تاثیر ساختار سازمانی بر تغییرات استراتژیک
سازمانها در برابر تغییر آسیبپذیر هستند. آنها نیاز به تدوین استراتژیهایی برای رقابت در بازار داخلی و جهانی دارند. اگر سازمانها میخواهند در بلندمدت پایدار بمانند، مجبورند به طور مداوم در استراتژیهای خود تغییراتی ایجاد کنند. بازار رقابتی سازمانها را تحت فشار قرار میدهد تا تغییراتی سریع در استراتژیهای خود ایجاد کنند. اما بهروزرسانیهای مداوم در استراتژیها بر فرهنگ، ساختار، بهرهوری و نتایج سازمان تاثیر میگذارد. تغییر در استراتژی تغییرات عظیمی را در ساختار سازمان ایجاد میکند. این مقاله موارد مختلفی نظیر نقش استراتژی در سازمانها، لزوم انجام اصلاحات مداوم در استراتژیها توسط سازمانها، ساختار سازمانی و مزیت آن در سازمانها، تغییر در ساختار سازمانی در نتیجه تغییر در استراتژیها و مزایا و مشکلات ناشی از تغییر استراتژی تاثیرگذار بر ساختار سازمانی را بررسی میکند.
به گزارش پایگاه خبری تفاهم آنلاین به نقل از «فلزات آنلاین» و به نقل از ماهنامه اخبار فلزات، سعید فیلسوفیان، مشاور کسب و کار طی یادداشتی نوشت: منابع داخلی و خارجی سازمان عوامل مهم موفقیت و ثبات آن محسوب میشوند. هدف اساسی سازمان کسب رقابت استراتژیک است. پایداری سازمانی به استراتژیهای آن بستگی دارد که برای مقابله با نوسانات و عدم اطمینان بازار به کار گرفته میشوند. ساختار سازمانی ابزاری است که از مدیریت پشتیبانی میکند تا از طریق اجرای استراتژیک به اهداف خود برسد. این موضوع، استراتژی و ساختار را به یکدیگر پیوند میدهد. برای مثال، اگر سازمانی بر ارائه برخی خدمات خاص تمرکز دارد، ساختار آن باید این ابتکار عمل را ارتقا دهد. اگر مدیریت عالی تغییر قابل توجهی را در استراتژی سازمانی خود ایجاد کند، لازم است که به اصلاح ساختار برای حمایت از تغییر بپردازد. شرکتهای دارای رشد بسیار بالا ساختار سازمانی کمتری دارند؛ بنابراین میتوانند سریعتر از سایر شرکتها به تغییرات محیط کسب و کار واکنش نشان دهند.
تغییر سازمانی استراتژیک
استراتژی، به سادگی هیچ مشکلی را حل نمیکند؛ این امر در حقیقت یک تاثیر طولانیمدت را برای سازمانها فراهم میکند. تصمیمات استراتژیک از طریق استفاده از تجربه مدیریت به دست میآیند. آنها منابع اطلاعاتی خارجی و داخلی را تصفیه میکنند. اگر کارمندان بتوانند نیازهای مختلف سازمان را شناسایی کنند، به راحتی میتوانند دلایل اجرای تغییر استراتژیک را درک کنند. برای دستیابی به بازارهای محدود و حفظ ثبات بازار، تغییر استراتژیک اعمال میشود. سازمانها میخواهند سرعت توسعه کالاها و خدمات را افزایش دهند. آنها میخواهند رهبری بازار را حفظ کنند تا با عدم اطمینان از شرایط مواجه نشوند. سازمانها میخواهند منابع عمده و امکانات تحقیق و توسعه را برای ایجاد مقیاس اقتصاد به اشتراک بگذارند. آنها میخواهند فرهنگ یادگیری را برای توسعه تکنیکها و تواناییهای جدید کسبوکار آغاز کنند. برای غلبه بر نقاط ضعف و به دست آوردن نقاط قوت برای پایداری طولانیمدت، از تغییر استراتژیک استفاده میشود.
اهمیت ساختار سازمانی
ساختار سازمانی، نحوه تقسیم، گروهبندی و هماهنگی وظایف را مشخص میکند. عناصر ساختار سازمانی شامل تخصص کار، بخشبندی، زنجیره فرماندهی، دامنه کنترل، تمرکز و تمرکززدایی و رسمی شدن است. ساختار سازمانی جهتها و مسئولیتهای شغلی را مشخص میکند، ابهام و سردرگمی کارمندان در مورد وظایف آنها را کاهش میدهد، تردیدها و مشکلات آنها را روشن میسازد و کارمندان را کموبیش محدود میکند تا به کنترل آنها بپردازد.
ساختار سازمانی، روابط رسمی شرکت، رویهها، کنترلها، اختیارات و فرایندهای تصمیمگیری را مشخص میکند. ایجاد ساختار سازمانی، که به طور موثر از تغییرات استراتژیک سازمان پشتیبانی میکند، امری معمول است. هر مدیر باید اطمینان یابد که استراتژیها مناسب ساختار سازمانی هستند تا در زمان تغییر هر دو به راحتی مدیریت شوند. به طور معمول استراتژی بر ساختارها تاثیر میگذارد، اما گاهی اوقات ساختار نیز بر برنامهریزی استراتژی و اجرای موفقیتآمیز آن تاثیر میگذارد.
استراتژیهای سازمان فقط در صورتی موثر عمل میکنند که تمام عناصر ساختار سازمانی به درستی با یکدیگر همسو باشند. عناصر ساختار سازمان شامل روابط و رویههای گزارشگری است. اصلاحات در استراتژی موجود سازمان، تغییر در ساختار سازمانی آن را میطلبد. سازمانها ترجیح میدهند که ساختار کاری آشنای خود را حفظ کنند، تا زمانی که عملکرد سازمان کاهش یابد و تغییرات ضروری شوند.
ساختار سازمانی و تغییر استراتژیک روابط متقابل دارند. این رابطه ارتباط بین تدوین استراتژی و اجرای استراتژی را برجسته میکند. ساختار میتواند بر اقدامات استراتژیک فعلی و همچنین انتخاب در مورد استراتژیهای آینده تاثیر بگذارد. در هنگام انتخاب یک استراتژی، یک مدیر باید متعهد شود که استراتژی را با ساختار سازمانی مطابقت دهد. این امر ثبات مورد نیاز برای استفاده از مزیتهای رقابتی فعلی و انعطافپذیری لازم برای توسعه مزایای آینده را فراهم میکند. استراتژیهای منطبق با ساختار میتوانند یک مزیت رقابتی ایجاد کنند.
سازمانها بر سه تغییر اصلی تمرکز دارند: نوآوری، به حداقل رساندن هزینه و تقلید. بنابراین ساختار آنها باید توسعه یا اصلاح شود.
به منظور ایجاد یک استراتژی برای نوآوری، یک ساختار انعطافپذیر با حداقل میزان رسمیت لازم است و باید غیرمتمرکز باشد. برای به حداقل رساندن هزینهها، سازمانها میتوانند استراتژی تهیه کنند که به کنترل دقیق هزینهها کمک و از هزینههای غیرضروری بازاریابی جلوگیری میکند. این موضوع میتواند در ساختارهای ماتریسی اجرا شود که سیستم کنترل بسیار متمرکز را دنبال میکنند. هنگامی که سازمانها قصد دارند با روشهای معرفی محصولات و خدمات جدید به مسیرهای جدیدی بروند، استراتژی شروع را اجرا میکنند. این استراتژی ترکیبی از ساختار مسطح و ماتریسی را به خوبی انجام میدهد. این استراتژی کنترل شدید فعالیتهای عملیاتی و روشی آسان برای انجام فعالیتهای جدید را میطلبد.
اجرای تغییر استراتژیک
اجرای تغییر استراتژیک، هم برای سازمانها و مشاغل بزرگ و هم برای سازمانهای کوچک، کار سادهای نیست. بر اساس نگرش کارکنان و نوع ساختار، جدولی تهیه میشود که به یافتن نتایج اجرای تغییر استراتژیک کمک میکند. با در نظر گرفتن انواع مسطح و ماتریس به عنوان دو نوع اصلی ساختار، میتوان تغییر استراتژیک را بر اساس نگرش کارکنان از منفی به مثبت و بالعکس اجرا کرد. اجرای تغییرات استراتژیک چهار نتیجه اصلی دارد.
ماتریس و منفی: در صورت ساختار سلسله مراتبی که کارکنان مجبور به کار تحت کنترل دقیق شوند، اجرای تغییرات استراتژیک به دلیل مقاومت زیاد کارکنان، بسیار دشوار است.
ماتریس و مثبت: تغییر استراتژیک فقط در صورت پذیرش افراد با انگیزه و تمایل به یادگیری از چنین تغییراتی قابل پذیرش است. در صورت تهدید برای مواجهه با چالشهای پیشبینی نشده، ممکن است تغییر نیز پذیرفته شود.
مسطح و منفی: به دلیل از دست دادن کنترل، تغییر استراتژیک اعمال میشود؛ زیرا کارکنان ممکن است ناامید شوند و در برابر تغییر مقاومت کنند.
مسطح و مثبت: تغییرات استراتژیک را میتوان به راحتی اجرا کرد و پذیرفت؛ زیرا سطح بالایی از یادگیری در آن دخیل است. برای انجام هر گونه تغییر سازمانی قابل توجه، باید روشهای موجود و فعلی در نوع تفکر و گفتوگو در مورد آنچه انجام میدهیم، لغو شود.
پیوند دادن تغییر استراتژیک به ساختار سازمانی
ساختار سازمانی و تغییر استراتژیک در سازمان مکمل یکدیگر هستند. برای اجرای تغییرات استراتژیک به شیوهای موثر، باید با ساختار سازمانی همسو باشد. توسعه مجموعه مهارتهای جدید برای پشتیبانی از تغییر در استراتژیها مورد نیاز است. مدیران اجرایی، که وظیفه برنامهریزی را بر عهده دارند، باید اطمینان یابند که منطق روند برنامهریزی ابلاغ میشود. یک ساختار سازمانی کاملا مناسب برای اجرای تغییرات استراتژیک ضروری است. برای انجام تغییرات استراتژیک، معمولا باید تیمهای ویژه یا گروههای ویژه تشکیل شوند. چنین تیمهایی معمولا در سازمانهایی به کار میروند که تصور میکنند در اجرای استراتژی بهتر هستند. سازمانها برای حمایت از اجرای تغییرات استراتژیک باید یک چارچوب کنترل استراتژیک ایجاد کنند. اجرای موثر تغییر استراتژیک ایجاب میکند که برنامههای استراتژیک ماهیتا زنده و پاسخگو باشند.
نتیجه
سازمانها، برای ادامه حیات خود، باید مداوم در استراتژیهای موجود خود تغییراتی ایجاد کنند. این امر در مواجهه با چالشهای بازار به آنها کمک میکند. برای اجرای موثر تغییر استراتژیک، لازم است که ساختار سازمانی با آن همسو باشد. از این مطالعه مشخص شد که تغییر استراتژیک باعث تغییر در ساختار سازمانی میشود و همچنین بر نگرش کارکنان درباره تغییر تاثیر میگذارد. منابع انسانی مهمترین عامل برای سازمانها هستند. بنابراین، برای اجرای مداوم تغییرات استراتژیک، همسویی آن با ساختار سازمانی ضروری است. این تغییرات مداوم استراتژی سازمانی را تسهیل میکند و مزایای مختلفی از آن به بار میآورد.
*سعید فیلسوفیان