اجتماعی

آیا واقعا نفت متهم ردیف اول فساد است؟!

سعید رسولی - دانشجوی دکتری توسعه اقتصادی

 

برخی از کارشناسان و حتی صاحبنظران این گونه مطرح می‌کنند که ریشه ایجاد فساد در کشور وجود یک منبع زیرزمینی مثل نفت است. رقابت برای تصاحب درآمدهای نفتی منجر ایجاد فساد می‌شود. اما مطالعات و تجربیات نشان می‌دهند که حتی در کشورهایی بدون منابع خدادادی نیز فساد وجود دارد. در همین کشور همسایه ما افغانستان، در دوره بیست ساله قبل از طالبان، برخی از سیاستمداران که قبل از به قدرت رسیدن انقلابیونی سلحشور بودند، درگیر فساد مالی و درآمدهای رانتی بسیار هنگفت شدند.

اما وقتی منابع بادآورده نفتی وجود ندارد، این ثروت های رانتی از کجا حاصل می‌شود. پاسخ ساده است، منبع اصلی فساد، انحصارات مصنوعی (دولت ساخته) مجوزها و امتیازهای غیر مولد است. در هر جا دولت قدرتی داشته باشد، قادر است امتیازات خاصی به اشخاصی خاص بدهد که موجب ایجاد درآمدهای هنگفت شود، منبع درآمد کجاست؟ جیب مردم. برای روشن شدن بحث خوب است یک مثال ساده طرح کنیم.

فرض کنید در یک کشور فرضی، دولت طی بخشنامه‎ای رسمی  اعلام کند که در یکی از استان ها، فقط شخصی به نام «آقای محتشم»، حق تاسیس نانوایی و فروش نان دارد. یعنی هیچکس جز آقای محتشم، نمی‌تواند نانوایی داشته باشد و به هر نحو، نان بفروشد،این حق به صورت انحصاری به آقای محتشم اختصاص دارد. خب اتفاقاتی به این ترتیب خواهد افتاد:

1- چون مردم مجبورند نان را به هر حال بخرند، آقای محتشم از این انحصار درآمد بدون زحمت هنگفتی کسب می‌کند. چون رقیبی هم ندارد هر قیمتی که بخواهد می‌تواند تعیین کند و مردم می‌خرند.

2- آقای محتشم، برای اینکه بتواند نان را گران‌تر بفروشد، میزان تولید را به صورت ساختگی کم می‌کند و صف های طویل نان ایجاد می‌کند، و قیمت را بالاتر می‌برد، مردمی که حاضر باشند پول بیشتری بدهند، می‌توانند خارج از نوبت نان بگیرند.

3- از آنجا که آقای محتشم رقیبی ندارد، با هر کیفیتی نان را بفروشد، مردم حاضرند بخرند، لذا برای کمتر شدن هزینه‌ها، از مواد بی‌کیفیت استفاده می‌کند و کیفیت را روز به روز کمتر می‌کند. از طرفی چون رقیبی ندارد و کل بازار دست خودش است، هیچ نیازی نمی‌بیند که برای ارتقای کیفیت هزینه کند.

4- محتشم که حالا درآمد هنگفتی به دست آورده است، برای حفظ آن تلاش می‌کند. او خوب می‌داند که هر لحظه دولت اراده کند، می‌تواند این انحصار مصنوعی را لغو کند. پس همواره تلاش می‌کند که با ثروت خود، این انحصار را حفظ کند، قسمتی از سود خود را به وزرا و نمایندگان می‌دهد، به مدیران عالی دولت زمین و سکه و امکانات می‌دهد، برخی از آن ها را به سفرهای خارجی می‌فرستد. سعی می‌کند با حمایت مالی از برخی کاندیداهای وزارت و نمایندگی مجلس، افرادی را در قدرت داشته باشد که از او حمایت کنند. به کارمندان رده پایین‌تر هم، نان بدون نوبت و یا با قیمت پایین تر از بازار می‌دهد، تا آنها را هوادار خود نگهدارد. ممکن است آخر سال سررسیدی هم با مارک محتشم به آن ها پیشکش کند.

5- افراد دیگری که ثروت و قدرت بادآورده محتشم را می‌بینند، به دنبال این هستند که این انحصار را از محتشم بگیرند و خود انحصار تولید و فروش نان را داشته باشند. به همین منظور، پیشنهادهای وسوسه انگیزی به دولت می‌دهند؛ که اگر انحصار به آن ها انتقال پیدا کند، سهم بیشتری از سود را به وزرا و قدرتمندان می‌دهند. محتشم که احساس  خطر می‌کند برای حذف این رقبا دست به هر اقدامی می‌زند، حتی ممکن است برای حذف فیزیکی آنها تلاش کند. برخی دیگر نیز به دولت پیشنهاد می‌دهند، حالا که انحصار تولید نان را به محتشم داده است، انحصار در حوزه‌های دیگر مثل تولید گوشت، لبنیات و … را به آنها بدهد.

 

در نهایت مجموعه‌ای از این انحصارها، امتیازها و مجوزها کشوری را به وجود می‌آورد که دائما درگیر کمبود کالاهای اساسی، بی‌کیفیت بودن کالاها و گران بودن آنها است. البته دولت همواره وعده می‌دهد که به زودی میزان تولید و کیفیت افزایش خواهد یافت و قیمت کاهش خواهد داشت… اما تلاش‌های شبانه‌روزی دولتمردان  راه به جایی نمی برد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا