درخشش سایپا در چشم زیاده خواهان و قدرت طلبان

به گزارش پایگاه خبری تفاهم آنلاین به نقل از پول نیوز، بازار دلالی داغ است و سرمایه داران ترجیح می دهند پولهای کلانشان را در بازارهای کاذب دلار، خودرو، سکه، مسکن و بسیاری موارد دیگر به جریان بیندازند تا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. این سودهای کلان که بدون چالشهای تولید از حقوق و بیمه کارگر تا هزینه سربار تولید، تامین ارز برای خرید مواد اولیه، سروکله زدن با دارایی و… بدست می اید، باعث شده تا بسیاری از کارخانه داران و تولیدکنندگان، کارخانه هایشان را تعطیل کنند و با پولش، به دلالی در بازار روی بیاورند. البته آنهایی که با تمام چالشها، عنوان تولیدکننده را بدک می کشند نیز تصویر متفاوتی دارند و خودشان دیوانه توصیف می کنند، دیوانگان تولید و عاشقان ملت و میهن.
در حالی که آشفته بازار اقتصادی ناشی از بی ثباتی در سیاست خارجی همه چیز را تحت شعاع قرار داده و امکان برنامه ریزی حتی برای یک ساعت دیگر وجود ندارد، تولید به عاشقانی دیوانه نیاز دارد که بلای تمامی مشکلات را به جان بخرند.
البته تولید در بخشهای گوناگونی تعریف می شود که صنایع پر چالش ترین آنهاست. هر چند صنایع از تنوع گسترده ای برخوردار هستند، اما می توان بر اساس جامعه مخاطب آنها را دسته بندی کرد که بی شک خودروسازی در صدر صنایع قرار دارد. خودرو جذابیت های بسیاری دارد که عده ای از آن به عنوان کالای لوکس برای فخر فروشی، عده ای برای سرکوب کردن عقده سرعت، عده دیگر برای رسیدن به مقصد، برخی برای سفرهای کویری، عده ای برای کسب درآمد و موارد دیگر استفاده می کنند.
این همه جذابیت باعث شده تا خودرو به یک کالای سیاسی تبدیل شود و بدتر آنکه هر کس بنای رسیدن به شهرت و تکیه بر کرسی مجلس یا هر مقام دیگری را دارد، اولین گزینه ای که برای تخریب انتخاب می کند، خودرو و خودروساز است. در حالی که سینه چاکان تعطیل کردن خودروسازی در کشور، معتقد بودند باید تکلیف خودروساز داخلی را برای همیشه روشن کرد، اولین آزمون جدی نشان داد که گویا درک درستی از جایگاه صنعت خودروسازی در کشور ندارند. گویا آقایان نمی دانستند هر خودرو از 30 هزار قطعه تشکیل شده که هر قطعه بخشی از چرخهای تولید، اشتغالزایی و رونق اقتصادی را به جریان می اندازد. این آزمون جدی، بحث خصوصی سازی صنعت خودروسازی بود.
نگامی که واگذاری خودروسازان کلید خورد، همین آقایان منتقد اولین کسانی بودند که بر دولتی ماندن خودروسازی اصرار و نسبت به واگذاری آن موضع گیری و مخالفت کردند.
بی شک گروه خودروسازی سایپا از دیگر خودروسازان سرآمدتر است. ارزانترین و بیشترین خودرویی که در سطح کشور رفت و آمد می کند، متعلق به سایپاست و همین امر باعث شده تا موج انتقادها متوجه سایپا باشد. هنگامی که پراید به 400 میلیون تومان رسید، همگان تعجب کردند زیرا معتقد بودند پراید به عنوان خودرو دهک های پایین جامعه، حق ندارد و نباید گران شود و در حالی که از ایمنی پایین آن انتقاد می کردند، بر وجود آن اصرار داشند.
با تمام دوگانگی های سوال برانگیز مبنی بر نیاز و تعطیلی خودروسازی، یک باره خبر واگذاری سایپا در صدر اخبار رسانه ها قرار گرفت. ابتدا گمان می رفت خودروسازی که بدین اندازه مورد انتقاد است، مشتری نداشته باشد، اما متقاضیان خرید این خودروساز بزرگ، شوک بزرگی به تمامی بخشها وارد کرد. بازیگران بزرگ اقتصادی پا به عرصه گذاشتند و استقبالی را رقم زدند که خفتگان منتقد را بیدار کرد. از مجلس تا کارشناسان تخریبچی با واگذاری مخالفت کردند و این سوال پیش امد که جریان چیست.
بی شک مدیریت جدید گروه خودروسازی سایپا نقش برجسته ای در این بیداری داشت. مدیران قبلی سایپا همواره از زیان انباشته خبر می دادند و اجازه بروز کردن دارایی های سایپا را نمی دادند تا از زیر بار دادن مالیات فرار کنند، اما شیخ زاده با قاطعیت ایستاد و با ارزیابی دارایی های سایپا، آن را از شمول ورشکستگی مبتنی بر ماده 141 قانون تجارت بیرون آورد. تازه آقایان متوجه شدند فقط داراییهای سایپا تا چه اندازه ارزش دارد و نه تنها ورشکسته نیست، بلکه معدن طلایی زیر غبار فراموشی هاست.
پس از آن به زیرمجموعه های سایپا رسیدند. آقایان به یاد آوردند که سایپا گروه است. گروهی که یا مالک یا سهامدار شرکتها و مجموعههای بزرگ صنعتی است و هر کدام نقش کلیدی در اقتصاد کشور دارند. سایپا فقط تولید کننده خودرو نیست، بلکه شرکتهای قطعهسازی بسیاری دارد که سالانه بیش از آنچه خودرو تولید می شود، قطعه تولید می کنند. اگر قطعاتی که سایپا در سال تولید می کند را به عنوان خودرو کنار هم قرار دهیم، میلیونها خودرو در قالب قطعه تولید می شود.
بنابر این اگرچه سایپا گروه است اما شرکتهای سایپا مستقل هستند و هرکدام ارزش جداگانه و تاثیرگذاری ویژهای دارند.
نکته دیگری که باعث شد شاخک بسیاری از مدعیان درک از صنعت خودروسازی تیز شود و آنان را از خواب بیدار کند، جایگاه سیاسی سایپا بود. واقعیت این است که دیدن مدیرعامل سایپا کار آسانی نیست و دست کمی از دیدن رییس جمهور ندارد. حتی آنهایی که دستی بر آتش دارند نیز نمی توانند به سرعت با مدیرعامل سایپا ملاقات کنند و باید برای دیدار، وقت بگیرند. آقایان متوجه شدند این جایگاه، قدرت سایپا را بالا می برد و کسی که بتواند آن را از دست دولت بیرون بیاورد و بخرد، می تواند همه جوره حتی در انتخاب های سیاسی نقش آفرین باشد. در حالی که حمایت یک کارخانه دار معمولی از یک نامزد مجلس شورای اسلامی، شورای شهر یا دیگر موارد می تواند به پیروزی او در انتخابات منجر شود، مالک خصوصی سایپا میتواند تعاملات متفاوتی داشته و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، اقتصاد و حتی سیاست را تحت تاثیر قرار دهد.
نکته دیگر آنکه سایپا به عنوان مصرف کننده بزرگ تولیدات صنایع پایین دستی، می تواند بدون آنکه ردی از خود برجای بگذارد، ریاست هلدینگ تولید قطعات خودروسازی را بر عهده داشته باشد، زیرا کافی است سایپا اراده کند قطعه ای را بخرد یا نخرد، در آن صورت کارخانه تولید کننده قطعه، مطیع محض خواهد بود یا باید تن به ورشکستگی دهد.
بحث دیگر گردش مالی سایپاست. بی شک گردش مالی سایپا آنقدر جدی و حتی وحشتناک است که با انتقال حساب سایپا از یک بانک به بانک دیگر، معادلات آن بانک بر هم می خورد. واقعیت این است که حتی بانکها با تمام قدرتی که دارند، حاضر نمی شوند سایپا رنجش خاطر پیدا کند چه رسد به اینکه بخواهند با سایپا سرشاخ شوند. با قاطعیت باید پذیرفت که هر بانکی که با سایپا همکاری داشته باشد و از حقوق کارکنان تا معاملات سایپا در آن بانک انجام می شود، در بیلان سالانه و اعطای تسهیلات بهتر و توانمندتر عمل می کند.
آخرین اقدام تاثیرگذاری بود که از سوی شیخ زاده شاهد بودیم، تعدیل نیرو در هیات مدیره ها بود. آقایان و آقازاده هایی که صاحب اندیشه نبوده و تخصص یا تجربه ای در عرصه خودرو نداشتند، اما حقوق های نجومی می گرفتند، اخراج شدند تا مشخص شود سایپا حیات خلوتی برای بیکاران ناتوان اما دارای پارتی و رانت بوده و چنانچه این مجموعه به بخش خصوصی واگذار شود، بسیاری از آقایان و آقازاده هایی که زور شیخ زاده به آنها نرسیده، باید جل و پلاسشان را جمع کنند و دنبال مجموعه دیگری بگردند.
البته این همه ماجرا نیست و برای آنکه به جایگاه واقعی سایپا پی ببریم، کافی است چشم هایمان را ببندیم و در کابوسی وحشتناک، تصور کنیم که سایپا دیگر نیست. همان کابوس نشان می دهد که سایپا تا چه اندازه نیاز داخل به خودرو، اشتغالزایی، گردش مالی، رونق اقتصادی و بسیاری موارد دیگر را تامین کرده و آنگاه وزن این بزرگترین مهره صنعتی کشور به اثبات می رسد.
با این گفته ها و بسیاری ناگفته های دیگر، پی می بریم که سینه چاکان خرید سایپا، شاید زیاد هم عاشق تولید و اشتغالزایی کشور نباشند، بلکه بدنبال تصاحب بزرگترین غول صنعتی کشور هستند تا بتوانند با قدرتی که سایپا دارد، به اهداف کلان در تمامی عرصه ها دست یابند، تفکری که دست اندرکاران مدیریت کشور، خطر آن را بخوبی احساس کرده و تازه سایپا را درک کرده اند.