یادداشت

از کاپیتولاسیون تا ۱۳ آبان؛ گذشته چراغ راه آینده!

نصیبه سادات ساعتلو

 

هرآنچه که در روزهای دور یا نزدیک از تاریخ یک ملت اتفاق می افتد تبدیل به بخشی از سرنوشت مشترک آن مردمان می گردد. وقایعی تلخ یا شیرین که اگر مایه ی عبرت قرار بگیرند می توانند در هموار کردن راه پیش روی آن ملت برای رسیدن به اهداف جمعی شان موثر واقع شوند.

قطعا یکی از راه های کسب تجربه ، توجه به ریشه ها و چرایی وقوع این رویدادهای تاریخی است.
سحرگاه ۱۳ آبان سال ۱۳۴۳ که صدها کماندو و چتر باز مسلح رژیم پهلوی خانه آیت الله خمینی را در قم محاصره کرده و از پشت بام و دیوار وارد منزل ایشان شدند و با دستگیری و انتقال مستقیم شان به فرودگاه مهرآباد، مقدمات تبعیدی را فراهم میکردند که به زعم خودشان می توانست پایان موج عدم رضایت توده ها از رژیم پهلوی را فراهم کند ؛ صفحه ای مهم از تاریخ ایران در حال ورق خوردن بود که ریشه در حوادث دو سال ِ قبل از آن داشت . آنگاه که بعد از رحلت مرجع بزرگ شیعه آیت‌الله بروجردی در سال ۱۳۴۰، محمدرضا پهلوی با احساس خلا در مرجعیت شیعه در راستای تامین نظر مقامات آمریکایی، طرح انقلاب سفید شاه و اصلاحات ارضی و لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را به اجرا گذاشته و با انتقادات شدید علما و به خصوص امام خمینی مواجه شده بود، به رویه ی همه حکومت های ديکتاتوری راه حل خلاصی از این انتقادات، کنش علما و واکنش های مردمی را در سرکوب‌ و برخوردهای قهری ای چون کشتار معترضین در واقعه ۱۵ خرداد سال ۴۲ ، به خاک و خون کشیدن فیضیه قم و بازداشت رهبران جنبش دیده بود ، شاید کمتر کسی انتظار داشت که آیت الله خمینی بعد از یک سال و نیم زندان و حبس خانگی در تهران، بعد از آزادی و بازگشت به قم ، در چهارم آبان با نطقی تاریخی در مخالفت با یک رویه استعماري که رژیم پهلوی با سؤ استفاده از تعطیلی مجلس شورای ملی آن را به مردم ایران تحمیل میکرد ؛ قد عَلَم کنند.
به گواهی اسناد تاریخی؛ در روز ۲۱ مهر سال ۱۳۴۳، مجلس شورای ملی که تعطیل بود به درخواست دولت حسنعلی منصور تشکیل جلسه اضطراری داد و ماده واحده ای را تصویب کرد که به اتباع و نظامیان آمریکایی حاضر در ایران مصونیت قضایی اعطا می کرد. طبق این ماده واحده کارکنان نظامی و غیر نظامی آمریکایی و خانواده های آنها و همه منسوبین شان در صورت ارتکاب جرم در ایران، تحت تعقیب و محاکمه قضایی قرار نمی گرفتند و دادگاه‌های ایران حق محاکمه آنها را نداشتند.
اين ماده واحده که در ادبیات سیاسی آن روزهای دنیا به کاپیتولاسیون معروف بود با پنهان‌کاری دولت منصور به طور مبهم و با عنوان ” ماده واحده الحاقی به کنوانسیون وین ” به تصویب رسید تا کمترین حساسیتی را ایجاد نکند.
آنچه که دولت منصور از آن دفاع میکرد چنان ننگین بود که امتیازاتی که در آن به مستشاران آمریکایی داده می شد بیش از چیزی بود که بر طبق عهدنامه ترکمنچای به روس‌ها داده شده بود!
اما محمدرضا پهلوی در ادامه اثبات سرسپردگی خود به قدرت‌های بیگانه و با عِلم به این موضوع که تصویب چنین ماده واحده ای نقض حاکمیت ملی ایران و عمیق تر کردن سلطه خارجی بر کشور است تا تصویب غیر قانونی آن پیش رفت.
مسئله حضور مستشاران نظامی و غير نظامی خارجی و به خصوص آمریکایی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ پر رنگ‌تر شده بود بعد از یک دهه در حال تبدیل شدن به مسئله ای بغرنج در ایران بود . به طوری که مشکلات حضور این ۴۰ هزار مستشار در سطوح مختلف مدیریتی و نحوه برخورد گستاخانه و دور از آداب دیپلماتیک آنها با همکاران ایرانی خود و حتی رعایت نکردن عرف‌های دیپلماتیک در جلسات با شاه؛ به گواهی اسناد ساواک، صدای همه را درآورده بود. حال با تصویب قانون کاپیتولاسیون، رژیم پهلوی با باز گذاشتن دست این افراد هتاک و منسوبینشان که شرط حضورشان در ایران را دریافت حق توحش قرار می دادند، حتی احتمال محاکمه آن‌ها در محاکم قضایی ایران را نیز از دستگاه قضایی خود سلب می‌کرد.
مطرح شدن مسئله کاپیتولاسیون در دوره پهلوی دوم تاثیرات عمیقی بر ذهنیت عموم جامعه و فضای سیاسی کشور گذاشت و سبب شروع اعتراضاتی از سوی معدود ملی‌گراهای مجلس، روحانیون و در راس همه آن‌ها امام خمینی گردید و ایشان را به متن مبارزه با رژیم پهلوی وارد کرد تا دور جدیدی از استقلال طلبی و هویت خواهی مردم ایران را رهبری کنند.
آنچه که آیت‌الله خمینی در پشت پرده تصویب این ماده واحده می‌دید چیزی فراتر از یک مصونیت قضایی بود.
آنگاه که در ۴ آبان ۱۳۴۳ بر روی منبر با قرائت آیه استرجاع، سخنرانی خود را شروع کردند و در میان گریه حضار از پایمال شدن عزت ایران و ایرانی گفتند و از فروش استقلال ایران به خاطر مشتی دلار آمریکایی داد برآوردند و علمای اسلام را فرخواندند تا به داد اسلام برسند و علیه شاه، آمریکا و اسرائیل با عبارات قابل فهم برای عموم مردم افشاگری کردند به حق در حال انتقال این مفهوم بودند که سلب اختیار از حاکمیت ایران برای انجام امور داخلی و تحقیر عزت ملی ایرانیان برای زمینه سازی تاراج هر چه بیشتر ثروت های ملی ایرانیان در حال رخ دادن است و این یک هدف میانی برای سردمداران ایالات متحده آمریکا ست تا منافع بلند مدتشان در مهار نفوذ کمونیسم و تامین انرژی پایدار برای رشد اقتصادی خود و هم پیمانانشان راحت تر تامین شود.
هر چند سخنرانی تند و صریح امام خمینی از سوی رژیم پهلوی تحمل نشد و به تبعید ایشان به ترکیه در سحرگاه ۱۳ آبان منجر شد اما همین لحظه شناسی و واکنش به موقع و روشنگری شجاعانه بود که بذر مقاومت در برابر رژیم دست نشانده پهلوی و قدرت‌های خارجی حامی آن را در قلب و روح مردم ایران کاشت.
بذری که در طی ۱۴ سال تلاش جمعی مردم ايران و رهبری داهیانه خمینی کبیر به نهال آزادی خواهی و استقلال طلبی تبدیل شده بود ، در ۱۳ آبان سال ۵۷ با خون دانش‌آموزان آزاده ای که لحظه شناسي و شجاعت را به خوبی از امام خود آموخته بودند، جانی دوباره گرفت تا مردم ایران در۲۲ بهمن سال ۵۷ پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند.
اما آنچه در ۱۳ آبان سال ۵۸ با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام رخ داد تکمیل کننده ضربه کاری انقلاب اسلامی به پیکره استکبار جهانی بود و به فرموده امام امت انقلاب دومی بود که از انقلاب اول هم مهم‌تر می‌نمود!
امروز در ۱۳ آبان سال ۱۴۰۳، وقتی ایران اسلامی به یک بازیگر مهم بین المللی و قوت قلب ملت های آزاده ی منطقه و جهان و خار چشم مستکبران و صهیونیسم جهانی ، تبدیل شده است باید از لحظه شناسی و شجاعت امام خمینی در سال ۴۳ و از جان گذشتگی فرزندان معنوی شان در سال‌های ۵۷ و ۵۸ یاد کنیم و با پشتیبانی از نایب بر حقش، برای پیروزی نهایی حق بر باطل تلاش کنیم.

به امید آن روز پرشکوه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا