
کشور ما در دهههای متمادی، با معمای پیچیده وابستگی اقتصادی دست و پنجه نرم کرده است. اقتصاد مبتنی بر منابع زیرزمینی، هرچند در برههای اهرم قدرت سیاسی بود، اما ذاتاً ما را در برابر نوسانات بازار جهانی و فشارهای بیرونی آسیبپذیر میساخت. تحریمها، ابزارهای اصلی دشمن برای خفه کردن نفس اقتصادی کشور بودهاند؛ اما این فشارها، غیرمنتظره، فرصتی استثنایی برای بازنگری بنیادین در ساختار اقتصادی فراهم آوردند. اینجاست که مفهوم «اقتصاد دانشبنیان» نه صرفاً یک استراتژی توسعه، بلکه به مثابه سند عملی استقلال ما تعریف میشود. اقتصاد دانشبنیان، راهی است که ما را از مصرفکننده صرف به تولیدکننده ارزش افزوده و فناور تبدیل میکند؛ پلی است برای عبور از دروازههای وابستگی نفتی و ورود به عرصه رقابت جهانی مبتنی بر نبوغ انسانی.
ریشه هر تحول اقتصادی ماندگار، یک باور درونی است. سالها تلاش برای بازتولید مدلهای اقتصادی وارداتی، گاهی ایمان به تواناییهای داخلی را متزلزل ساخته بود. اما تجربه نشان داد که در سختترین لحظات، تنها سرمایههای انسانی و ظرفیتهای بومی ما بودهاند که کشتی کشور را از طوفانهای سهمگین تحریم به ساحل نجات رساندهاند. فلسفه «ما میتوانیم»، صرفاً یک شعار نیست؛ این، هسته اصلی اقتصاد مقاومتی است. ما نشان دادیم که در عرصه نظامی و دفاعی، قادر به طراحی و ساخت پیچیدهترین سامانهها هستیم. حال، زمان آن رسیده که همین غیرت و دقت مهندسی را به تمام ارکان اقتصاد تزریق کنیم. اقتصاد دانشبنیان، تبلور عینی این باور است که دانش محصور در دانشگاهها و مراکز تحقیق و توسعه ما، میتواند موتور محرکه رشد پایدار و عدم وابستگی واقعی باشد.
تاریخ اقتصاد ایران، همواره تحت سایه درآمدهای نفتی تعریف شده است. این اتکا، ساختار اجتماعی و فرهنگی ما را نیز به گونهای شکل داد که سرمایهگذاری در حوزههای ریسکپذیر دانشمحور، اغلب در حاشیه قرار گیرد. اما در سالهای اخیر، شاهد یک جهش تاریخی هستیم. تحریمها، مانند یک ترمز اضطراری، ما را مجبور به تغییر مسیر کردند. اقتصاد امروز ایران، دیگر تنها بر پایه پمپاژ هیدروکربنها بنا نشده است؛ بلکه در حال حرکت به سمت خلق ارزش از طریق دانش و نوآوری است.
این گذار از «اقتصاد منابع محور» به «اقتصاد مبتنی بر سرمایه انسانی»، نه یک انتخاب سهلالوصول، بلکه یک الزام استراتژیک است. در دنیای امروز، قدرت واقعی در اختیار کشورهایی است که میتوانند نوآوریهای فناورانه را با سرعت بالا تجاریسازی کنند. ایرانِ امروز، با تکیه بر متخصصان خود، توانسته است شکافهای عمیق فناورانه تحمیل شده توسط دشمن را پر کند. این یک پیروزی صرفاً فنی نیست؛ یک پیروزی استراتژیک برای اثبات اقتدار علمی و عملی ما در برابر محاسبات دشمن است.
شرکتهای دانشبنیان، نه واحدهای لوکس و تزئینی اقتصاد، بلکه خط مقدم مبارزه اقتصادی ما هستند. این شرکتها جایی هستند که شعار «اقتصاد مقاومتی» به متر و کیلوگرم، تراشه و نرمافزار تبدیل میشود. آنها در بطن چالشهای اصلی کشور از حوزه سلامت و کشاورزی تا صنعت نفت و انرژی راهحلهای بومی ارائه میدهند.بگذارید این نکته را با صراحت بیان کنیم: هر محصول دانشبنیانی که جایگزین کالای وارداتی میشود، یک قطعه از زنجیر وابستگی را پاره میکند. ارزش افزوده خلقشده در این بخش، از جنس نفت نیست که نوسان قیمت آن آینده ما را تهدید کند؛ این ارزش افزوده، محصول کار فکری است که ماندگار و قابل تکثیر است.
در مواجهه با تحریمها، دشمنان فکر میکردند میتوانند دسترسی ما به دانش و قطعات حیاتی را قطع کنند. اما ما شاهدیم که چگونه متخصصان ما در حوزههایی نظیر تجهیزات پزشکی پیشرفته، سامانههای نرمافزاری امنیتی، و حتی توسعه مواد نوین، نه تنها توانستهاند نیازهای داخلی را تأمین کنند، بلکه در حال تبدیل شدن به صادرکنندگان دانش نیز هستند. این شرکتها دقیقاً همان عاملی هستند که مقاومت را به یک واقعیت روزمره تبدیل کردهاند و معادله تحریم را از کار انداختهاند. اگر اقتصاد مقاومتی را یک معادله در نظر بگیریم، سهم شرکتهای دانشبنیان در این معادله، متغیر اصلی است که همواره مثبت است.:
بزرگترین تهدیدی که امروز اقتصاد ما را نشانه گرفته، صرفاً کمبود منابع مالی نیست؛ بلکه تلاش برای القای یأس و تسلیم در میان سرمایهگذاران، کارآفرینان و جوانان تحصیلکرده است. دشمن میداند که تا زمانی که روحیه ایستادگی و خودباوری در این کشور زنده است، هیچ حصاری نمیتواند ما را محصور کند.

اقتصاد دانشبنیان، نیازمند همان سعه صدر، خطرپذیری و روحیه «از خودگذشتگی فناورانه» است که در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم. در آن روزها، رزمندگان ما بدون اتکا به تجهیزات پیشرفته خارجی، با تکیه بر ابتکار و ایمان، ایستادگی کردند. امروز، مهندسان، محققان و مدیران دانشبنیان، میدان جدید نبرد را در اختیار دارند. آنها باید بدانند که هر واحد تولیدی، هر اختراع ثبتشده، و هر قرارداد توسعه فناوری، ضربهای مهلک بر پیکره استراتژی فشار حداکثری دشمن وارد میکند. تسلیم در برابر فشارهای اقتصادی، به معنای رها کردن میدان عمل به کسانی است که نمیخواهند ایران مقتدر باشد. ما باید با عزمی راسخ، مسیر استقلال عملی را با اتکا به ظرفیتهای داخلی ادامه دهیم.
حرکت به سوی اقتصاد دانشبنیان، نیاز به حمایت صرفاً لفظی ندارد؛ بلکه نیازمند حمایتهای ساختاری، مالی و قانونی است تا این جریان به یک سیل ویرانگر برای وابستگی تبدیل شود. دولت، دانشگاهها و بخش خصوصی باید یک همافزایی بیسابقه ایجاد کنند. تأمین مالی پایدار، رفع موانع بوروکراتیک، و ایجاد بازارهای تضمینشده برای محصولات فناورانه داخلی، دیگر یک امتیاز نیست، بلکه یک وظیفه ملی است.فراموش نکنیم؛ هر سرمایهگذاری در یک شرکت دانشبنیان، سرمایهگذاری مستقیم در استقلال آتی کشور است. ما نباید اجازه دهیم که ماشین نوآوری کشور، تحت تأثیر نوسانات کوتاهمدت و فشارهای خارجی کند شود. تاریخ قضاوت خواهد کرد؛ امروز فرصتی است که با تکیه بر دانش و غیرت، سند استقلال اقتصادی خود را با امضای خلاقیت ایرانی امضا کنیم. ایستادگی در برابر فشار اقتصادی، همان ایستادگی در برابر تهدید امنیتی است، و اقتصاد دانشبنیان، سلاح اصلی ما در این نبرد نهایی است. این مسیر، مسیر اقتدار است؛ مسیری که به عزت و سرافرازی کامل ما منجر خواهد شد.