یادداشت

برای حمایت از ملت مظلوم افغانستان چه کنیم؟!

شهید حاج قاسم سلیمانی در حمایت از مظلومین مرز نمی‏شناخت و گزینشی عمل نمی‏کرد و برای او مظلوم شیعه و سنی، افغانی و عرب و عجم و ملت فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، بحرین و افغانستان هیچ فرقی نمی‏کرد و لذا سردار دلهای همة مسلمانان جهان شد و حتی مسلمانان مظلوم کشمیر در هند در خانه‏های محقر خود به تصویر او دل خوش کرده‌اند و ما باید این آبرویی که شهید سلیمانی برای جمهوری اسلامی در نزد ملتهای منطقه و جهان ایجاد کرد را حفظ کنیم.

مرتضی نجفی قدسی با ارسال یادداشتی در حمایت از ملت مظلوم افغانستان چنین نوشته است!

بسم الله الرّحمن الرّحیم

قال رسول الله (ص):

«من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس منهم و من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یحبه فلیس بمسلم» (اصول کافی، ج۲، ص ۱۶۴)

رسول خدا (ص) فرمودند: کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد، او از آنان نیست و کسی که صدای کسی را بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان را سر داده و پاسخش را ندهد مسلمان نیست.

سیاست کلی جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مظلومیت و دشمنی با ظالم

یکی از سیاستهای مبنایی و اصولی جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب اسلامی حمایت و دفاع از مظلوم در برابر ظالم بوده است و این هم بر گرفته از آخرین وصایای امیر المؤمنین امام علی (ع) به حسنین (ع) می‏باشد که فرمودند: «کونوا لظالم خصماً و للمظلوم عوناً»

یعنی همیشه دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.

بر اساس همین سیاست کلی، جمهوری اسلامی همواره از ملتهای مظلوم و تحت ستم استکبار جهانی همانند فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، افغانستان و حتی بوسنی و هرزگوین در اروپا حمایت و پشتیبانی کرده است که البته این حمایتها با توجه به اقتضائات زمان خودشان به اشکال مختلف بوده است، مثلاً در مورد ملت فلسطین تا مدتها که امکان کمک رسانی به آنها نبود صرفاً حمایت معنوی بود و یا در قبال کشتار مظلومانه مسلمانان در سارایو در بوسنی و هرزگوین ما جز کمک معنوی کار دیگری در آن مقطع نمی‏توانستیم انجام دهیم، امّا همین نگرش موجب شده است تا عموم ملتهای جهان جمهوری اسلامی را مدافع مظلومان و دشمن ظالمان و ستمگران بشناسند.

موضع رهبری و ریاست جمهوری در قبال حوادث اخیر افغانستان

یکی از این ملت‏های مظلوم و تحت ستم مردم افغانستان هستند که رهبری معظم انقلاب اسلامی در آخرین موضعگیری خود در قبال تحولات این کشور فرمودند: «ما طرفدار ملت افغانستان هستیم، چرا که دولتها همچون گذشته می‏آیند و می‏روند اما ملت افغانستان است که باقی می‏ماند، جمهوری اسلامی در همه احوال طرفدار ملت مظلوم و مسلمان افغانستان است و روابط ما با دولتها به روابط و رفتار آنها با ایران بستگی دارد، این مشکلات و سختی‏ها کار آمریکایی هاست که ۲۰ سال کشور افغانستان را اشغال و انواع ظلم را به مردم آن تحمیل کردند».

رئیس جمهوری اسلامی ایران جناب حجت الاسلام رئیسی نیز اعلام موضع کردند از نظر ما دولتی و حکومتی در افغانستان مورد قبول است که بر آمده از رأی مردم باشد و تأکید کردند که در دولت آینده افغانستان باید همة اقوام مشارکت داشته باشند تا نمایانگر ملت افغانستان باشند.

بعد از اشغال بیست سالة افغانستان توسط آمریکا که به منظور ساقط کردن حکومت پنج ساله طالبان بر بخشهایی از افغانستان صورت گرفت، ناگهان طالبان بدون هیچ جنگ و رویارویی با کسی به غیر از درة پنجشیر، تمام استانهای افغانستان را اشغال کرد و معلوم بود که طالبان توافقات پشت پرده‏ای با آمریکا داشته و دولت اشرف غنی هم که غلام حلقه بگوش آمریکا بود به تمام استانداری‏ها و نیروهای نظامی و ارتش افغانستان دستور داد بدون تقابل با طالبان شهرها را یکی پی از دیگری تحویل آنها دهند، این یعنی خروج آمریکا از افغانستان بعد از بیست سال نمی‏تواند فرار باشد بلکه تغییر تاکتیک است و مسئولیتهای مهمتری که خود از عهدة آنها بر نمی‏آید بر دوش طالبان گذارده است.

همگان می‏دانند که طالبان نشأتش از پاکستان و با پولهای سعودی‏ها بوده است سرویس‏های امنیتی پاکستان کاملاً بر طالبان احاطه دارند و همیشه در نبردها کمک آنها هستند و در سرکوب اخیر مبارزان درة پنجشیر ارتش پاکستان با هواپیماها و پهبادهایش بسیاری از مقرهای یاران احمد مسعود در ارتفاعات پنجشیر را بمباران کردند، گرچه تکذیب کردند ولی هواپیمای ساقط شده پاکستانی در پنجشیر بهترین گواه این جمله است.

اگر آمریکا می‏خواست طالبان را از بین ببرد حتی نیازی به حمله نظامی نداشت و کافی بود به پاکستان بگوید دیگر بس است و طالبان نباشد و پاکستان هم بلافاصله به طالبان می‏گفت فعلاً به مدارس خود در پاکستان برگردید‍!

آمریکا بعد از بیست سال اشغال افغانستان در حالی این کشور را به طالبان سپرد که صدها میلیارد دلار تسلیحات سنگین برای آنها جهت استفاده در جنگهای آینده باقی گذاشت!‍

اعتماد به طالبان صحیح نیست، آنها در مدت حاکمیت خود در افغانستان هزاران نفر را قتل عام کرده‌اند و هزاران دختر را به عنوان جهاد نکاح ربوده‌اند و به آزادی‏های اجتماعی زنان هیچ عقیده‏ای ندارند و دوران حاکمیت آنها برای ملت افغانستان همواره با ترس و دلهره همراه بوده است، گرچه میلیونها افغانی از خوف آنان به کشورهای دیگر از جمله ایران مهاجرت کردند تا حداقل جان خود را نجات دهند.

لزوم رفع محاصره درة پنجشیر و تشکیل دولت فراگیر در افغانستان

امروزه ملت افغانستان دچار گرفتاری بزرگی شده است و محاصرة درة پنجشیر نشان داد که طالبان به اصول دموکراسی پایبند نیست و بنایش حذف مخالفانش هست والا قاطبة علماء و بزرگان افغانستان آنان را از حمله به پنجشیر برحذر داشتند و راه مذاکره را پیشنهاد کردند ولی آنها با زور قصد تحکیم حاکمیت خود را بر همة پهنة افغانستان دارند و اگر هم موفق شوند اعتراضات داخلی را سرکوب کنند و همة مخالفین را از سر راه بردارند، چه نقشه‏ای برای همسایگان شمالی و غربی خود دارند، اعاذنا الله!

مطمئناً باید در این شرایط سنجیده عمل کرد تا مبادا در پازل آمریکا عمل کنیم لذا باید از طالبان خواسته شود از محاصره صدها هزار افغانی تاجیک در دره‏های پنجشیر دست بکشد و مقدمات دولتی فراگیر با حضور همة اقوام و مذاهب تشکیل شود و نه این دولتی که معرفی کرده‌اند همه از ملایان پشتون هستند و یکی دو نفر هم که از تاجیک و ازبک هستند در حقیقت از خود طالبان هستند و به شیعیان هم که هیچ سهمی نداده‌اند با اینکه در دولت اشرف غنی چند وزیر شیعه هم داشتیم.

طالبان اگر نماینده واقعی قوم پشتون هستند، بخشی از ملت افغانستان در کنار دیگر اقوام مانند تاجیک ها، ازبک‏ها و هزاره‏ها می‏باشند و هیچ قومی نباید نگاه انحصار طلبانه داشته باشد تا بلکه با تشکیل حکومتی فراگیر وحدت ملی در این کشور برقرار شود و آتش جنگ داخلی خاموش شود و طالبان اگر ادعای ضد آمریکایی دارد باید در عمل چنین رفتار کند تا اعتماد همة مردم افغانستان جلب شود و انشاء الله صلح و صفا برقرار شود.

اما حداقل حمایت ملت ایران از ملت افغانستان باید معنوی باشد مانند حمایتی که در سال ۱۳۷۱ از ملت مظلوم بوسنی و هرزگوین در اروپا داشتیم گرچه مشترکات ایرانی‏ها و افغانستانی‏ها نسبت به مسلمانان بوسنی و هرزگوین بسیار بیشتر است و علاوه بر مسلمانی همسایه بودن و همزبان بودن هم اضافه می‏شود گر چه عمیق تر بنگری پاره‏ای از تن ایران قدیم محسوب می‏شوند. بسیار مناسب می‏دانم که چون مقایسه بوسنی و هرزگوین را با افغانستان کردم توجه شما را به بخشی از بیانات رهبر حکیم و دور اندیشمان در آن مقطع اشاره‏ای بکنم.

بیانات رهبر معظم انقلاب در حمایت از مسلمانان بوسنی و هرزگوین

حضرت آیت الله خامنه‏ای در تاریخ ۲۴/ ۶/ ۷۱ در ستایش از حمایت ملت ایران از مسلمانان مظلوم بوسنی و هرزگوین در اروپا چنین فرمودند: «آن روز که شما برای مردم بوسنی هرزگوین آن راهپیمائي عظیم را در خیابانهای تهران و دیگر شهرهای کشور راه انداختید، خیال می‏کنید کسانی که جلادان بوسنی و هرزگوین محسوب می‏شوند و پشت سر آن جلادان ایستاده‌اند آن اجتماع عظیم را ندیده اند؟‍! متأثر نشدند از اینکه ملت ایران چگونه با عزمی راسخ در یک مسئله بین المللی ایستاده است و بر اساس مصداق «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین» اهتمام به امور مسلمانان دارد، آن هم با همة وجود و در هر جایی که این مسلم باشد ولو در اروپا‍! مردم ما چه می‏دانند مردم بوسنی هرزگوین، مردم سارایوو چه کسانی چگونه مردمی و با چه احساساتی هستند؟‍! ما تا بحال چه ارتباطی با هم داشتیم بجز اسلام، احساس اسلامی و احساس اینکه ملت مسلمانی زیر ستم قرار گرفته است؟‍‍! این احساس مردم را به حرکت وا می‏دارد،‌ مردم ما را به اهتمام به امور آنها وا می‏دارد. اگر لازم است به خیابانها بیایند با گروههای میلیونی به خیابانها می‏ریزند اگر لازم است کمک کنند و پول بدهند،‌ به حسابهای مربوطه پول می‏ریزند و کمک می‏کنند،‌ اگر چیز دیگری هم در راه حمایت از برادران مسلمان لازم باشد باز هم ملت ما سینه را سپر می‏کند و آماده می‏ایستد، این یک نمونه از ملتی است که به وحدت اسلامی به برادری اسلامی و به خویشاوندی اسلامی نیاز دارد».

بیانات رهبری معظم بسیار روشن و شفاف است، حالا ملاحظه بفرمائید که ما در قبال اشغال مجدد افغانستان و در بند کشیدن ملت افغانستان چه واکنشی داشتیم حتی دریغ از یک راهپیمایی! سازمان تبلیغات اسلامی و یا شورای هماهنگی تبلیغات در این مواقع کجا هستند؟‍! چرا ناگهان سکوت می‏کنند، کسی نمی‏گوید از مدافعان پنجشیر حمایت نظامی بکنید امّا حمایت معنوی هم نمی‏توانید بکنید؟‍! متأسفانه به همین حمایتهایی هم که به صورت خودجوش و مردمی در فضای مجازی به حمایت از مردم مظلوم افغانستان و محاصره شدگان گرسنه پنجشیر و پناهندگان آواره مرزها می‏شود، خرده می‏گیرید و آنها را مسخره می‏کنید‍!

شهید حاج قاسم سلیمانی در حمایت از مظلومین مرز نمی‏شناخت و گزینشی عمل نمی‏کرد و برای او مظلوم شیعه و سنی، افغانی و عرب و عجم و ملت فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، بحرین و افغانستان هیچ فرقی نمی‏کرد و لذا سردار دلهای همة مسلمانان و محرومین و مستضعفان شد، حتی مسلمانان مظلوم کشمیر در هند در خانه‏های محقر خود تصویر او را به تبرک گذاشته اند‍! ما باید این آبرویی که شهید سلیمانی برای جمهوری اسلامی در نزد ملتهای منطقه و جهان ایجاد کرد را حفظ کنیم.

*مرتضی نجفی قدسی

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا