کارآفرینی

تحصیلات جوانان، میانبری که به بیراهه بدل شد

در گذشته تحصیلات جوانان، ضامن اشتغال و آینده درخشان آنها بود، اما افزایش بی‌رویه دانشگاه‌ها موجب کاهش کیفیت آموزش عالی در کشور شد. هر ساله تعداد زیادی از جوانان از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند که مهارت و تخصص کافی ندارند و یا نیازی به آنها وجود ندارد. ارتباط مؤثر صنعت و دانشگاه بهرتین راهکار برای حل این معضل اجتماعی است.

به گزارش تفاهم آنلاین، ارزش والای کسب علم و دانش در میان ایرانیان قدمتی طولانی دارد. از دیرباز خانواده‌های ایرانی تحصیلات جوانان خود ولو به قیمت جلای وطن را ارزشمند می‌دانستند.

نهایت آرزوی هر پدر و مادری ادامه تحصیل و کسب مدارک عالیه بود. اما چند سالی است که ناکارآمدی تحصیلات جوانان در اشتغال و تأمین آینده آنها این باور را به چالش کشیده است.

اگر در گذشته تحصیلات جوانان ضامن شغل ارزشمند و آینده درخشان آنها بود هم‌اکنون خیل عظیم بیکاران با تحصیلات عالیه نشانه یک خطای محاسباتی بزرگ است. ما در این مطلب سه عامل مهم ناکارآمدی تحصیلات جوانان در جامعه امروز را بررسی می‌کنیم.

رشد بی‌رویه دانشگاه‌ها

در گذشته تحصیلات جوانان در تعداد محدود دانشگاه‌ها و تحت شرایط سخت صورت می‌گرفت. بنابراین نه هرکسی به دانشگاه دسترسی داشت و نه هر جوانی توانایی آموختن دروس سخت دانشگاه و کسب مدرک را داشت. پس از انقلاب با طرح موضوع آموزش حق عموم مردم است توسعه دانشگاه‌ها در سطح کشور در دستور کار قرار گرفت.

این ایده که در ابتدا با هدف برخورداری شهرستان‌ها و مناطق کم‌برخوردار از دانشگاه مطرح شده بود با تأسیس دانشگاه‌های آزاد، غیرانتفاعی، پیام نور و امثال آن عملاً به انحراف کشیده شد.

زیرا این دانشگاه‌ها به عنوان یک نهاد خصوصی عملاً آموزش رایگان ارائه نمی‌دادند. در نتیجه در شرایطی که در سال 1358 تعداد دانشگاه‌های کل ایران کمتر از 250 دانشگاه بود در سال 1397 به بیش از 20000 دانشگاه رسید.

فقدان مهارت در دانشجویان

در حالت کلی توسعه کمی و کیفی یک حوزه نیاز به کار کارشناسی بسیار دقیقی دارد. در غیر اینصورت یکی فدای دیگری می‌شود که در اغلب موارد، کیفیت فدای کمیت می‌شود. در مسئله تحصیلات جوانان در کشور ما نیز دقیقاً همین اتفاق رخ داد.

مسئولین امر و شاید کاسبان این عرصه به قدری به افزایش تعداد دانشگاه‌ها بها دادند که کیفیت آموزش مورد غفلت واقع شد. اولین مسئله تأمین اساتید باسابقه و متخصص دانشگاهی بود.

بدیهی است تعداد اساتید حرفه‌ای برای این تعداد دانشگاه جدید کافی نبود. لذا پذیرش اساتید دانشگاهی با مسامحت بیشتری صورت گرفت.

در مرحله بعد، در شرایطی که پذیرش دانشجوی بیشتر معادل کسب درآمد بیشتر بود از کیفیت آموزشی نیز کاسته شد تا دانشجویان در اسرع وقت فارغ‌التصیل شده و افراد جدید جایگزین شوند. در نتیجه نسل‌های پی‌درپی جوانان با مدرک دانشگاهی ولی بدون دانش و مهارت تخصصی وارد جامعه شدند.

عدم ارتباط صنعت و دانشگاه

تحصیلات جوانانزمانی ارزش دارد که آنان را به نیروی کار متخصص برای کشور تبدیل نماید. در حالی که در کشور ما عمده فارغ‌التحصیلان دانشگاهی فاقد مهارت و تخصص برای ورود به بازار کار هستند.

ضمن اینکه تعداد فارغ‌التحصیلان رشته‌های دانشگاهی هیچ تناسبی با نیاز کشور در آن حوزه ندارد. بنابراین حتی با وجود مهارت و تخصص کافی به هر حال تعدادی از این افراد بیکار می‌مانند.

راهکاری که در کشورهای توسعه یافته برای حل این معضل ارائه شده ارتباط مؤثر صنعت و دانشگاه است. این ارتباط در مراحل مختلف تحصیلات جوانانتحولی شگرف ایجاد می‌کند.

از همان ابتدا پذیرش دانشجو بر مبنای اعلام نیاز صنعت در رشته‌های مختلف صورت می‌گیرد؛ تحقیقات دانشگاهی بر اساس نیاز صنایع مختلف به دانشجویان محول می‌شود؛ ایده‌ها و طرح‌های ابداعی دانشجویان نیز به صنعتگران ارائه می‌شود و در نهایت بر مبنای دانش، مهارت و عملکرد افراد، جذب دانشجو حتی پیش از فارغ‌التحصیلی او صورت می‌گیرد.

در کشور ما نیز توسعه آموزش فنی و حرفه‌ای و تلاش برای فرهنگ‌سازی در این زمینه آغاز شده است. به امید آن که نسل‌های آینده تنها ورود به دانشگاه را هدف خود قرار نداده و به تمام مشاغل مورد نیاز کشور ولو بدون تحصیلات عالیه نیز بیاندیشند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا