یادداشت

تفاوت اصلی اعتیاد دیجیتال با اعتیادهای سنتی

مریم رنجبرزاده

 

وقتی برای چندمین بار در روز انگشتانمان به صورت ناخودآگاه به سمت آیکون اینستاگرام می روند، وقتی بی آنکه بدانیم چرا ساعت ها در حال اسکرول کردن پست های بی پایان هستیم، وقتی با وجود خستگی چشم ها باز هم نمی توانیم از این چرخه خارج شویم، در واقع شاهد یک پدیده عصبی-روانشناختی پیچیده هستیم. این همان اعتیاد نامرئی عصر دیجیتال است که به آرامی ولی عمیقاً در حال تغییر ساختار ذهنی بشر است.

مغز انسان در مواجهه با شبکه های اجتماعی به ویژه پلتفرم هایی مانند اینستاگرام، واکنشی مشابه مواجهه با مواد اعتیادآور نشان می دهد. سیستم پاداش مغز که مبتنی بر ترشح دوپامین است، در برابر هر لایک، کامنت یا نوتیفیکیشن جدید فعال می شود. نوروساینتیست ها دریافته اند که این فرایند دقیقاً همان مسیر عصبی را تحریک می کند که مواد مخدر در مغز ایجاد می کنند. با هر اسکرول جدید، مغز ما در انتظار یک پاداش احتمالی (مثلاً یک پست جالب یا یک پیام جدید) مقدار کمی دوپامین ترشح می کند که ایجاد احساس لذت موقتی می کند. طراحی این اپلیکیشن ها هوشمندانه و حساب شده است. مهندسان سیلیکونولی از تکنیک های پیشرفته روانشناسی رفتاری و علوم اعصاب برای ایجاد وابستگی استفاده می کنند.

ویژگی هایی مانند “پست های پیشنهادی”، “اسکرول بی پایان” و “نوتیفیکیشن های زمان بندی شده” همه بر اساس تحقیقات دقیق درباره ضعف های ذهنی انسان طراحی شده اند. حتی رنگ قرمز نشانگر نوتیفیکیشن ها هم تصادفی انتخاب نشده – این رنگ به طور غریزی توجه ما را جلب می کند و احساس فوریت ایجاد می نماید. جالب است که اثرات اعتیاد دیجیتال بر مغز در بسیاری موارد شبیه به اعتیادهای شیمیایی است. اسکن های fMRI نشان داده اند که استفاده بیش از حد از شبکه های اجتماعی باعث تغییرات ساختاری در مغز می شود، به ویژه در مناطق مربوط به توجه، کنترل تکانه و تصمیم گیری. این تغییرات به گونه ای است که فرد در ترک این عادت با مشکلاتی مشابه ترک مواد مخدر روبرو می شود – علائمی مانند بی قراری، اضطراب و حتی در برخی موارد افسردگی موقت. اما تفاوت اصلی اعتیاد دیجیتال با اعتیادهای سنتی در این است که جامعه آن را به عنوان یک مشکل جدی نمی شناسد. در حالی که مصرف مواد مخدر به وضوح مذموم شمرده می شود.

والدین ممکن است نگران این باشند که فرزندشان سیگار بکشد، اما کمتر کسی نگران، استفاده افراطی از تلفن همراه است یا اغلب نادیده گرفته اند. اگر فرزندی روزانه ۸ ساعت را صرف تماشای تیک تاک کند، پیامدهای این اعتیاد نامرئی عمیق و گسترده است. تحقیقات نشان می دهند که میانگین توجه انسان از ۱۲ ثانیه در سال ۲۰۰۰ به ۸ ثانیه در سال ۲۰۲۳ کاهش یافته است – کمتر از میانگین توجه یک ماهی قرمز! این تغییر عصبی-شناختی توانایی ما را برای مطالعه عمیق، تفکر انتقادی و حتی برقراری روابط معنادار تحت تأثیر قرار داده است. بسیاری از کاربران گزارش می دهند که حتی در مهمانی ها و جمع های دوستانه نمی توانند برای مدت طولانی روی مکالمه تمرکز کنند و مدام میل به چک کردن تلفن همراه دارند. در پاسخ به این بحران خاموش، جنبش های جدیدی در حال شکل گیری هستند. “دیجیتال دیتوکس” یا پاکسازی دیجیتال به یک حرکت جهانی تبدیل شده است.

برخی افراد به طور کامل از گوشی های هوشمند فاصله گرفته اند و به تلفن های ساده قدیمی روی آورده اند. برخی دیگر با نرم افزارهایی که زمان استفاده از اپلیکیشن ها را محدود می کنند، سعی در کنترل این اعتیاد دارند. جالب اینجاست که بسیاری از متخصصان فناوری که در ساخت این پلتفرم ها نقش داشته اند، امروز شدیدترین محدودیت ها را برای استفاده فرزندان خود از این ابزارها وضع می کنند. راه حل این معضل پیچیده چیست؟ برخی کارشناسان معتقدند باید به سمت طراحی اخلاق محور فناوری حرکت کنیم – پلتفرم هایی که به جای بهره برداری از ضعف های روانی انسان، به تقویت توانایی های شناختی او کمک کنند.

تفاوت اصلی اعتیاد دیجیتال با اعتیادهای سنتی
تفاوت اصلی اعتیاد دیجیتال با اعتیادهای سنتی

برخی دیگر بر اهمیت آموزش “سواد دیجیتال” از سنین پایین تأکید دارند. اما شاید مهم ترین گام اول، شناسایی و پذیرش این مشکل باشد: اینکه ما در حال مبارزه با یک اعتیاد واقعی هستیم، هرچند که این اعتیاد بدون سوزن و سرنگ و به صورت نامرئی در حال تغییر مغزهای ماست. آینده این نبرد نامرئی هنوز نامشخص است. آیا بشر می تواند تعادلی بین فناوری و سلامت روان پیدا کند؟ یا اینکه این اعتیاد دیجیتال به بخش جدایی ناپذیر از تکامل عصبی انسان تبدیل خواهد شد؟ پاسخ به این سئوالات نه تنها سرنوشت فردی ما، که آینده جمعی بشریت را شکل خواهد داد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا