مناطق آزاد-گردشگری

حاشیه نگاری بر یک سفر سه روزه در تعطیلات

سید حسین امامی

 

بعد از تعطیلی مدارس و در پی تعطیلی سه روزه برای سفر به شمال آماده شدیم. خودروهای زیادی در حاشیه اتوبان ایستاده و محصولاتی مانند هندوانه، طالبی، تخمه و حتی لباس فروخته می‌شود. بی‌نظمی و بی‌سامانی از ابتدای حرکت کاملا مشهود است. کمی مسیر را طی می کنیم، وقتی به پلیس راه جاجرود ‌رسیدیم، جاده پهن به یکباره تنگ می‌شود و در نتیجه ترافیک سنگینی به وجود می‌آید.به بومهن و رودهن می‌رسیم، ترافیک در دو شهر به هم چسبیده بومهن و رودهن بسیار زیاد است، خودروهایی در کنار جاده پارک هستند که بر ترافیک افزوده است. خودروهایی هم که مشغول فروش محصولات کشاورزی مختلف هستند بر ترافیک می افزاید.

معرکه‌ای است، انگار نه انگار که این مسیر رفت‌ وآمد صدها بلکه هزاران خودرو در آخر هفته‌ها و خصوصاً تعطیلات است. تا آمل چندین تونل را رد کردیم، تونل‌ها یا فاقد روشنایی‌اند یا روشنایی لازم را ندارند. دود غلیظ در بسیاری از آنها هم وجود دارد، برخی که طولانی تر هستند وضعیت شان بدتر است. حصارهای کنار خیابان به طرف دره هم تعریفی ندارد، شن ها هم در کنار نیوجرسی و هم در حاشیه جاده زیاد هستند که خطر سُرخوردن خودرو را افزایش می دهند.

بعد از پلور، پایه های دو پل بزرگ برافراشته شده که مدتهاست نیمه کاره رها شده اند، طبق پروژه قرار است ، پل بزرگ معلقی در این منطقه ساخته شود، تابلویی در کنار پل نصب شده است که گویای این قضیه است. در دامنه کوه در منطقه آب اسک، خانه‌هایی در دل کوه کنده شده که سالهاست بلااستفاده مانده و رها شده است. نمی دانم مربوط به چه سالهایی است اما مطمئنا قدیمی است، همین خانه های کنده شده در دل کوه می تواند بستری برای گردشگر و توریست باشد اما راهی به این مناطق نیست و کسی استفاده ای از این مناظر و دست ساخته‌های بشری نمی‌کند.سگ‌های ولگرد در سرتاسر جاده پراکنده اند، در مناطقی که انسان ساکن هست و شهر و روستایی قرار دارد هم جمعیت شان بیشتر است.
بعد از این مسیر به گزنگ و رینه می‌رسیم، آب گرم لاریجان و … که البته حجم بیشتر شهر رینه در بالادست جاده قرار دارد که دیده نمی شود. در کنار آن منطقه وسیعی وجود دارد که در خرداد و تیرماه گل های شقایق می روید. واقعاً جاذبه گردشگری و توریستی آن خصوصاً در کنار سد لار مغفول واقع شده است.

جاده ها کماکان محدود و با سرعت پایینی در حال افزایش هستند اما سرعت ورود خودروها به جاده ها زیاد است. هر روزه ماشین های زیادی پلاک می شود و به خیابان ها و جاده های بین شهری می آیند اما مسلما با همین سرعت، جاده ها، اتوبان ها و … ساخته نمی شوند. بخشی از ترافیک از این جنبه است که امیدواریم فکری به حالش شود.نزدیک شهر آمل، پیمانکار در حال ساخت سدی بر روی رودخانه هراز است که سالهاست ادامه دارد و هنوز هم مشغول کارند. در کنار آن در آن طرف جاده، کوهی از زباله مشاهده می شود که بوی بد آن حتی با شیشه های بسته وارد خودرو می شود.

وقتی از شهر آمل عبور می‌کنیم و به سمت فریدونکنار می‌رویم، وضعیت فرقی ندارد. در بین روستاها، محلی وجود دارد که هر روستا پسماندهای خود را در آنجا می‌ریزد. بین روستاها حیوانات اهلی و وحشی و سگ‌های ولگرد هستند. برخی از این حیوانات تصادف می کنند و در کنار جاده مرده‌اند. حاشیه جاده‌ هم از نی‌ها پوشیده شده و جایی برای پیاده رو یا فرار خودروها در مواقع خطر و … وجود ندارد.

از شالیزارهای سرسبز را عبور می‌کنیم و به فریدونکنار شهر ساحلی می‌رسیم، بعد از میدان ماهی و در امتداد همان جاده به دریا می‌رسیم، دریای خزر که مسافرین زیادی را به خود جذب می‌کند، پر از نازیبایی‌ها شده است. پلاستیک و آشغال‌های مختلف و … . فاضلاب شهر به دریا می‌ریزد. رودخانه‌ها هم شده محل ریختن فاضلاب روستاها، این فاضلاب‌ها شالیزارها را آبیاری می‌کند. استفاده از سموم مختلف، زندگی حیات وحش منطقه و حتی حیوانات داخل شالیزارها را با مشکل مواجه کرده است. دیگر خبری از زالوها در شالیزارها نیست. تعداد مارهای آبی هم کم شده است. دیگر خبری از زنبور نیست، در دوران کودکی، اینها را به وفور مشاهده می کردیم اما امروزه دیگر این گونه نیست.

با وارد شدن مسافران، کمبود آب و برق و حتی میوه و تره بار هم قابل مشاهده است. قیمت ها افزایش می یابد، مردم بومی هم از این وضعیت گله دارند. وضعیت برگشت از شمال به تهران هم دست کمی از مسائل گفته شده ندارد، ترافیک شدید را بار دیگر تجربه می‌کنیم. مسیر را طی می کنیم و برمی گردیم، خسته تر و کوفته تر از سه روز تعطیلی!

الف

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا