زنگ خطر کم آبی به صدا درآمده!!
با توجه به آمارهای ارائه شده نزولات جوی کشور در ماه های گذشته، ایران هم اکنون در حال تجربه مشکلات جدی آب است. متاسفانه خشکسالیهای مکرر و برداشت بیش از حد آبهای سطحی و زیرزمینی، وضعیت آب کشور را به سطح بحرانی رسانده است.
خشک شدن دریاچهها، رودخانهها و تالابها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب کیفیت آب، فرسایش خاک، بیابانزایی و طوفانهای گرد و غبار، همگی نشات گرفته از شرایط موجود آب در کشور است. در 30 سال گذشته کاهش بارندگیها بیسابقه در کشور داشته ایم به طوری که سال به سال بر این محدودیت ها افزوده شده و امسال با مشکل جدی خشکسالی و کاهش شدید بارندگی مواجه هستیم. بسیاری از کارشناسان معتقدند اگر صرفه جویی و فرهنگ سازی در جامعه نهادینه نشود، بی شک در آینده ای نه چندان دور، ایران به بیابانی “لم یزرع “تبدیل خواهد شد. برخورداری تنها پانزده درصد از مساحت کل کشور از پوشش گیاهی و قرار گرفتن بیش از هشتاد و پنج درصد ایران در مناطق خشک و نیمه خشک ابعاد بروز بحران کم آبی در ایران را پیچیده تر می کند. با تمامی آمارها و ارقام ذکر شده، اگرچه کم آبی در ایران بحران زا شده است، اما بحران جدی تر، مصرف بی رویه آن است که بخش اعظمی از آن به دلیل نبود آموزش های لازم و فرهنگ مناسب مصرف آب در بین آحاد جامعه می باشد. چرا که در پی هشدار مسئولان مبنی بر نبود و یا کمبود آب مردم همچنان با وجود بیماری کووید 19 دستورات و مصرف به هنگام آب را مورد توجه قرار نداده اند و هر روز شاهد مصرف بیش از حد آب در کشور هستیم.
بحران آب در وهله اول از مدیریت نادرست منابع و در مرحله دوم از افزایش جمعیت و محدودیت جغرافیایی و طبیعی منابع آب نشات می گیرد. برای غلبه بر این بحران لزوم مدیریت یکپارچه منابع آبی کشور و داشتن یک چشم انداز مدیریتی آب و در نهایت صرفه جویی درتمامی حوزه های مصرف آب امری ضروری بنظر می رسد. عدم تفکر سیستمی در کشور باعث شده است که هریک از سازمان ها و وزارتخانه های کشور به یک سمت و سو حرکت کرده و با بی نظمی ها و عدم برنامه ریزی های منسجم، ضربات جبران ناپذیری بر روند توسعه کشور وارد نمایند. هنوز جایگاه آب در جهان و ارزش و اهمیت آن جا نیفتاده است، اما کارشناسان پیش بینی می کنند که از سال 2050 میلادی آب به تدریج جایگاه نفت را به عنوان نخستین ماده تجاری جهان می گیرد.
طبقه بندی سهم مصرف آب، سهم 91 درصدی کشاورزی، 6 درصدی شرب و 3 درصدی در صنعت و خدمات را نشان می دهد. باید به این نکته نیز توجه نمود که موضوع بحرانی تر، هدر رفت آب در حوزه کشاورزی است، راندمان آبیاری کشاورزی در ایران تنها 35 درصد است در حالیکه راندمان آبیاری جهانی 70 درصد می باشد و این یعنی راندمان آبیاری کشاورزی در ایران نصف راندمان جهانی است. بی شک تنها راه برون رفت از وضعیت فعلی مصرف آب در حوزه کشاورزی اصلاح سیستم های آبیاری و تغییر رویکرد از روش های سنتی به سمت روش های مدرن است. با مقایسه استانداردهای جهانی و آنچه در این بخش صنعت در کشور رخ می دهد، حکایت از هدر رفت سرسام آور آب در زمین های کشاورزی است. لزوم ایجاد هماهنگی بین وزارت نیرو و جهاد کشاورزی برای انجام اقدامات موثر در این زمینه و افزایش ارزش افزوده حاصل از هر متر مکعب آب، امری ضروری و غیرقابل اجتناب می باشد.
اما آنچه نگرانی های مسئولین ذی ربط و کارشناسان این حوزه را تشدید می کند، آمارهای ارائه شده از میزان مصرف آب در بین افراد جامعه ایرانی است. وضعیت بارندگی در ایران، یک سوم بارندگی در جهان است و در ایام خشکسالی به 200 تا 205 میلی لیتر در سال نیز می رسد. با این حال سرانه مصرف آب شرب و بهداشتی دو برابر اروپاست. وضعیت منابع آبی ایران هرگز به گذشته و حتی به ده سال قبل نیز باز نمی گردد، با توجه به این موضوع که وضعیت مصرف آب در کشور شرایط خوبی ندارد و چراغ قرمز بحران مصرف آب از مدت ها قبل در بسیاری از استان های کشور روشن شده است، توجه هر چه بیشتر همه آحاد جامعه در مدیریت مصرف آب، امری ضروری و حائز اهمیت است. دولت نیز می تواند علاوه بر تبیین سیاست های درست و عملی در حوزه کشاورزی و قرار دادن تسهیلات لازم در جهت مدرنیته کردن کشاورزی، گام های مهمی را در زمینه فرهنگ سازی و آموزش و شناسایی مشترکین پر مصرف و برخورد با آنان در جهت واقعی کردن قیمت مصرف آب بردارد و این امر تنها نیازمند به یک بسیج ملی در اذهان عمومی می باشد تا علاوه بر حفظ منابع آبی به جا مانده، تحولی در زمینه مصرف آب نیز به وقوع بپیوندد. در هر صورت زنگ خطر کم آبی 1400 مدت هاست که به صدا درآمده است. از این رو باید مردم و مسئولین توصیههای بالا را جدی بگیرند.
فاطمه یحیایی