرمندان. ثالثاً، شبکه‌سازی و یکپارچه‌سازی زنجیره‌ی تأمین ضروری است تا تولیدکنندگان بتوانند محصولات خود را به‌راحتی به بازارهای هدف برسانند. و درنهایت، ترکیب سنت و نوآوری می‌تواند صنایع دستی ایران را از یک کالای تاریخی به یک محصول جذاب برای مصرف‌کننده‌ی امروزی تبدیل کند.

صنایع دستی ایران نه‌تنها یک گنجینه‌ی فرهنگی، بلکه یک موتور محرک اقتصادی است که می‌تواند هزاران شغل ایجاد کند و درآمد ارزی قابل‌توجهی به همراه داشته باشد. اما تا زمانی که نگاه ما به این صنعت، نگاهی صرفاً سنتی و غیرتجاری باشد، نمی‌توانیم از ظرفیت‌های آن بهره ببریم. زمان آن رسیده که صنایع دستی ایران را از انزوا خارج کنیم و به آن به‌عنوان یک فرصت بزرگ اقتصادی بنگریم. شاید همین امروز، روز شروع این تحول باشد.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا