ایده های نقره ای، مشاغل طلایی
مشاغل طلایی به نوعی مستتر در ایده های نقره ای هستند و ایده های بزرگ کارآفرینی هم زاینده ی مشاغل طلایی اند.تاب ترین کسب و کارهای دنیا، روزی ایده ی خام ذهن یک انسان بوده اند. ایده ای که صاحبانشان آن ها را جدی تلقی کرده و پرورش داده اند. همه ی ما چه کارآفرین باشیم و چه اندک علاقه ای به مسیر کارآفرینی داشته باشیم، ذهن هایمان پر از ایده های کوچک و بزرگ است که اگرعملی شود، شاید مثل صاحبان تمام کسب و کارهای پر رونق دنیا، اسم مان را بر روی زبان ها بیاندازد.اما حقیقت آین است که اغلب این ایدهها برای همیشه در ذهن افراد می مانند و خاک می خورند.
کارآفرینان ذبده ی دنیا ،همگی بر این عقیده اند، که کارآفرینی حد و مرزی ندارد. تلفیقی شگفت انگیز بین ایده های ناب و اراده های راسخ وجود دارد که می تواند زاینده ی یک کسب و کار باشد. فقط کافی است که مردم عادی هم به این باور برسند که ایده های بزرگ کارآفرینی؛ که زاینده ی مشاغل طلایی اند، نیازمند یک فرمول جادویی نیست. اما این به این معنی نیست که هیچ فرمولی نیز برای آن وجود ندارد.گاهی آن قدر ساده است که متعجبیم ،چرا تا به حال به ذهن ما خطور نکرده است و گاهی آنقدر پیچیده است که که متحیریم ،چگونه به فکر کسی رسیده است.قریب به اتفاق کسب و کارهای مطرح دنیا، خود را مدیون ایده های خلاقانه ی یک فرد یا مجموعه می دانند. ممکن است ،شنیده باشید که می گویند ،هر فردی در وجودش ایده های خلاق بسیاری دارد . ولی خیلی از ما ،زمانی که به بزرگسالی می رسیم اعتماد به نفس خود را از دست داده و به فردی تبدیل می شویم که از ایدههای خلاقانه هراس دارد. به همین دلیل ،متاسفانه غالب افراد جامعه از این مسئله غافل اند و این امر باعث شده که توانایی های خود را برای پرورش ایده ها و تصوراتشان جدی نگیرند و فرصت های بی شماری را به آسانی از دست بدهند.این یک واقعیت است که ایده های ناب می تواند ،گاهی ما را صدها گام از دیگران جلو بیندازد. بنابراین اگر، ایده های نابی در ذهن دارید ، از یک ویژگی برجسته کارآفرینان برخوردارید. مشخصه ای که وجه تمایز افراد کارآفرین و موفق با سایر اعضای جامعه است. اکثر کارآفرینان صاحبان کسب و کار کوچک هستند، اما همه صاحبان کسب و کار کوچک ،کارآفرین نیستند. همه ی ما افکار و ایده هایی نو برای آینده ی خود داریم، اما تا چه حد جرات به پرداختن ایده های ذهنی مان داریم؟ چرا که در زندگی روزمره مدام گرفتار تله های ذهنی می شویم و به جای آنکه به ایده های مان جامه عمل بپوشانیم، آن ها را به فراموشی می سپاریم.
تجربه ی افراد متخصص نشان داده است که دستیابی به ایده های جدید در تجارت، تنها با پیروی کردن از اصول پایه خلاقیت ،میسر می گردد. ایده های موفق همیشه نتیجه نظارت صحیح، بلند مدت و خستگی ناپذیر بر روی روند نوآوری و از همه مهم تر، حاصل یک تفکر خلاق بوده است. کارآفرینان موفق، خلاقیت را در تنها در ایده پردازی و استارت اولیه کارشان خلاصه نمی کنند، بلکه تک تک مراحل کارشان با خلاقیت عجین شده است. استفاده از ایده های خلاقانه در جذب مشتری و مخاطب در تیزرها و بیلبوردهای تبلیغاتی تا چگونگی بسته بندی و عرضه محصولات تولید شده و حتی نوع برخورد پرسنل های سازمانهای زیرمجموعه ی او، همگی تنها بخشی از اجرای موفق تفکر خلاق در ذهن یک کارآفرین می باشد.
پرورش و شناسایی و بکارگیری ایده های خلاق عینی، ذهنی، هنری و غیرکلامی و تخیلی در ایجاد انگیزه به عنوان نیروی محرک فعالیت های انسانی و فعالیت های کارآفرینانه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ازاینرو مردم نیازمند آموزش عینیت بخشی به ایده هایشان هستند تا با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند. اجرایی نمودن ایده ها، تنها یک روش علمی و فرموله شده نیست و سازمان های آموزشی وظیفه ی فراهم آوردن زمینه ی رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده ی صحیح و هدفمند از استعدادها و توانایی های افراد را برعهده دارند که این امر خود نیاز به ایجاد زیرساخت های آموزشی و پرورشی و شروع آن در سنین پایین و رده های پایین سنی دارد. ایده ها نیازمند پرورش دادن و عینیت بخشی اند و همین امر سبب می شود که مشاغل طلایی مستتر در ایده های نقره ای باشند.
دکتر حوریه یحیایی