ایجاد منطقه ویژه گردشگری، ضرورت اجنتاب ناپذیر غرب مازندران
به گزارش تفاهم آنلاین؛اواخر سال ۹۸ یک موج تبلیغاتی سنگینی از رادیو و تلویزیون ایران به راه افتاد مبنی بر افتتاح قطعه یک آزاد راه تهران_شمال. به همین مناسبت، تلویزیون گفتگویی داشت با آقای فتاح رییس بنیاد مستضعفان پیمانکار ساخت این آزاد راه که به درگیری لفظی بین مجری و رییس بنیاد منجر گردید و گزیده ای از آن گفتگو در فضای مجازی منتشر شد.
هم زمان با آن گفتگو، ویدیویی هم در فضای مجازی پخش شد که آقایی به نام عظیم زاده از سرمایه داران معروف، طی نطقی در جمع همتایان خود از افتتاح قطعه یک آزادراه تهران-شمال در بیستودوم بهمن خبر داد و با پیشبینی افزایش سرسام آور قیمت زمینهای شمال کشور پس از این اتفاق، حاضران را به خرید هر چه بیشتر ملک درشمال تشویق کرد!
نتیجه منطقی این توصیه یعنی کسب درآمد سرشار از محل معامله بر سر محیط زیست و پی آمدهای وحشتناک آن.
این دو اتفاق، و به ویژه خطری که از پس سخنان آقای عظیمزاده احساس شد، نگارنده را برآن داشت تا دل مشغولی که سالها در دلش خانه کرده را به قلم آورده و نگرانی خود را آشکار کند تا بلکه تلنگری باشد به متصدیان امر و تصمیم گیرندگان به این امید که در تصمیمات خود راه صواب در پیش گیرند.
سخنان آقای عظیم زاده البته بازتاب چندانی در جامعه نداشت ولی چالش پیش آمده بین مجری تلویزیون و رییس بنیاد، در سطحی وسیع در فضای مجازی دست به دست شد. آنچه که در کلیپ منتشر شده از چالش مذکور، توسط انتشار دهندگان بزرگنمایی شده بود، زود از کوره در رفتن و برآشفتن آقای فتاح از پرسش مجری و جنس پاسخ ایشان بود که البته این خود نکته مهمی بود و این نحوه پاسخگویی توسط فردی که در راس یک نهاد بزرگی نشسته و زمانی نه چندان دور وزیر بوده است چندان مورد انتظار نبود و احتمال اینکه هدف انتشار دهندگان تحت تاثیر جریانات سیاسی کشور بوده باشد نیز دور از ذهن نمی نماید. اما مساله مهمتری هم در این چالش بوده است که متاسفانه از دید بسیاری پنهان ماند.
سوال مجری در مورد مبلغ عوارض بود و پرسید: “می گویند شما بنیاد مستضعفانید اما در حقیقت آنجا (آزادراه) را برای مستضعفان نساختید، برای پولدارها ساختید…” هرچند به نظر می رسد هدف اصلی مجری در سؤال، به میزان مبلغ عوارض باشد و اینکه پرداخت ۲۵ تا ۳۵ هزار تومان برای مردم عادی سنگین و برای پولدارها آسان است و نه چیزی دیگر، اما در نگاه ژرف اندیشان و آنانکه به توسعه نگاهی چند جانبه دارند، اساسا منافع ساخت این آزاد راه در شرایط حاضر، نه برای همه مردم که بیشتر مختص پولدارهاست. چرا؟
قبل از پاسخ به این سؤال ابتدا لازم است کمی با مقوله توسعه متوازن آشنا شویم. در سال ۱۹۷۵، يونسكو تصريح كرد كه توسعه بايد يكپارچه و فراگير باشد و فرايندي تمام عيار و چند وجهي كه تمام ابعاد زندگي يك جامعه، روابط آن با دنياي خارج و وجدان و آگاهي را فراگيرد باشد.
بنابراین آنچه كه امروزه از مفهوم توسعه مورد توجه قرار گرفته است، آن است كه بايد به توسعه نگاه همه جانبه و متوازن داشت و تمامی ابعاد اقتصادي، سياسي و اجتماعي (فرهنگی، زیست محیطی) آن را مدنظر بگيرد، در واقع اينها سه ضلع مثلثي ميشوند كه هر كدام بدون ديگري هيچ مفهومي ندارد و در مقابل آن، توسعه غيرمتوازن است كه به معناي ترويج يكي از اين ابعاد سه گانه و يا ارزش دهي بيش از اندازه به يكي از اين سه بعد بدون توجه به ابعاد ديگر است.
از منظر تفکر سیستمی، لزوم کارآمدی هر سیستم داشتن هارمونی لازم بین تمام اجزای آن سیستم می باشد در غیر اینصورت، سیستم کارآمد نخواهد بود. به طور مثال، شما ساختار بدن موجودات زنده و مشخصا انسان را در نظر بگیرید، اگر هر یک از اعضای بدن انسان مثلا سر وی بیش از حد بزرگ شود بدون اینکه سایر اعضاء رشدی متناسب با آن داشته باشند، چه اتفاقی می افتد؟ قطعا ما او را انسانی نامتعارف و نامتعادل خواهیم دید. سیستم های اجتماعی نیز دقیقا همچون موجود زنده اند که نیازمند توازن در اجزای تشکیل دهنده آن است. بنابراین توسعه اگر متوازن نباشد نه تنها توسعه اتفاق نمی افتد بلکه فاجعه به بار خواهد آورد.
حال بیاییم ساخت آزاد راه تهران شمال را به عنوان جزیی از کل در فرایند توسعه کشور به طور عام و شمال کشور به طور خاص مورد بررسی قرار دهیم:
در تعریف یونسکو آمده است توسعه بايد يكپارچه و فراگير باشد و فرايندي تمام عيار و چند وجهي كه تمام ابعاد زندگي يك جامعه… را فراگیرد باشد. سؤال اینست که در راستای ساخت آزاد راه تهران شمال که تنها بخشی از یک بعد از توسعه(بعد اقتصادی) برای شمال کشور می باشد، وجوه دیگر توسعه در این منطقه از کشور و بخش های وابسته به آنها مد نظر قرار گرفته اند؟ بخش هایی مانند: امحای اصولی زباله ها، انتقال بهداشتی و یا تبدیل فاضلاب ها، اصلاح ترافیک شهرها، تامین مراکز بهداشتی و درمانی، مراکز تفریحی و اقامتی و از همه مهمتر حفاظت و صیانت از جنگل های بی مانند و مسحور کننده هیرکانی که نه تنها در ایران بلکه در کل دنیا نظیرش کمتر پیدا می شود.
با مطالعه بر ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی(به ویژه زیست محیطی) حال حاضر شهرهای شمالی به ویژه غرب مازندران، در خواهیم یافت هیچ توازنی بین ابعاد مذکور و بخش های وابسته به آنها وجود ندارد. که در زیر به چند نمونه اشاره می شود:
در بخش امحای اصولی زباله ها هنوز هیچیک از شهرداری های شمالی سازوکار کارآمدی ندارند و کوه زباله ها مانند غده ای سرطانی پیکر نیمه جان سرزمین سبز را تهدید به نابودی می کند.
نبود تصفیه خانه های لازم و کافی برای فاضلاب ها، علاوه براینکه سلامتی و محیط زیست ساکنان این منطقه را به شدت تهدید می کند، زیستگاه جانوران به ویژه ماهیان که منبع درآمد بخشی از مردم این دیار و تامین بخشی از غذای مردم ایران می باشد را به شدت تهدید می کند.
وجود معظل ترافیک به ویژه در ایام تعطیل، ناشی از فقدان راه های مواصلاتی لازم و کافی، زندگی روزمره بومیان منطقه را به شدت مختل می کند.
در این ایام که بیماری کرونا جهان و کشور ما را فرا گرفته، یکی از آلوده ترین مناطق کشور، استانهای شمالی گزارش شده است و گزارشات حاکی از آنست که امکانات درمانی این استانها در مقابل بیماران مبتلا و غیر مبتلا حتی برای مردمان بومی هم جوابگو نیستند.
اینها فقط چند نمونه از معضلات حال حاضر شمال کشور با راههای مواصلاتی موجود است که در صورت اضافه شدن آزاد راه و ایضا چند راه ارتباطی در حال ساخت از قزوین به شهرستان های تنکابن، رامسر و رودسر به راههای موجود، هجوم جمعیت به شمال کشور قطعا چندین برابر خواهد شد که با توجه به ضعف زیر ساختهای لازم، همان فاجعه پیش بینی شده زیست محیطی حتما رخ خواهد نمود. مثالی که درمورد متابولیسم بدن انسان زده شد را به یاد آورید. این آزاد راه مانند همان سر بیش از حد بزرگ شده است که بر روی بدنی نحیف و پر از ضعف، جز باری سنگین و کشنده اثر دیگری نخواهد داشت.
شکی نیست ساخت آزادراه یکی از ده ها اقدام مورد نیاز در راستای توسعه هر کشوری است و آزادراه تهران شمال نیز لازمه توسعه کشور و استان های شمالی می باشد اما توجه صرف به ساخت این آزادراه و بی توجهی به سایر وجوه توسعه، بر مبنای تعریف یونسکو، توسعه نامتوازن تلقی می شود.
سواحل دریای کاسپین به ویژه غرب مازندران، به دلیل برخورداری از مواهب ممتاز خدادادی، همیشه مورد توجه مردم سایر مناطق ایران و جدیدا اتباع کشورهای برخوردارحاشیه خلیجفارس بوده و می باشد. این اقبال شهروندان ایرانی و خارجی گرچه فرصتی است گرانسنگ برای مردم این دیار که از پی آن، درآمدزایی فراوانی برای آنان دارد اما در شرایط نامتوازن فعلی هجوم سیل آسا به این منطقه، باعث وارد آمدن خسارات فراوانی نیز بر محیط زیست این زیبای دل انگیز خواهد شد. خساراتی همچون نابودی جنگلهای هیرکانی، از بین رفتن مزارع و فضای سبز بی نظیر، نابودی خاک های حاصلخیز و تخریب فرهنگ بومی. چنانچه مصوبه غیر کارشناسی فاجعه آمیز دولت دهم مبنی بر انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران و سمنان نیز به اجرا درآید، دیری نمی پاید که شمال ایران در آینده ای نزدیک تبدیل به سرزمینی نیمه خشک خواهد شد که اثر آن بر روی استانهای همجوار نیز سرایت خواهد کرد. چونکه اکوسیستم استانهای همجوار شامل اردبیل، زنجان، قزوین، البرز، تهران، سمنان و خراسان شمالی تحت تاثیر آب و هوای این ناحیه از کشور بوده و هرگونه تغییر اقلیمی در شمال، بر روی آن نواحی نیز اثر مستقیم خواهد گذاشت. این دستکاری، علاوه بر ایران، بر کره زمین نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت.
حال سؤال اینست که برای جلوگیری از این فاجعه چه باید کرد؟
از نگاه نگارنده، برای جلوگیری از بروز این فاجعه، ناگزیر به اجرای دو موضوع مهم هستیم:
یک _ تبدیل استان های شمالی به منطقه ویژه گردشگری
دو _ تدوین برنامه جامع ۵۰ ساله برای توسعه پایدار منطقه ویژه
در صورتی که اجرای طرح در همه استانهای شمالی در کوتاه مدت ممکن نباشد، در محدوده ای شامل غرب مازندران و شرق گیلان اجرا شده و سپس به سایر مناطق شمالی گسترش داده شود. دلیل این کار دو چیز است یکی اینکه با توجه به نزدیکی کوه به دریا در غرب مازندران و شرق گیلان، ویژگی خاصی به این منطقه داده که با سایر مناطق شمالی متمایزش کرده و مانند نگینی در میان این انگشتری زیبا می درخشد و تبدیل آن به منطقه ویژه گردشگری، سمبل و نمونه ای می تواند باشد برای سایر نقاط ایران که دارای چنین پتانسیل هایی هستند. و دیگر اینکه این منطقه بیش از سایر مناطق شمال ایران در معرض خطر و نابودی قرار دارد. بر این اساس، این منطقه لازم است در اولویت قرار گیرد.
سرزمین سرسبزشمال کشور ما با توجه به دارا بودن فرصت های بی بدیل زیر، در ایران دارای مزیت مطلق و در جهان مزیت نسبی می باشد:
۱- جنگل های انبوه و سحرآمیز هیرکانی کم نظیر در جهان
۲- دشت های پر از گل های رنگارنگ و رستنی های سبز و چشم نواز
۳- کاسپین بزرگترین دریاچه جهان که حداقل پنج ماه در سال امکان شناکردن در آن مهیاست
۴- آب گرم های معدنی شفابخش بسیاری از بیماران پوستی و استخوانی
۵- آب و هوای لطیف و شفابخش بسیاری از بیماران ریوی
۶- ییلاقاتی که در وسط تابستان گرم ایران ، آب و هوایی خنک و دلچسب دارند
۷- رودخانه ها و جویبارهای به غایت زیبا و دیدنی
۸- انواع پرندگان و جانوران زیبا و بعضا نادر در ایران و جهان مانند یوز پلنگ ایرانی
۹- مناسب برای تولید انواع گل و درخچه های زینتی و تولید انواع میوه جات به ویژه میوه هایی که در بسیاری مناطق ایران قابلیت تولید ندارند مانند مرکبات و کیوی
مواهب بالا و ده ها موهبت خدادادی دیگر که دست بشر در ایجاد آن ها هیچ دخالتی نداشته و مدام در حال زایش و تازه شدن هستند، همگی نعمت های الهی است در دستان ما که در صورت برنامه ریزی اصولی می توان ضمن ایجاد کسب و کارهای پر رونق برای بومیان ساکن در منطقه، سایر هم وطنان ایرانی نیز از مواهب طبیعی آن هر یک به نحوی بهره مند شوند. پس کفران نعمت است اگر در حفاظت و صیانت از آن نکوشیم و توسعه نا متوازن همان کفران نعمت است.
بنابراین بهترین اقدام برای جلوگیری از توسعه نامتوازن و صیانت و استفاده هرچه بهتر و اصولی تر از این نعمت خدادادی، چاره ای جز تبدیل آن به منطقه ویژه گردشگری نیست. مناطق ویژه در چهار چوب اصول کلی نظام مندرج در قانون اساسی، دارای قوانین و مقررات خاصی هستند که در راستای استفاده بهینه از منطقه مربوطه تدوین و به اجرا در می آیند. این قوانین و مقررات در بسیاری موضوعات ممکن است با سایر مناطق کشور متفاوت باشند که در راستای تعریفی که از منطقه ویژه می شود نقشه راه آن تهیه و اجرا می شود.
و اما صرف تغییر نام و برقراری یک سری مقررات و قوانین خاص کفایت نمی کند. توسعه نیازمند برنامه بلندمدت است. بنابراین تدوین یک برنامه حداقل ۵۰ ساله برای توسعه پایدار منطقه ویژه الزامی است زیرا بدون وجود یک برنامه جامع و بلندمدت، نه تنها توسعه را به دنبال ندارد بلکه باعث رشد ناموزون شهرها و روستاها خواهد شد. همان اتفاقی که هم اکنون در حال رخ دادن است. ساخت و سازهای بی رویه و بی برنامه به ویژه در مناطق بکر و دست نخورده که باعث شده است این جزء کوچک از پیکر کشور ما قربانی بی تدبیری ها و بعضا سوء استفاده های مدیران محلی و شوراها بشود. مدیران محلی و شوراها معمولا با استفاده از خلاء های قانونی و بعضا فراقانونی، بنا به سلایق و تمایلات شخصی، هریک در محدوده تحت مدیریت خود، دست به عملیاتی از قبیل ساخت خیابان ها، بناهای عمومی و … می زنند و به زعم خود این اقدامات در راستای خدمت به مردم است اما با تعویض هرمدیر یا شورا، نفر یا نفرات جدید به فتوای خود اقدامات دیگری می کنند که در بسیاری موارد نه تنها مکمل اقدامات پیشینیان نبوده بلکه در جهت عکس آنها نیز می باشد. علت این خدمات مقطعی و سلیقه ای که نمیتوان نام خدمات بر آنها نهاد، چیزی نیست جز نبود یک استراتژی تعریف شده و مدون.
تحقق دو موضوع فوق نیازمند اجماع کلی بین آحاد مردم، مسؤولین و نخبگانی است که ریشه و یا دل در گرو این بخش از خاک کشور عزیز ما دارند.
به عقیده نگارنده منطقه ویژه گردشگری غرب مازندران می بایست به عنوان مطالبه اصلی مردم منطقه غرب مازندران، در راس همه مطالبات آنها قرار گیرد و پیشنهاد دارد برای تحقق این خواسته، کمپینی متشکل از همه سمن ها و آحاد مردم منطقه راه اندازی و به درستی مدیریت شود تا با پرهیز از تندروی ها نتایج مورد نظر حاصل آید.