یادداشت

جنبش دانشجویی ایران؛ چشم‌انداز و افق روشن

آرش حسینی

 

جنبش دانشجویی ایران ریشه در واقعه‌ تاریخی ۱۶ آذر ۱۳۳۲ دارد؛ روزی که سه دانشجوی دانشگاه تهران در اعتراض به دخالت‌های بیگانگان (آمریکا) و استبداد داخلی (محمدرضا شاه) به شهادت رسیدند. خون پاک آنان نه‌تنها دانشگاه، بلکه وجدان بیدار جامعه را به حرکت درآورد و روز دانشجو را به نماد آزادی‌خواهی، استقلال‌طلبی و عدالت‌جویی بدل ساخت. این روز یادآور آن است که دانشجو تنها اهل درس و کتاب نیست، بلکه در لحظه‌های حساس تاریخ، پیشگام دفاع از عزت و استقلال ملت می‌شود.

در فرهنگ اسلامی، علم و دانش جایگاهی بی‌بدیل دارد. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «طلب‌العلم فریضة علی کل مسلم»؛[۱] یعنی جستجوی دانش بر هر مسلمانی واجب است. امام علی (ع) نیز می‌فرمایند: «العلم سلطان، من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛[۲] دانش قدرت است، هر کس آن را به دست آورد توانمند می‌شود و هر کس از آن بی‌بهره باشد مغلوب خواهد شد. این نگاه نشان می‌دهد که علم نه‌تنها ابزار رشد فردی، بلکه وسیله‌ای برای عزت و استقلال جامعه است.

دانشجویی در نگاه رهبر معظم انقلاب، تنها یک معنی لغوی ندارد و علم‌آموزی صرف نیست، بلکه یک مسئولیت اجتماعی است. مقام معظم رهبری تأکید دارند که «دانشجو عنصری جوان، پرتوان، پرانگیزه، اهل علم و فکر و اندیشه و آینده‌دار است، از دانشجویان توقع می‌رود نسبت به آینده، فعال و حساس باشند، کار  اصلی دانشجو درس خواندن است اما در کنار آن، نگاه به مردم و جامعه و ارائه راه‌حل مشکلات جزو وظایف حتمی دانشجویان است، به هیچ‌وجه به محافظه‌کاری، انتقاد نکردن و ایراد نگرفتن به دانشجویان توصیه نمی‌شود و دانشجویان ضمن داشتن نگاه نقادانه، نگاه سرافرازانه در قبال پیشرفت‌های پرشمار بخش‌های مختلف کشور داشته باشند».[۳] این تأکیدات نشان می‌دهد که رسالت دانشجو فراتر از کلاس درس است؛ او باید با بصیرت سیاسی و اجتماعی، در کنار علم‌آموزی، خود را برای نقش‌آفرینی در آینده آماده سازد.

جنبش دانشجویی ایران در دهه‌های مختلف فراز و نشیب‌های فراوانی داشته است؛ از مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ تا نقش‌آفرینی در انقلاب اسلامی در دهه ۵۰، ایستادگی در برابر ضدانقلاب در دهه ۶۰ و متأسفانه، سیاست‌زدگی و جناح‌بندی در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ و رکود و سکون در دهه‌های ۹۰ و ۱۴۰۰.

از این‌رو، در سال‌های اخیر با چالش‌های جدی روبه‌رو شده است. بسیاری از تشکل‌ها و انجمن‌های دانشجویی به جای استقلال، به جناح‌های سیاسی وابسته‌اند و این وابستگی موجب شده تا از آرمان‌های اصیل خود فاصله بگیرند. مهاجرت گسترده‌ نخبگان در دهه‌های ۹۰ و ۱۴۰۰ که ناشی از فشارهای اقتصادی و شرایط سخت تحریمی بود، ضربه‌ای جدی به توان فکری و نیروی انسانی این جنبش وارد کرده است. در کنار این، مشکلات معیشتی و اقتصادی، فشار تبلیغاتی دشمنان و فاصله از آرمان‌های اصلی، موجب ضعف و سردرگمی جنبش دانشجویی شده است.

برای بازسازی و تقویت این جنبش، راهکارهایی اساسی وجود دارد. نخست، بازگشت به استقلال و فاصله گرفتن از جناح‌های سیاسی ضروری است. دوم، بازگشت به آرمان‌های بزرگ همچون عدالت‌خواهی، آزادی‌طلبی، استکبارستیزی و صهیونیسم‌ستیزی می‌تواند روح تازه‌ای در جنبش بدمد. سوم، توجه منطقی و واقع‌بینانه به مطالبات صنفی دانشجویان از جمله مسائل معیشتی، کیفیت آموزش و عدالت آموزشی باید در اولویت قرار گیرد. چهارم، ارتباط با جامعه و پیوند با کارگران، معلمان و سایر اقشار می‌تواند سرمایه اجتماعی جنبش را افزایش دهد. پنجم، نوآوری در شیوه‌های کنش و بهره‌گیری از ابزارهای دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی به همراه سواد رسانه‌ای کافی، برای رساندن پیام به جامعه، راهی برای حضور مؤثرتر در فضای عمومی است و در نهایت، جنبش دانشجویی همانند نسل‌های قبلی خود، بایستی از حالت اپوزیسیون خارج‌شده، ضمن حفظ فاصله از قدرت سیاسی، به پرورش رهبران و مدیران آینده نظام مقدس جمهوری اسلامی مبادرت بورزد و فاصله دانشگاه با جامعه را کم کند.

 

۱]. اصول کافی[ https://hadith.anhar.ir/hadith-14703.htm

۲]. شرح‏ نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲۰، ص ۳۱۹[

۳]. بیانات معظم‌له در دیدار دانشجویان، ۱۹ فروردین ۱۴۰۳[

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا