چین با جمعیتی سرسامآور و شهرهایی که هر یک به تنهایی میتوانند به عنوان کشوری مستقل تصور شوند، روزگاری اسیر کابوس ترافیکهای بیپایان بود. تصویر خیابانهای قفلشده و اتوبانهای مملو از خودروهایی که ساعتها بیحرکت میماندند، سالها نماد ناتوانی در مدیریت شهری به نظر میرسید. اما امروز، این کشور آسیایی به یکی از موفقترین نمونههای جهانی در مهار ترافیک تبدیل شده است. این تحول شگفتانگیز نه محصول یک اقدام واحد، بلکه نتیجه ترکیبی از سیاستهای جسورانه، فناوریهای پیشرفته و برنامهریزیهای زیربنایی بلندمدت است که میتواند الگویی برای بسیاری از کلانشهرهای جهان باشد.
در قلب این تحول عظیم، سرمایهگذاری بیسابقه در توسعه حملونقل عمومی قرار دارد. پکن که در آغاز هزاره جدید تنها چهار خط مترو داشت، امروز با شبکهای به طول بیش از ۷۸۳ کیلومتر و ۲۷ خط فعال، بزرگترین سیستم متروی جهان را اداره میکند. شانگهای نیز با ۸۳۱ کیلومتر خطوط مترو در رتبه دوم قرار گرفته است. اما مترو تنها بخشی از این داستان موفقیت است. چین در اقدامی جسورانه، تمامی ناوگان اتوبوسرانی شهر شنژن را تنها در طول یک سال به ۱۶ هزار دستگاه اتوبوس تمامبرقی تبدیل کرد. این تحول عظیم نهتنها از حجم ترافیک کاست، بلکه آلودگی هوای شهر را نیز بهشدت کاهش داد.
سیاستهای محدودکننده مالکیت خودروهای شخصی نیز نقش کلیدی در این موفقیت ایفا کردهاند. در پکن، سیستم قرعهکشی برای صدور پلاک خودروهای جدید بهصورت سالانه اجرا میشود و شانس هر شهروند برای بردن این قرعهکشی بهشدت پایین است. در شانگهای، سیستم مزایده پلاک بهگونهای عمل میکند که قیمت یک پلاک خودرو گاه از قیمت خودرو نیز فراتر میرود. قانون هوشمند “زوج و فرد” نیز در روزهای آلوده به اجرا درمیآید و بر اساس آن خودروها با توجه به شماره پلاک شان تنها در روزهای مشخصی اجازه تردد دارند. این سیاستهای بهظاهر سختگیرانه توانستهاند در ساعات اوج ترافیک، کاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدی حجم خودروها را به همراه داشته باشند.
فناوریهای پیشرفته نیز در این تحول نقش محوری ایفا کردهاند. سیستم “مغز شهر” در هانگژو که توسط شرکت علیبابا توسعه یافته، با استفاده از هزاران دوربین و سنسور، جریان ترافیک را بهصورت لحظهای تحلیل و چراغهای راهنمایی را تنظیم میکند. این سیستم هوشمند توانسته زمان سفرهای درونشهری را تا ۱۵ درصد کاهش دهد. برنامههای ناوبری مانند Baidu Maps نیز با جمعآوری دادههای لحظهای از میلیونها کاربر، مسیرهای بهینه را پیشنهاد میدهند. در برخی شهرها، چراغهای راهنمایی مجهز به هوش مصنوعی قادرند الگوهای ترافیکی را پیشبینی و بر اساس آن زمانبندی خود را تنظیم کنند.
برنامهریزی شهری آیندهنگر نیز بخش دیگری از این پازل پیچیده است. شهر جدید شیونگان که در حال ساخت است، بر اساس مفهوم “شهر ۱۵ دقیقهای” طراحی شده که در آن تمامی نیازهای روزمره ساکنان در فاصله ۱۵ دقیقهای پیادهروی یا دوچرخهسواری قرار دارد. این طراحی هوشمندانه وابستگی به خودروهای شخصی را به حداقل میرساند. صنعت اشتراک وسایل نقلیه نیز در چین بهشدت گسترش یافته است. شرکتهایی مانند Didi و Meituan با ارائه میلیونها دوچرخه و اسکوتر برقی اشتراکی، مشکل “آخرین مایل” سفرهای شهری را حل کردهاند.
در شانگهای، روزانه بیش از ۱٫۵ میلیون سفر با استفاده از دوچرخههای اشتراکی انجام میشود. این سیستمها با اپلیکیشنهای یکپارچه، شهروندان را به استفاده ترکیبی از مترو، اتوبوس و وسایل نقلیه اشتراکی تشویق میکنند. زیرساختهای حملونقل چندلایه نیز در مدیریت ترافیک چین نقش کلیدی داشتهاند. شهر چونگکینگ با توپوگرافی کوهستانی خود، نمونهای بارز از این معماری پیچیده است که در آن شبکهای از پلها و بزرگراههای چندطبقه، جریان ترافیک را بهصورت هوشمندانهای مدیریت میکنند. پکن نیز دارای یکی از گستردهترین سیستمهای تونلی جهان است که مراکز تجاری و اداری را بههم متصل کرده و عابران پیاده را از ترافیک سطحی دور نگه میدارد.
سیاستهای تشویقی و تنبیهی نیز در این سیستم مدیریت ترافیک جایگاه ویژهای دارند. معافیتهای مالیاتی برای خرید خودروهای برقی، یارانههای حملونقل عمومی و امتیازات اجتماعی برای دوچرخهسواران، در کنار جریمههای سنگین برای تخلفات رانندگی و محدودیتهای سختگیرانه برای خودروهای آلاینده، همگی بخشی از این استراتژی جامع هستند. با وجود تمام این موفقیتها، چین هنوز با چالشهایی روبرو است. رشد اقتصادی و افزایش تقاضا برای خودروهای شخصی، برخی از سیاستهای محدودکننده را تحت فشار قرار داده است. همچنین، شکاف کیفیتی بین سیستمهای حملونقل در شهرهای بزرگ و کوچک همچنان محسوس است. اما تجربه چین به وضوح نشان میدهد که حتی در پرجمعیتترین کشور جهان، با ترکیبی از اراده سیاسی، فناوری پیشرفته و برنامهریزی بلندمدت، میتوان بر مشکل ترافیک غلبه کرد.
درسهای این تجربه برای سایر کشورها واضح است: محدودیتهای سختگیرانه هرچند ناخوشایند، در بلندمدت ضروری هستند. سرمایهگذاری در حملونقل عمومی باید پیش از وقوع بحران انجام شود. فناوری تنها زمانی مؤثر است که با برنامهریزی شهری یکپارچه شود. و مهمتر از همه، حل معضل ترافیک نیازمند نگاهی کلنگر است که تمام جنبههای تحرک شهری را دربرگیرد. چین با این رویکرد جامع ثابت کرده که حتی بزرگترین چالشهای شهری نیز راهحلهایی عملی دارند .