اتصال خزر به خلیج فارس
اتصال خزر به خلیج فارس از جمله مباحثی بوده است که سال های سال و در زمان دولت های مختلف در بازه های زمانی مختلف مطرح شده و کماکان مسکوت مانده است. این طرح برای اولین بار در سال 1345 مطرح شد. طبق این طرح که به سازمان پژوهش های علمی کشور ارائه شد، باید بین دریاچه ی دریای خزر و دریای خلیج فارس دریاچه هایی ایجاد شود تا بتوان این دو نقطه ی آبی کشور را به هم متصل نمود. در این راستا، سه نقطه ی پست در ایران شامل چالهٔ جازموریان، دشت لوت و دیگری هم دشت کویر در نظر گرفته شد.
سال هاست که طرح اتصال دریاچه خزر به خلیج فارس، در قالب یک کانال آبی به طول دو هزار کیلومتر مطرح است، اما در طی این سال ها هنوز بروی کاغذ مانده است. هزینه های برآورد شده نشان می دهد که عملی سازی این طرح برای کشور حداقل چیزی حدود 14 میلیارد دلار آب می خورد و در صورتی که همه چیز طبق برنامه های پیش بینی شده انجام شود ، حداقل پانزده سال به طول خواهد انجامید.
این طرح مازاد بر هزینه های سنگینی که بر دوش کشور می گذارد، نظر موافقان و مخالفانی را نیز به همراه داشته است. موافقانی که به آن به دید یک فرصت ملی می نگرند و مخالفانی که آن را یک تهدید برای کشور بر می شمارند. موافقان این طرح تنها راه حل چالش آب در ایران مرکزی و استان هایی که در طول این سال ها همواره با تنش های آبی روبرو هستند ، می دانند. ایجاد یک مسیر تجارت بین الملل از شمال تا جنوب یکی دیگر از دلایل مدافعان این طرح است و بر این باورند که ایران می تواند از این طریق برای کشورهای حاشیه ی دریای خزر که به دریاهای آزاد دسترسی ندارند ، یک مسیر تجاری بالقوه ای ایجاد نماید و البته از مزایای بی نظیر آن نیز بهره مند شود. البته تمام این مزایا سرشار از ابهامات و سوال های بیشماری است که نیاز به بررسی و تحقیقات جامعی دارد. من جمله اینکه ، ظرفیت شناورهای عبوری از این کانال با توجه به ابعاد آن، تنها بر روی کاغذ ساده به نظر می رسد و در عمل هزینه های برآورد شده را تا چندین برابر افزایش می دهد.
این کانال آبی پهناور که ایرانرود نامیده می شود ، مخالفان تند و سرسختی نیز دارد که نه تنها این پروژه را یک فرصت طلایی بر نمی شمارند بلکه آن را به عنوان یک تهدید ملی و فاجعه ی زیست محیطی در ایران می دانند.بسیاری از منتقدان ، این طرح را غیرعملی می شمارند و با توجه به اختلاف سطح آب دریای خزر نسبت به آبهای آزاد، احتمال زیر آب رفتن زمین های شمال کشور و مشکلات و موانعی چون عبور از رشته کوه های البرز را بیان می نمایند. بسیاری از کارشناسان هم از ناتوانی نهادهای ذی ربط در اجرای طرح هایی به مراتب کوچک تر از این نظیر اتوبان تهران شمال و گسترش راه آهن و… اشاره می کنند، که سال هاست هنوز به اتمام نرسیده است. عملی نشدن پروژه انتقال آب خزر به دریاچه رو به خشک شدن ارومیه که هنوز هم روی کاغذ مانده و پروژه انتقال آب رود ارس به دریاچه ارومیه از جمله کارنامه های درخشانی است که متاسفانه فجایع زیست محیطی آن روزانه به گوش می رسد و دیگر چیزی به نام دریاچه ی ارومیه بر روی نقشه نمی توان پیدا کرد. همچنین مسیرهایی با این خصوصیات، مانند کناره های البرز انبوهی از جمعیت را در خود جای داده است که باید زمین ها و خانه های اطراف پروژه تخلیه شود.
همچنین منتقدان بر این باورند که کانال موسوم به ایرانرود، به دلیل ظرفیت شناورهای عبوری، برای ترابری نفتی یا کشتیرانی کانتینری کارایی چندانی نداشته و هیچگونه توجیه اقتصادی در این حوزه نخواهد داشت. در هر صورت این طرح پس از سال ها دوباره بر سر زبان ها افتاده است و امید آن می رود ، قبل از هر اقدام عملی، تمام جوانب این طرح مورد بررسی کارشناسانه و دقیق نخبگان کشور قرار بگیرد، تا انشاا… مجددا، تجارب بسیاری از طرح های شکست خورده ی قبلی کشور در راستای انتقال آب تکرار نشود.
ابراهیمی – کارشناس محیط زیست