یادداشت

ثبات و کارآمدی ، نیاز استان

ابتدا موضعم را بگویم که من به ثبات مدیریتی اعتقاد دارم و برخورد آسانسوری با موضع حساس و استراتژیک مدیریت را قبول ندارم اما ثبات مدیریت به معنای تضمین هر نوع عمل و سستی و ناکارامدی نیست . من فعلا از مدیر دستگاهی نام نمی برم . این را ابتدا گفتم که فردا متهم به زیر سوال بردن مدیران و ایجاد مانع در مسیر خدمت آنان نشوم.
1- پس از انتخاب رئیس جمهور و تکمیل کابینه ، انتصاب استانداران مهم ترین اقدام در بدنه دولت و در بین مردم است؛ زیرا، استانداران نقش با اهمیتی در شناسایی و حل و فصل مشکلات و توسعه استان‌ها دارند. بدون شک ، محرومیت و یا توسعه استان ها در ادوار مختلف تحت تاثیر نقش تعیین کننده‌ استانداران است و چه بسا مردم بیش از آن که دولت‌ها را منشاء محرومیت و یا توسعه یافتگی استان خود بدانند نقش استانداران را موثر می‌دانند. این انتظار عمومی وجود دارد که دولت و به ویژه استانداران در سطح استان‌ها بی آن که درگیر مسائل سیاسی و جناحی روزمره شوند به جبران عقب ماندگی‌های به جا مانده از دولت‌های مختلف بپردازند.
2- استاندار بالاترین مقام اجرایی استان است و اختیارات قانونی لازم برای مدیریت دارد ولی اگر شاهد این باشیم که استان از نظر سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مسائل دیگر، کم برخوردار است و موتور پیشرفت لنگ است به خود مدیریت استان برمی گردد، نه به قانون و اختیارات . استاندار برای این که بتواند در مدیریت استان موفق باشد باید به رغم فشارها و دخالت ها و لابی ها مدیرانی را برگزیند که کارایی لازم برای مدیریت حوزه خود برخوردار باشند، با انگیزه و باروحیه وارد میدان شوند و بتوانند از همه ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های حوزه مدیریتی خود در استان استفاده کنند.
3- اگر استاندار و مسئولینی که امور مردم به آن‌ها واگذار شده، دارای روحیه‌ی جهادی، تخصص و برنامه باشند با همین اختیارات فعلی که البته اختیارات کمی هم نیست بسیاری از مشکلات فعلی که مردم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند قابل حل است و با مطرح شدن موضوع افزایش اختیارات نباید این طور برداشت شود که وجود مشکلات فعلی کشور به خاطر نبود یا کمبود اختیارات بوده است.
4 -وجود شخصیت‌ها و باند‌های قدرت و ثروت را در هر استان قابل نفی نیست اما معتقدم تصمیمات بیش از این که نیاز به اختیارات بیشتر باشد تابع اراده ورزی تصمیم گیران استانی در حیطه همان اختیارات است. استاندار هم باید علاوه بر تسلط بر مسائل، نیاز‌ها و ظرفیت‌های حوزه خود، توانایی ایجاد هماهنگی و همسو سازی دستگاه‌های مختلف دولتی و حاکمیتی را نیز داشته باشد. این نکته را هم باید در نظر داشت که برخی از مشکلات موجود در استان‌ها در اثر بی تدبیری یا بی برنامگی در سال‌های گذشته به صورت تدریجی به وجود آمده و حل آن‌ها نیز زمان بر است و نباید انتظار داشته باشیم که یک شبه همه زخم‌ها ترمیم شود.
5- مجددا تاکید می کنم با توجه ‌به وضعیت فعلی کشور که از نظر اقتصادی و تحریم در شرایطی است که فشار‌ها روز به روز به مردم بیشتر می‌شود استاندار باید مدیران شایسته و لایق و بدون سیاسی بازی و بدون در نظر گرفتن منفعت‌های سیاسی، حزبی، جناحی، قومی و هر مورد دیگری را برگزیند و فقط مصالح مردم و استان و نظام در نظر گرفته شود.
6- یک سال از عمر دولت سیزدهم گذشته است و اینک فرصت مغتنمی است که استاندار گیلان ، مدیران ضعیف و ناکارامد را بدون این که هزینه بیشتری به استان و مردم و دولت تحمیل شود را از زنجیره مدیریتی استان حذف کند. این وظیفه ستاد استانداری است که بدون توجه به فشارها و بر اساس شاخص های معتبر، مدیران منصوب را ارزیابی و نتایج بررسی های خود را در احتیار استاندار قراردهد . رسانه ها و معتمدان اجتماعی و نهادهای نظارتی می توانند به درک درست بررسی عملکرد مدیران ، کمک کنند.
7- مجددا تاکید می کنم استاندار شخص اول دولت در استان است و زمام اغلب دستگاه‌های اجرایی و انتظامی به دست اوست پس عملا می‌توان گفت پیروزی یا شکست سیاست‌ها و برنامه‌های دولت در استان تا حد زیادی به توانمندی وی و تیم همراهش وابسته است؛ فلذا تصمیم گیری به موقع و کم هزینه و مبتنی بر منافع مردم و دولت در حدف مدیران رانتی ، بی عمل و ناکارامد و البته رزومه و آمارساز استان از فوری ترین اقداماتی است که بایستی در دستور قرار گیرد.

نقی هدایتی

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. این مطلب به نظر من جامع نیست و کارشناس شما صلاحیت بررسی این موضوع را ندارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا