یادداشت

آن روح خدایی …

آرش حسینی

 

رژیم شاه قرار بود تبدیل به ژاندارم منطقه شود. محمدرضا پهلوی تا حدی برای نوکری و بزرگ شدن در نظر کشورهای منطقه جدی بود که حاضر بود تن به هر خواسته‌ای دهد ، ولو جدا کردن بحرین از ایران که چنین هم کرد.‌‌

نوشته های مشابه

در ایران دین به حاشیه برده شده بود، ارتش اراده‌ای از خود نداشت و نقش دژبان شاهنشاهی را بازی می‌کرد، واردات مجالی برای نوآوری ‌و تولید و خودکفایی به‌جا نگذاشته بود. بیش از 40 درصد از مردم زیر خط فقر به‌سر می‌بردند. در تهران و حومه آن تنها؛ 13 حلبی‌آباد سر برآورده بود و … و شاه همچنان از ورود و عبور از دروازه تمدن بزرگ سخن می‌گفت. تمدنی که جز فساد و لاقیدی و پسرفت و وابستگی هیچ عایدی و افتخاری برای مملکت نداشت!

در چنین احوالی حضرت روح‌ا… پرچم احیای ایران را تحت زعامت دین مبین اسلام به دست بابرکت خود گرفت. به گفته‌ای؛ حضرت ایشان با تأکید بر دو محور نفی‌سبیل و امت واحده، از ضرورت رفتن شاه و برچیدن بساط شاهنشاهی و حکومت وراثتی خاندان پهلوی و به درک واصل شدن خوانین و اتحاد و وحدت کلمه و برپایی حکومت‌ا… و حاکمیت مستضعفان سخن گفتند. از خطر رژیم صهیونیستی و آمریکا و ضرورت عزت مسلمانان و ایرانیان فریاد زدند.

مردم ایران هم که تشنه معنویت بودند و از فساد شاه و دیکتاتوری شاهنشاهی به فغان آمده بودند، در سیمای نواده رسول‌ا…، انوار ایمان و خورشید صداقت و اراده جهاد دیدند‌. پشت سرش قرار گرفتند و انقلاب اسلامی را رقم زدند. امام خمینی (ره) انقلابی را رهبری نمودند که خود احیای اسلام ناب محمدی (ص) بود. اسلامی که قوانین اجتماعی آن و تاثیرات سیاسی‌اش تعطیل و زدوده شده بود و جز ظواهری از آن، در جامعه ایرانی هویدا نبود. به گفته فیلسوف مشهور فرانسوی «میشل فوکو»، انقلاب اسلامی رستاخیز دل‌ها بود. انقلاب امام ما، بر تمام نظریه‌های انقلابی‌نمای چپ خط بطلان کشید، گروهک‌های کمونیستی مدعی دفاع از خلق را که در هوس و حرص قدرت بودند، رسوا کرد، دست مدعیان وطن‌دوستی را که به اسم ملّی‌گرایی با اجنبی دست مودت داده بودند، رو کرد، با صداقت پیامبرگونه خود، نقاب منافقین التقاطی را برانداخت. او به جهان آموخت که بی‌رسانه و بی‌اسلحه تنها به مدد ایمان الهی می‌توان رژیمی مقتدر و تحت حمایت ابرقدرت‌ها را برانداخت و در سایه سنگین تحریم‌های اقتصادی و نظامی، در برابر متجاوز برخوردار از حمایت ۶۰ کشور بزرگ و کوچک، مردانه ایستاد و پیروزی را در آغوش کشید.

امام ما مردانگی و بردباری و صلابت را در مکتب عاشورا آموخته بود و چنین این مکتب را تبدیل به مرامنامه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نه تنها ایرانیان که همه حقیقت‌جویان عالم نمود. امام روح‌ا… به جهان خسته از استکبار یاد داد که تسلیم یعنی مذلت و مبارزه ولو با دست خالی، یعنی عزت و نصرت. امام روح‌ا… به ما آموخت که هر اندازه مکتبی و هر قدر حزب‌اللهی باشیم به همان میزان و قدر، موفق و سربلند و ‌منزه هستیم. صبر و صلابت خمینی‌وار یعنی شکستن کمر تحریم‌ها و فرو نشاندن تهدیدات. بصیرت اهدایی راه خمینی کبیر یعنی فتنه را از دور دیدن و چشم فتنه را در زمان مناسب کور کردن. امام ما در همان روزهای نخست از «ما می‌توانیم» سخن گفتند و امروز که در قله دانش فضایی و هسته‌ای و پزشکی و نظامی ایستاده‌ایم، عظمت روح و نگاه ژرف آن پیر فرزانه را بیش‌تر درمی‌یابیم.

در ۱۵ خرداد ۴۲، در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و در هر مقطعی که سرفصلی از نهضت انقلاب اسلامی واقع شد، وجهه الهی آن مرد بزرگ را دیدیم. دیدیم که چگونه در برابر فاجعه‌ها و بحران‌ها، با آرامش، دل‌ها را به پیروزی نهایی نوید می‌دهد و شهادت را تضمین فلاح جامعه توصیف می‌سازد.

در آستانه سالگرد ارتحال ملکوتی آن رهبر عظیم‌الشان، با او و جانشین بر حقش حضرت امام خامنه‌ای بیعتی دوباره می‌بندیم بر سر آرمان‌ها و غایاتی که رنگ الهی دارد و تعالی انسان و جامعه و کشورمان را ضمانت می‌سازد. جا دارد درودی نیز نثار کنیم به روح پر فتوح شهیدانی که به فرمان امام روح‌ا… و در تبعیت از فرهنگ حسینی عاشورا، انقلاب اسلامی را با فداکاری راستین و نثار خون پاک خود، برپا و صیانت نمودند و میراث خمینی عزیز را تا به امروز پاس داشتند.

یاد شهدا و امام شهدا همواره در دل‌هایمان تپنده!

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا